کلمه جو
صفحه اصلی

racer


معنی : مسابقه دهنده، تندرو، مسابقه گذار
معانی دیگر : شرکت کننده در مسابقه، پادکوشگر، همداو، سریع السیر

انگلیسی به فارسی

مسابقه گذار، مسابقه دهنده، سریع السیر، تندرو


مسابقه، مسابقه دهنده، تندرو، مسابقه گذار


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a person who takes part in races.

(2) تعریف: an automobile, boat, horse, or the like used for racing.

(3) تعریف: any of a number of slender North American snakes.

• someone or something that races; car used in races
you can refer to a person or animal that takes part in races as a racer.
a racer is also a vehicle, especially a car or bicycle, that is designed to be very fast and used in races.

مترادف و متضاد

مسابقه دهنده (اسم)
contestant, racer

تندرو (اسم)
speedster, racer

مسابقه گذار (اسم)
racer

جملات نمونه

1. The racer lashed the horse across the back with a whip.
[ترجمه ترگمان]او اسب را با شلاق به پشت اسب راند
[ترجمه گوگل]مسابقه اسب را با یک شلاق زدن به پشت در آورد

2. The racer lapped in 1 minute 43 seconds.
[ترجمه ترگمان]مسابقه دهنده در یک دقیقه ۴۳ ثانیه بود
[ترجمه گوگل]مسابقه به مدت 1 دقیقه 43 ثانیه افتاد

3. The racer meant to win the 500 - mile race at all hazards.
[ترجمه ترگمان]این مسابقه دهنده به این معناست که مسابقه ۵۰۰ مایلی را با تمام خطرات برنده شود
[ترجمه گوگل]مسابقه به معنای مسابقه 500 مایل در تمام خطرات بود

4. He was driving a Mercedes racer at 100 mph and almost came to grief.
[ترجمه ترگمان]او در حال راندن یک ماشین مرسدس در ۱۰۰ مایل بر ساعت بود و نزدیک بود به اندوه بیاید
[ترجمه گوگل]او رانندگی مسابقه مرسدس بنز را با سرعت 100 مایل در ساعت راند و تقریبا به غم و اندوه افتاد

5. Tim Powell is a former champion powerboat racer.
[ترجمه ترگمان]تیم پاول، بازیکن سابق المپیک است
[ترجمه گوگل]تیم پاول یک قهرمان سابق قایق موتوری است

6. Racer raided RACING driver Derek Bell had trophies and mementoes worth Pounds 000 stolen from his home.
[ترجمه ترگمان]Racer به راننده RACING که درک بل را از خانه اش دزدیده بود، حمله کرد
[ترجمه گوگل]ریکر ریکاوری ریکر را درک را به دست آورد و جایزه ها را به ارزش پوند های 000 از خانه اش سرقت کرد

7. Meanwhile what of the boy racer?
[ترجمه ترگمان]در این حال چه پسر racer بود؟
[ترجمه گوگل]در همین حال چه چیزی از مسابقه پسر؟

8. Lucker, boy racer, bowls through the forest like a modern missile.
[ترجمه ترگمان]مانند یک موشک مدرن کاسه را از میان جنگل بیرون می کشد
[ترجمه گوگل]Lucker، boy racer، از یک جنگل مانند یک موشک مدرن استفاده می کند

9. Auto racer Dale Earnhardt, killed two weeks ago in the Daytona 500, came in sixth with $ 2 5 million.
[ترجمه ترگمان]Dale Earnhardt، که دو هفته پیش در the ۵۰۰ کشته شد، با ۲ میلیون دلار در سال ششم به دنیا آمد
[ترجمه گوگل]Dale Earnhardt، دو هفته پیش در Daytona 500 کشته شد، در ششم با 2 5 میلیون دلار درآمد داشت

10. With that new black Schwinn Racer, I contracted with our local paper for a delivery route.
[ترجمه ترگمان]با آن Schwinn سیاه تازه، من با کاغذهای محلی خودمان برای یک راه تحویل قرارداد بسته بودم
[ترجمه گوگل]با آن Schwinn Racer سیاه جدید، من با مقاله محلی خود را برای یک مسیر تحویل قرارداد

11. U. S. sources say the Basic Racer will retail for $ 000 there-the same price as the road bike.
[ترجمه ترگمان]u S به گفته منابع، قیمت کالاهای اساسی در آنجا به قیمت ۱۰۰۰ دلار فروخته خواهد شد - همان قیمت که دوچرخه سواری جاده دارد
[ترجمه گوگل]منابع U S می گویند که Racer Basic برای $ 000 در آنجا فروخته می شود - قیمت مشابه با دوچرخه جاده ای است

12. My uncle, Bob, is a dogsled racer.
[ترجمه ترگمان]عمو \"باب\"، \"باب\"، یه مسابقه dogsled
[ترجمه گوگل]عمو من، باب، یک مسابقه ی سگ زده است

13. The downhill racer edged her opponent out on the middle stretch.
[ترجمه ترگمان]مسابقه دهنده سراشیبی، حریف خود را در امتداد جاده اصلی به حرکت در آورد
[ترجمه گوگل]مسابقه سراسری حریف خود را در محدوده وسط قرار داد

14. This super - charged blue street racer is ready to crash!
[ترجمه ترگمان]! این ماشین مسابقه دهنده خیابونی آماده سقوط است
[ترجمه گوگل]این مسابقه فوق العاده بارگیری آبی خیابانی آماده سقوط است!

پیشنهاد کاربران

شخصی که در مسابقه سرعت رقابت میکنه.

racer ( ورزش )
واژه مصوب: سرعتی
تعریف: فرد یا وسیله ای که در مسابقۀ سرعتی شرکت می کند یا شرکت داده می شود


کلمات دیگر: