کلمه جو
صفحه اصلی

pacification


معنی : تسکین دادن، خمود، ارامش
معانی دیگر : آرام سازی، فرو نشانی، دلجویی، استمالت

انگلیسی به فارسی

تسکین دادن، ارامش


آرامش، ارامش، خمود، تسکین دادن


انگلیسی به انگلیسی

• placation; act of quieting; act of calming

مترادف و متضاد

تسکین دادن (اسم)
pacification

خمود (اسم)
decrement, remission, mollification, senility, blackout, assuagement, pacification, dying, extinction

ارامش (اسم)
composure, peace, calm, quiet, solace, calmness, silence, pacification, equilibrium, repose, lull, quietness, tranquility, serenity, placidity, quietude, taciturnity

جملات نمونه

1. Real pacification is hard to get in the Vietnamese countryside.
[ترجمه ترگمان]برقراری آرامش واقعی در مناطق روستایی ویتنام دشوار است
[ترجمه گوگل]آرامش واقعی در حومه ویتنام سخت است

2. In 141 proclaiming himself the Prince of Pacification, Le Loi raised the banner of revolt.
[ترجمه ترگمان]در سال ۱۴۱ خود را پرنس of اعلام کرد، لویی پرچم شورش را بالا برد
[ترجمه گوگل]در سال 141 با اعلام خود شاهزاده آرامش، لو لوی پرچم شورش را مطرح کرد

3. These pacification operations continue to grow.
[ترجمه ترگمان]این عملیات های مسالمت آمیز به رشد خود ادامه می دهند
[ترجمه گوگل]این عملیات پاکسازی همچنان رشد می کند

4. He wants to contribute his share towards the pacification of the world.
[ترجمه ترگمان]او می خواهد سهم خود را در برقراری صلح در جهان سهیم کند
[ترجمه گوگل]او می خواهد سهم خود را نسبت به صلح جهانی به اشتراک بگذارد

5. Pacification involves informing the occupied residents about the occupying nation & # 39 s policies, and allaying their fears.
[ترجمه ترگمان]این پیمان شامل اطلاع رسانی به ساکنان اشغالی در مورد سیاست های دولت اشغالگر & # ۳۹ و کاهش ترس های آن ها می شود
[ترجمه گوگل]Pacification involves informing the occupied residents about the occupying nation

6. Real pacification is hard to get in the Vietnamese countryside ( McGeorge Bundy ).
[ترجمه ترگمان]برقراری آرامش واقعی دشوار است (McGeorge باندی)
[ترجمه گوگل]آرامش واقعی در حومه ویتنام سخت است (McGeorge Bundy)

7. The Pacification Guards were a kind of local counter - revolutionary armed force.
[ترجمه ترگمان]افراد گارد صلح نوعی از نیروهای مسلح ضد انقلابی بودند
[ترجمه گوگل]سپاه پاسداران نوعی نیروی مسلح ضد انقلابی محلی بود

8. Cargo ex pacification extremely inferior now under survey we reserve right of claim airmail sealed sample.
[ترجمه ترگمان]محموله سابق کالا در حال حاضر بسیار پایین تر از نظر سنجی است که ما حق رزرو نمونه مهر و موم شده به سمت پست هوایی را داریم
[ترجمه گوگل]ما در حال حاضر تحت بررسی تحت فشار قرار می گیریم

9. The point of our pacification operations was always described as the hearts andthe people.
[ترجمه ترگمان]کار تامین صلح ما همیشه به عنوان قلب و جان مردم توصیف می شد
[ترجمه گوگل]نقطه عملیات آرامش ما همیشه به عنوان قلب و مردم تعریف شده است

10. Resentment of this magnitude was a clear indication of the failure of the avowed policy of pacification and Romanization.
[ترجمه ترگمان]رنجش و رنجش از این بزرگی نشانه آشکاری از شکست سیاست قسم خورده صلح و صلح بود
[ترجمه گوگل]عصبانیت این اندازه نشانگر واضح بودن شکست سیاست تشویق صلح و روحانی است

11. Threatened interests bristle at the first sign that they might be superseded; rituals of pacification must be undertaken.
[ترجمه ترگمان]منافع تهدید به تهدید در ابتدا نشانه این است که ممکن است جایگزین شوند؛ مراسم صلح باید انجام شود
[ترجمه گوگل]منافع در معرض خطر در اولین نشانه ای که ممکن است جایگزین شوند، برانگیخته می شود؛ آیین های آرامش بخش باید انجام شود

12. It must establish a new field of inquiry that treats economic reconstruction as part of any successful three-legged strategy of invasion, stabilization or pacification, and economic reconstruction.
[ترجمه ترگمان]این کشور باید یک حوزه تحقیقاتی جدید ایجاد کند که به بازسازی اقتصادی به عنوان بخشی از هر استراتژی سه پا موفق حمله، تثبیت و ثبات و بازسازی اقتصادی می پردازد
[ترجمه گوگل]این باید یک زمینه تحقیق جدید ایجاد کند که بازسازی اقتصادی را بخشی از هر استراتژی موفقیت آمیز سه پایه ای از تهاجم، تثبیت و یا آرامش و بازسازی اقتصادی است


کلمات دیگر: