کلمه جو
صفحه اصلی

racoon


معنی : راکون
معانی دیگر : رجوع شود به: raccoon

انگلیسی به فارسی

(جانورشناسی) راکون


راکوون، راکون


انگلیسی به انگلیسی

• raccoon, small nocturnal mammal with a black masklike stripe across the eyes and a ringed tail (native to north and central america)

مترادف و متضاد

راکون (اسم)
raccoon, racoon

جملات نمونه

1. The racoons knock over the rubbish bins in search of food, and strew the contents all over the ground.
[ترجمه ترگمان]The سطل زباله را در جست و جوی خوراک می ریختند و هر all را روی زمین پاک می کردند
[ترجمه گوگل]راکوئل در جستجوی غذا بر روی سطل زباله افتاد و محتویات را در سرتاسر زمین قرار داد

2. The night before last we saw a racoon swaying mindlessly around at the side of the road under the influence of headlights.
[ترجمه ترگمان]شب قبل از آخرین باری که ما یک racoon را دیدیم که در کنار جاده زیر نور چراغ های جلوی اتومبیل حرکت می کرد
[ترجمه گوگل]شب قبل از آخرین ما شاهزاده ای را دیدیم که در کنار جاده تحت تأثیر چراغها بی حرکت و بی حرکت بود

3. Bitch racoon dog is bitten again chase after again, ruthless.
[ترجمه ترگمان]ماده سگ racoon دوباره تعقیب می شود و دوباره تعقیب می شود، بی رحما نه
[ترجمه گوگل]سگ راکون فاحشه دوباره مجبور به تعقیب دوباره، بی رحم

4. We released the racoon from our backyard!
[ترجمه ترگمان]ما the رو از حیاط پشتی رها کردیم!
[ترجمه گوگل]ما رازن را از حیاط خلوت ما منتشر کردیم!

5. Wildlife Deer Wolf Eagle Racoon Cross . . .
[ترجمه ترگمان]عکس عقاب ولف از حیات وحش:
[ترجمه گوگل]Wildlife گوزن گرگ صلیب عقاب راکون

6. A racoon lies in a shady ditch to escape the hot sun at a zoo in Moscow.
[ترجمه ترگمان]در یک گودال پر سایه ای قرار داشت که از آفتاب سوزان در باغ وحش فرار کند
[ترجمه گوگل]یک رنک در یک ردیف سایه ای قرار دارد که از خورشید داغ در یک باغ وحش در مسکو فرار کند

7. Racoon dog and fox was tamed and dociled according to their ecological characters and behavior pattern so as to set up relative reflection.
[ترجمه ترگمان]سگ و روباه صفت با توجه به شخصیت اکولوژیکی و الگوی رفتاری آن ها اهلی شد تا بازتاب نسبی برقرار شود
[ترجمه گوگل]سگ راکون و روباه بر اساس شخصیت های اکولوژیکی و الگوی رفتاری آنها ترسیم شده و به طوری که بازتاب نسبی را تنظیم می کنند

8. Racoon, what's a better tv show to practice Chinese? The vocabulary must be very easy.
[ترجمه ترگمان]racoon، برنامه تلویزیونی بهتر برای تمرین چینی چیه؟ کلمات باید خیلی آسان باشد
[ترجمه گوگل]راکون، یک نمایش تلویزیونی بهتر برای چینی شدن است؟ واژگان باید بسیار آسان باشد

9. Then, toward evening, he spotted a racoon high in a beech tree.
[ترجمه ترگمان]سپس به سمت غروب یک درخت racoon را دید که بالای یک درخت چنار نشسته بود
[ترجمه گوگل]سپس، به سوی شب، او یک رکن بزرگ در یک درخت راش را مشاهده کرد

10. Racoon RJ says that over the hedge live greedy creatures called humans.
[ترجمه ترگمان]racoon می گوید که بر فراز پرچین، موجودات حریص به نام انسان ها زندگی می کنند
[ترجمه گوگل]راکون RJ می گوید که بیش از حجاب زندگی می کنند مخلوقات حریص به نام انسان است

11. A boy brings a near-dead racoon to Seattle Grace in the hope they will be able to save it.
[ترجمه ترگمان]پسر یک پسر مرده را به سیاتل می اورد و امیدوار است که بتواند آن را نجات دهد
[ترجمه گوگل]یک پسر رنک نزدیک مرده به سیاتل گریس را امیدوار میکند که بتواند آن را ذخیره کند

12. We were able to see American bald eagle, racoon, snow leopard, and a three-legged bear.
[ترجمه ترگمان]ما قادر بودیم که عقاب کچل، پلنگ برفی، پلنگ برفی و یک خرس سه پا را ببینیم
[ترجمه گوگل]ما توانستیم عقاب طلای امریکایی، رکورد، پلنگ برفی و یک خرس سه پا را ببینیم

13. Canine distemper virus from samples of dead mink, fox, racoon dog and tiger from different areas was detected by RT-PCR technology.
[ترجمه ترگمان]virus Canine از نمونه های of مرده، روباه، سگ racoon و ببر از مناطق مختلف توسط تکنولوژی RT - PCR شناسایی شد
[ترجمه گوگل]با استفاده از فن آوری RT-PCR، ویروس پوسیدگی سگ از نمونه های سمور مرده، روباه، سگ نر و ببر از مناطق مختلف شناسایی شد

14. Just know later, so this " pure " be around " red fox racoon dog " simple kindness of cup whole nation of literary contest " pure ", this good understanding.
[ترجمه ترگمان]درست اطلاع داشته باشید، پس این \"خالص\" در حدود \"روباه قرمز\" و \"محبت ساده\" یک ملت از مسابقات ادبی \"خالص\"، این درک خوب است
[ترجمه گوگل]فقط بعدا می دانم، بنابراین این خالص در اطراف 'سگ راکون روباه قرمز'، مهربانی ساده جام ملت مسابقه ادبی 'خالص'، این درک خوب است


کلمات دیگر: