1. he was naive enough to believe that the emperor was a god
او آنقدر ساده لوح بود که باور می کرد امپراطور خداست.
2. he was a naive child who gradually learned to dissemble
او کودک ساده لوحی بود که کم کم تدلیس آموخت.
3. they termed him naive but he did not care
او را ساده دل خواندند ولی او توجهی به این حرف ها نداشت.
4. they laughed at him for his naive remarks
به خاطر حرف های ساده لوحانه اش به او خندیدند.
5. It's naive of you to believe he'll do what he says.
[ترجمه زینب زرمسلک ] ساده لوحانه است باور کنی هر چه می گوید را انجام می دهد.
[ترجمه ترگمان]ساده است که تو باور کنی او هر کاری که می گوید انجام می دهد
[ترجمه گوگل]این ساده لوحانه است که شما باور داشته باشید او آنچه را که می گوید انجام خواهد داد
6. It's naive to think that teachers are always tolerant.
[ترجمه ترگمان]این ساده لوحانه است که فکر کنیم معلمان همیشه صبور هستند
[ترجمه گوگل]ساده لوحانه فکر می کنم که معلمان همیشه تحمل می کنند
7. It would be naive of us to think that football is only a game.
[ترجمه ترگمان]این ساده لوحانه است که فکر کنیم فوتبال فقط یک بازی است
[ترجمه گوگل]ما ساده لوحانه فکر می کنیم فوتبال فقط یک بازی است
8. I can't believe you were so naive as to trust him!
[ترجمه ترگمان]باورم نمی شه تو انقدر ساده لوح بودی که بهش اعتماد کردی!
[ترجمه گوگل]من نمی توانم باور کنم که خیلی ساده لوحانه به او اعتماد کردید!
9. She was very naive to believe that he'd stay with her.
[ترجمه ترگمان]او خیلی ساده بود که باور کند با او خواهد ماند
[ترجمه گوگل]او بسیار ساده لوح بود و معتقد بود که می خواهد با او بماند
10. Her paintings have a naive, dreamlike quality.
[ترجمه ترگمان]نقاشی های او دارای کیفیت naive و dreamlike هستند
[ترجمه گوگل]نقاشی های او یک کیفیت ساده و روان است
11. I know I was a naive fool to trust him but he is a real charmer who totally took me in.
[ترجمه مسعود دهقان] می دانم که اعتماد کردن به او بسیار احمقانه بود، اما او با جذابیتش مرا مسخ کرد.
[ترجمه ترگمان]من می دانم که من یک احمق ساده لوح بودم که به او اعتماد کردم، اما او واقعا آدم جذابی است که مرا به داخل دعوت کرده است
[ترجمه گوگل]من می دانم که من یک احمق ساده ای بودم که به او اعتماد کنم، اما او یک جذاب واقعی است که من را به طور کامل برداشت
12. He regarded the move as politically naive.
[ترجمه ترگمان]او این حرکت را از لحاظ سیاسی ساده تلقی کرد
[ترجمه گوگل]او این حرکت را به لحاظ سیاسی بیرحمانه در نظر گرفت
13. Don't be so naive as to be taken in by their lies.
[ترجمه ترگمان]انقدر خام نباش که با دروغ های خودشون دستگیر بشن
[ترجمه گوگل]نباشید که به دروغ هایشان برسد
14. Their view was that he had been politically naive.
[ترجمه ترگمان]نظرشان این بود که از نظر سیاسی ساده لوح بوده است
[ترجمه گوگل]دیدگاه آنها این بود که او از لحاظ سیاسی بیکار بوده است
15. They were naive and easily misled.
[ترجمه ترگمان]آن ها ساده لوح بودند و به راحتی گمراه شده بودند
[ترجمه گوگل]آنها ساده لوحانه بودند و به راحتی گمراه شدند
16. The drama takes an idealistic, even a naive view of the subject.
[ترجمه ترگمان]درام، حتی یک دیدگاه ساده از این موضوع، یک idealistic را به خود می گیرد
[ترجمه گوگل]نمایشنامه ایدهآلیست، حتی یک نگاه ساده به موضوع
17. Her naive attitude provoked their derision.
[ترجمه ترگمان]رفتار ساده لوحانه او ریشخند آنان را تحریک می کرد
[ترجمه گوگل]نگرش ساده و بی تکلف آنها باعث تحریک آنها شد