کلمه جو
صفحه اصلی

gainful


معنی : پر منفعت
معانی دیگر : سودآور، دارای درآمد، استفاده دار، پولساز، انتفاعی، سودمند، مفید، بافایده

انگلیسی به فارسی

پر منفعت


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: gainfully (adv.), gainfulness (n.)
• : تعریف: producing profit or gain; lucrative.
مشابه: fruitful, lucrative, profitable

• profitable, lucrative, rewarding
gainful means useful or profitable; a formal word.

مترادف و متضاد

very productive, profitable


پر منفعت (صفت)
gainful

Synonyms: advantageous, beneficial, fat, fruitful, generous, going, going concern, good, in the black, lucrative, lush, moneymaking, paid off, paying, remunerative, rewarding, rich, satisfying, substantial, sweet, useful, well-paying, worthwhile


Antonyms: disadvantageous, unproductive, unprofitable, useless


جملات نمونه

1. he does not have gainful employment
شغل درآمدداری ندارد.

2. Are you in gainful employment?
[ترجمه موسی] آیا در شغل سودمندی کار می کنید؟
[ترجمه ترگمان]تو توی \"gainful\" کار می کنی؟
[ترجمه گوگل]آیا شما در اشتغال کار می کنید؟

3. Some of us actually have gainful employment.
[ترجمه موسی] برخی از ما در واقع دارای شغل پرمنفعت هستیم.
[ترجمه ترگمان]برخی از ما واقعا شغلی پر منفعت داریم
[ترجمه گوگل]بعضی از ما در واقع کار اشتغال دارند

4. How does he survive without gainful employment?
[ترجمه موسی] چگونه او بدون شغل سودآور زنده می ماند؟
[ترجمه ترگمان]چطور بدون هیچ کاری زنده میمونه؟
[ترجمه گوگل]او چگونه بدون اشتغال کار می کند؟

5. When in low spirits, seek gainful employment.
[ترجمه ترگمان]، وقتی که ارواح خبیث دنبال کار \"gainful\" میگردن
[ترجمه گوگل]هنگامی که در ارواح کم، به دنبال اشتغال مشاغل

6. The benefits of gainful employment are many, but working hard may have a downside: an increased risk of heart attack.
[ترجمه ترگمان]فواید اشتغال پرمنفعت زیاد است، اما کار سخت کوش ممکن است جنبه منفی داشته باشد: ریسک فزاینده حمله قلبی
[ترجمه گوگل]مزایای کار اشتغال بسیار زیاد است، اما کار سخت ممکن است ناکامی داشته باشد: افزایش خطر ابتلا به حمله قلبی

7. When equal opportunities to formal, gainful employment within and beyond the agricultural sector is provided, women generate earnings for themselves and their households.
[ترجمه ترگمان]زمانی که فرصت های برابر برای اشتغال رسمی و پر منفعت در داخل و خارج از بخش کشاورزی تامین می شود، زنان درآمدی برای خود و خانواده هایشان فراهم می کنند
[ترجمه گوگل]وقتی فرصت های برابر برای رسمی و مشاغل سودآور در داخل و خارج از بخش کشاورزی فراهم می شود، زنان برای خود و خانواده هایشان درآمد کسب می کنند

8. If it were adopted, this "gainful employment" rule as it called might reduce student enrollments at such colleges by a third, by driving a number of for-profit colleges out of business.
[ترجمه ترگمان]اگر این کار مورد قبول واقع شود، این \"اشتغال پر منفعت\" که به آن گفته می شود ممکن است enrollments دانش آموز را در چنین دانشگاهی از یک سوم کاهش دهد، با رانندگی تعدادی از دانشکده های سود آور از کسب وکار
[ترجمه گوگل]اگر تصویب شد، این اشتغال اشتغال 'به عنوان آن را عنوان می شود ممکن است ثبت نام دانش آموزان در چنین کالج ها توسط یک سوم، با رانندگی تعدادی از کالج های سودآوری از کسب و کار

