کلمه جو
صفحه اصلی

sadism


معنی : بی رحمی
معانی دیگر : (روان شناسی)، (لذت جنسی ناشی از آزار دادن یا تسلط بر شریک جنسی) آزارگری جنسی، سادیسم، نوعی انحراف جنسی که شخص در اثر ان از ازار دادن لذت میبرد

انگلیسی به فارسی

نوعی انحراف که شخص در اثر آن از آزار دادن جسمی وجنسی دیگران لذت می‌برد، بیرحمی، دگرآزاری، مردم‌آزاری


سادیسم، بی رحمی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
مشتقات: sadistic (adj.), sadistically (adv.), sadist (n.)
(1) تعریف: a psychiatric disorder in which sexual pleasure is derived from inflicting pain or humiliation, or from watching suffering.

(2) تعریف: extreme or depraved cruelty.

• derivation of pleasure from the suffering of others; sexual perversion in which a person attains sexual pleasure by causing pain to his partner (psychiatry)
sadism is behaviour in which a person gets pleasure from hurting other people and making them suffer.

دیکشنری تخصصی

[بهداشت] آزارگری

مترادف و متضاد

بی رحمی (اسم)
brutality, atrocity, savagery, barbarity, inclemency, sadism

جملات نمونه

1. Psychoanalysts tend to regard both sadism and masochism as arising from childhood deprivation.
[ترجمه ترگمان]psychoanalysts تمایل دارند هر دو sadism و masochism را به عنوان ناشی از محرومیت از دوران کودکی در نظر بگیرند
[ترجمه گوگل]روانکاویان تمایل دارند که هر دو سدیسم و ​​مازوخیسم را به عنوان ناشی از محرومیت از دوران کودکی ببینند

2. There's a streak of sadism in his nature.
[ترجمه ترگمان] یه رگه \"نیکی\" تو ذات - ش هست
[ترجمه گوگل]در طبیعت او یک سدیم وجود دارد

3. She could not suffer his husband's sadism.
[ترجمه ترگمان]او نمی توانست جنون شوهرش را تحمل کند
[ترجمه گوگل]او نمیتوانست سادیست شوهرش را رنج دهد

4. There seemed to be an element of sadism in the training regime.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که یک عنصر of در رژیم آموزشی وجود دارد
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد یک عنصر سادیسم در رژیم آموزش دیده است

5. More subtly there is the unctuous sadism of money and of social rank.
[ترجمه ترگمان]در آنجا به طرز نامحسوسی the unctuous از پول و مقام اجتماعی وجود دارد
[ترجمه گوگل]بیشتر شبیه سادیسم غم انگیز پول و رتبه اجتماعی است

6. Not a matter of sadism but rather convenience, as there were neither contingencies nor facilities for prisoners here.
[ترجمه ترگمان]به نظر من که در اینجا نه a و نه تسهیلات برای زندانیان در اینجا وجود داشت
[ترجمه گوگل]مهم نیست که سادیسم باشد، بلکه راحتی است؛ چرا که هیچ مشکلی و امکانات برای زندانیان وجود ندارد

7. True, there were still plenty of pockets of sadism where the whip and the birch were freely used.
[ترجمه ترگمان]درست است که هنوز هم جیب های بزرگی داشتند که تازیانه و ترکه به راحتی مورد استفاده قرار می گرفت
[ترجمه گوگل]درست است، هنوز مقدار زیادی از سادیسم وجود داشت که شلاق و توس به صورت آزادانه مورد استفاده قرار می گرفت

8. Compared to his adulthood of sadism, cruelty and murder, his childhood of abuse and rejection looks benign.
[ترجمه ترگمان]در مقایسه با بزرگسالی اش، ظلم و ستم و قتل، دوران کودکی سو استفاده و طرد وی بی خطر به نظر می رسد
[ترجمه گوگل]در مقایسه با سالخوردگی خود از سادیسم، ظلم و کشتار، دوران کودکی او سوء استفاده و رد شدن به نظر می رسد خوش خیم

9. From the taint of sadism, the hint of superiority, the woman evidently wanted her to fail.
[ترجمه ترگمان]از ای نرو آن زن که ظاهرا میل داشت او را شکست دهد،
[ترجمه گوگل]از ضعف سادیسم، اشاره به برتری، زن ظاهرا می خواست او را شکست دهد

10. There is a streak of sadism in his performance which leads us to expect an answering streak of masochism in Katherine.
[ترجمه ترگمان]یک رگه بازی در عملکرد او وجود دارد که ما را به انتظار پاسخ به streak خود در کاترین می دهد
[ترجمه گوگل]در عملکرد او یک سری سادیسم وجود دارد که ما را به انتظار یک خطای پاسخ دهی از ماسکوشی در کاترین می برد

11. He looked grim as he recalled the sadism of the prison guards.
[ترجمه ترگمان]قیافه عبوس نگهبانان زندان را به یاد آورد، عبوس به نظر می رسید
[ترجمه گوگل]او به نظر میرسید که او غم انگیزترین گمانه زندانیان زندان است

12. Sadism may stem from a desire to dominate.
[ترجمه ترگمان]ممکن است sadism از تمایل به چیره شدن جلوگیری کند
[ترجمه گوگل]Sadism ممکن است از تمایل به تسلط داشته باشد

13. This scene was criticised for its accusation of sadism by the Viet Cong in a form which was unsupported by any evidence.
[ترجمه ترگمان]این صحنه به خاطر اتهام its توسط the به شکلی که هیچ مدرکی پشتیبانی نشده بود مورد انتقاد قرار گرفت
[ترجمه گوگل]این صحنه به خاطر متهم شدن به سادیسم توسط ویت کونگ در قالب مورد انتقاد قرار گرفت که هیچ شواهدی از آن حمایت نشده بود

14. This would make the link between sadism and masochism more clear.
[ترجمه ترگمان]این باعث می شود که پیوند بین sadism و masochism واضح تر شود
[ترجمه گوگل]این ارتباط میان سادیسم و ​​مازوخیسم را روشن تر می کند

پیشنهاد کاربران

آزارگرایی ، آزاررسانی

sadism ( پزشکی )
واژه مصوب: دگرآزاری
تعریف: اختلالی که در آن فرد از آزار دادن یا تفکر راجع به آزار دادن دیگران لذت برد


کلمات دیگر: