1. Real pacification is hard to get in the Vietnamese countryside.
[ترجمه ترگمان]برقراری آرامش واقعی در مناطق روستایی ویتنام دشوار است
[ترجمه گوگل]آرامش واقعی در حومه ویتنام سخت است
2. In 141 proclaiming himself the Prince of Pacification, Le Loi raised the banner of revolt.
[ترجمه ترگمان]در سال ۱۴۱ خود را پرنس of اعلام کرد، لویی پرچم شورش را بالا برد
[ترجمه گوگل]در سال 141 با اعلام خود شاهزاده آرامش، لو لوی پرچم شورش را مطرح کرد
3. These pacification operations continue to grow.
[ترجمه ترگمان]این عملیات های مسالمت آمیز به رشد خود ادامه می دهند
[ترجمه گوگل]این عملیات پاکسازی همچنان رشد می کند
4. He wants to contribute his share towards the pacification of the world.
[ترجمه ترگمان]او می خواهد سهم خود را در برقراری صلح در جهان سهیم کند
[ترجمه گوگل]او می خواهد سهم خود را نسبت به صلح جهانی به اشتراک بگذارد
5. Pacification involves informing the occupied residents about the occupying nation & # 39 s policies, and allaying their fears.
[ترجمه ترگمان]این پیمان شامل اطلاع رسانی به ساکنان اشغالی در مورد سیاست های دولت اشغالگر & # ۳۹ و کاهش ترس های آن ها می شود
[ترجمه گوگل]Pacification involves informing the occupied residents about the occupying nation
6. Real pacification is hard to get in the Vietnamese countryside ( McGeorge Bundy ).
[ترجمه ترگمان]برقراری آرامش واقعی دشوار است (McGeorge باندی)
[ترجمه گوگل]آرامش واقعی در حومه ویتنام سخت است (McGeorge Bundy)
7. The Pacification Guards were a kind of local counter - revolutionary armed force.
[ترجمه ترگمان]افراد گارد صلح نوعی از نیروهای مسلح ضد انقلابی بودند
[ترجمه گوگل]سپاه پاسداران نوعی نیروی مسلح ضد انقلابی محلی بود
8. Cargo ex pacification extremely inferior now under survey we reserve right of claim airmail sealed sample.
[ترجمه ترگمان]محموله سابق کالا در حال حاضر بسیار پایین تر از نظر سنجی است که ما حق رزرو نمونه مهر و موم شده به سمت پست هوایی را داریم
[ترجمه گوگل]ما در حال حاضر تحت بررسی تحت فشار قرار می گیریم
9. The point of our pacification operations was always described as the hearts andthe people.
[ترجمه ترگمان]کار تامین صلح ما همیشه به عنوان قلب و جان مردم توصیف می شد
[ترجمه گوگل]نقطه عملیات آرامش ما همیشه به عنوان قلب و مردم تعریف شده است
10. Resentment of this magnitude was a clear indication of the failure of the avowed policy of pacification and Romanization.
[ترجمه ترگمان]رنجش و رنجش از این بزرگی نشانه آشکاری از شکست سیاست قسم خورده صلح و صلح بود
[ترجمه گوگل]عصبانیت این اندازه نشانگر واضح بودن شکست سیاست تشویق صلح و روحانی است
11. Threatened interests bristle at the first sign that they might be superseded; rituals of pacification must be undertaken.
[ترجمه ترگمان]منافع تهدید به تهدید در ابتدا نشانه این است که ممکن است جایگزین شوند؛ مراسم صلح باید انجام شود
[ترجمه گوگل]منافع در معرض خطر در اولین نشانه ای که ممکن است جایگزین شوند، برانگیخته می شود؛ آیین های آرامش بخش باید انجام شود
12. It must establish a new field of inquiry that treats economic reconstruction as part of any successful three-legged strategy of invasion, stabilization or pacification, and economic reconstruction.
[ترجمه ترگمان]این کشور باید یک حوزه تحقیقاتی جدید ایجاد کند که به بازسازی اقتصادی به عنوان بخشی از هر استراتژی سه پا موفق حمله، تثبیت و ثبات و بازسازی اقتصادی می پردازد
[ترجمه گوگل]این باید یک زمینه تحقیق جدید ایجاد کند که بازسازی اقتصادی را بخشی از هر استراتژی موفقیت آمیز سه پایه ای از تهاجم، تثبیت و یا آرامش و بازسازی اقتصادی است