9. Isn't it a result of gainful business owners who profit from products, regardless of the increasingly and severely damaged environments in the process of production?
[ترجمه ترگمان]آیا نتیجه صاحبان کسب وکار پر سود که از محصولات سود می برند، صرف نظر از محیط های آسیب دیده و سخت آسیب دیده در فرآیند تولید؟
[ترجمه گوگل]آیا این نتیجه از صاحبان کسب و کار سودمند است که از محصولات به دست آورده اند، صرف نظر از محیط های فزاینده و شدیدا آسیب دیده در فرایند تولید؟

10. Just half of Britain's single parents were in gainful employment when the OECD pulled together its figures (see chart); only in Turkey did a smaller proportion work.
[ترجمه ترگمان]تنها نیمی از والدین مجرد بریتانیا هنگامی که OECD ارقام خود را کنار هم جمع کرد (جدول را ببینید)، تنها نیمی از والدین مجرد بریتانیا کار پر منفعت داشتند؛ تنها در ترکیه کار سهم کمتری انجام داد
[ترجمه گوگل]فقط نیمی از والدین واجد شرایط بریتانیا در زمانی که OECD با هم جمع می کرد، مشاغل سودآور بود (نمودار را ببینید)؛ تنها در ترکیه کارهای کوچکتری انجام دادند

11. In essence, these types of mainly for-profit schools will be shut down if graduates don't have "gainful employment" to pay back their student loans.
[ترجمه ترگمان]در اصل، اگر فارغ التحصیلان \"اشتغال پر منفعت\" برای پرداخت وام های دانشجویی خود نداشته باشند، این نوع از مدارس عمدتا انتفاعی تعطیل خواهند شد
[ترجمه گوگل]در اصل، این نوع مدرسه عمدتا برای سودآوری تعطیل خواهد شد، اگر فارغ التحصیلان 'کار اشتغال' برای پرداخت وام های دانشجویی خود ندارند

12. Are you in gainful employment ? iie Do you have a paid job?
[ترجمه ترگمان]تو توی \"gainful\" کار می کنی؟ تو یه شغل پول داری؟
[ترجمه گوگل]آیا شما در اشتغال کار می کنید؟ آیا شما یک کار پرداخت می کنید؟

13. Many graduates tell of months spent in search of gainful employment.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از فارغ التحصیلان چند ماه است که در جستجوی کار پر منفعت به سر می برند
[ترجمه گوگل]بسیاری از فارغ التحصیلان می گویند از ماه هایی که در جستجوی اشتغال مشاغل هستند

14. The potential for a recession across most regions of the world will have ramifications for the prospects of expatriates in gainful employment.
[ترجمه ترگمان]پتانسیل برای رکود اقتصادی در بسیاری از مناطق جهان برای چشم اندازه ای مهاجران در کار پر منفعت وجود دارد
[ترجمه گوگل]پتانسیل رکود اقتصادی در اکثر نقاط جهان، برای چشم انداز مهاجرین در اشتغال قابل توجه است

He does not have gainful employment.

شغل درآمدداری ندارد.


پیشنهاد کاربران

پردرآمد

gainful ( adj ) = سود آور، پرمنفعت، سودمند، پولساز ، درآمدزا، باصرفه، مفید، سودبخش، با منفعت، پر درآمد

gainful activity= فعالیت سودآور
gainful employment =اشتغال درآمدزا
gainful undertaking = معامله پرمنفعت، معامله سودآور


examples:
1 - The state is making great efforts to guide former welfare recipients into gainful employment.
دولت تلاش زیادی می کند تا مشمولان سابق بهزیستی را به سمت شغلی سودمند هدایت کند.
2 - Many graduates tell of months spent in search of gainful employment.
بسیاری از فارغ التحصیلان، ماه های سپری شده را در جستجوی شغل سودآور بیان می کنند.
3 - If the attacks upon property are but light, the stoppage of gainful activity is correspondingly slight.
اگر حملات به مال بسیار ناچیز باشد ، توقف فعالیت سودآور به همان نسبت ناچیز است.






کلمات دیگر: