1. jacket potatoes
(انگلیس) سیب زمینی پخته با پوست
2. a jacket and skirt ensemble
یک دست کت و دامن
3. her jacket was edged with black fur
حاشیه ی کت او از خز سیاه بود.
4. his jacket was torn on the elbow
آرنج کت او پاره بود.
5. my jacket was saturated with water
کت من خیس آب شده بود.
6. a belted jacket
کت کمربند دار
7. a corduroy jacket
کت (ساخته شده از) مخمل کبریتی
8. a custom-made jacket
کت سفارشی (در مقایسه با کت آماده)
9. a sport jacket with black trousers
یک کت اسپورت با شلوار سیاه
10. he slung his jacket over his shoulder
کتش را روی شانه اش انداخت.
11. this tie does not suit your jacket
این کراوات به کت شما نمی خورد.
12. he was elegantly attired in a silk jacket
او با خوش سلیقگی به کت ابریشم ملبس بود.
13. these pants do not go with that jacket
این شلوار به آن کت نمی خورد.
14. she sewed a patch to the elbow of my jacket
او یک وصله به آرنج کت من دوخت.
15. her ensemble consisted of a woollen skirt and a gray jacket
لباس او شامل یک دامن پشمی و یک کت خاکستری بود.
16. the teacher leaned against the blackboard and the chalk rubbed off on his black jacket
معلم به تخته سیاه تکیه داد و گچ ها به کت سیاهش مالیده شد.
17. That jacket of yours has seen better days—isn't it time you bought a new one?
[ترجمه ترگمان]- اون ژاکت مال تو روزه ای بهتری رو دیده - وقتش نیست که یه جدیدش رو بخری؟
[ترجمه گوگل]این ژاکت از روزهای شما بهتر شده است - آیا این بار شما یک خرید جدید را خریداری کردید؟
18. He wore a tweed sports jacket.
[ترجمه ترگمان]اون یه کت اسپرت پشمی پوشیده بود
[ترجمه گوگل]او لباس ورزشی تود را پوشید
19. The jacket was fastened with a complicated buttoned flap.
[ترجمه ترگمان]ژاکت را با یک دکمه بسته بسته بسته بودند
[ترجمه گوگل]ژاکت با یک فلپ پیچیده پیچیده بود
20. The basic forms of jacket, vest, and breeches developed slowly.
[ترجمه ترگمان]شکل های پایه ای نیم تنه، جلیقه و شلوار به کندی رشد می کرد
[ترجمه گوگل]اشکال اساسی ژاکت، جلیقه و شلوارها به آرامی توسعه یافت
21. I have to wear a jacket and tie to work.
[ترجمه ترگمان]باید کت و شلوار بپوشم و کار کنم
[ترجمه گوگل]من باید یک جلیقه و کراوات برای کار بپوشم
22. The jacket was too big for him so he rolled up the cuffs.
[ترجمه ترگمان]نیم تنه بیش از اندازه برایش بزرگ بود و سر آستین ها را بالا زد
[ترجمه گوگل]ژاکت او برای او خیلی بزرگ بود، بنابراین او دستبندهای کاف ها را بریده بود
23. The jacket was torn to shreds by the barbed wire.
[ترجمه ترگمان]The با سیم های خاردار پاره پاره شده بود
[ترجمه گوگل]ژاکت به وسیله سیم خاردار بریده شده بود