کلمه جو
صفحه اصلی

sacramental


معنی : وابسته به مراسم مذهبی
معانی دیگر : وابسته به مراسم اصلی مذهبی، وابسته به شعائر دینی، همانند مراسم اصلی مذهبی

انگلیسی به فارسی

وابسته به مراسم مذهبی


مقدس، وابسته به مراسم مذهبی


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: sacramentally (adv.)
(1) تعریف: of, concerning, used in, or resembling a sacrament.

(2) تعریف: sacred or holy, as a duty or obligation.

• object or ceremony instituted by the church and performed as a means of attaining grace (roman catholicism)
sacred, holy; pertaining to a sacrament

مترادف و متضاد

وابسته به مراسم مذهبی (صفت)
sacramental

جملات نمونه

1. The Eucharist refers to the sacramental bread and wine.
[ترجمه ترگمان]قربانی مقدس به نان مقدس و شراب اشاره می کند
[ترجمه گوگل]اهل ایمان به نان و شراب مقدس اشاره دارد

2. The sacramental functions these women could not perform were executed by circuit-riding priests.
[ترجمه ترگمان]وظایف مذهبی این زنان نمی توانستند اجرا شوند، توسط کشیش های circuit اجرا می شدند
[ترجمه گوگل]عملکردهای مقدس که این زنان نمی توانند انجام دهند، توسط کشیش های رانندگی اعدام شدند

3. He mentioned the possibility of sacramental confession at the time of Lent.
[ترجمه ترگمان]در ایام پرهیز از امکان اعتراف مذهبی به آن اشاره کرد
[ترجمه گوگل]او از احتمال اعتراف مقدس در زمان عید اشاره کرد

4. The Standing might constitute a breach of sacramental etiquette, but it was hardly a breach of the peace.
[ترجمه ترگمان]ایستادن ممکن است نقض اتیکت شرعی باشد، اما به سختی نقض صلح است
[ترجمه گوگل]ایستادگی ممکن است نقض آداب معاشرانی را ایجاد کند، اما به سختی نقض صلح بود

5. But they can not perform Catholic sacramental duties, such as hearing confession, offering Communion or giving last rites.
[ترجمه ترگمان]اما آن ها نمی توانند وظایف مذهبی کاتولیک مانند اعتراف به اقرار را انجام دهند، در مراسم تناول عشای ربانی شرکت کنند و یا مناسک آخر را برگزار کنند
[ترجمه گوگل]اما آنها نمیتوانند وظایف مقدس کاتولیک را انجام دهند، مانند اعتراف به شنیدن، ارائه کلیسا یا دادن روایات گذشته

6. The purpose of the interview isto produce a sacramental moment in which the human soul meets Godas revealed in Christ.
[ترجمه ترگمان]هدف از مصاحبه، ایجاد یک لحظه مذهبی است که در آن روح انسان با Godas که در مسیح دیده می شود، ملاقات می کند
[ترجمه گوگل]هدف مصاحبه این است که یک لحظه مخلوطی ایجاد کند که در آن روح انسان با گداها در مسیح ظاهر شود

7. The most potent flags assume a sacramental quality, as if the spirit of the nation is embodied in them, nowhere more so than in the Stars and Stripes.
[ترجمه ترگمان]قوی ترین پرچم ها یک کیفیت مذهبی را فرض می کنند، انگار که روح ملت در آن ها تجسم یافته است، و نه بیشتر در ستاره ها و نوارها
[ترجمه گوگل]پرچم های قوی تر کیفیتی مقدس را در نظر می گیرند، به شرط اینکه روح ملت در آنها تجسم یابد، در هیچ کجایی بیشتر از ستاره ها و خطوط

8. Monks, however, do not normally perform sacramental rituals for the laity, and would not normally officiate at baptisms and marriages.
[ترجمه ترگمان]با این حال، مان کس به طور معمول مناسک مذهبی را برای عموم مردم عادی انجام نمی دهد و معمولا در مراسم ازدواج و ازدواج داوری نمی کند
[ترجمه گوگل]راهبان، با این حال، به طور معمول انجام آیین های مقدس برای مقدسات نیست، و معمولا در تعمید و ازدواج اجباری نیست

9. Through a kind of sacramental rite at the family tomb, the father's struggle becomes the son's birthright.
[ترجمه ترگمان]در یک نوع مراسم مذهبی در مقبره خانوادگی، مبارزه پدر به صورت حق طبیعی پسر تبدیل می شود
[ترجمه گوگل]از طریق نوعی تقلب در مصلحت مقدس در آرامگاه خانواده، مبارزه پدر به زودی به فرزند می شود

10. A glittering display of silver-gilt sacramental objects has come from King John V's chapel at S?o Roque in Lisbon, the entire chapel made in Rome, blessed by the pope and then shipped to Portugal.
[ترجمه ترگمان]یک نمایش درخشان از اشیا مذهبی طلایی - طلایی از نمازخانه شاه جان در س o در لیسبون تمام نمازخانه رم را، که پاپ آن را تبرک کرده و سپس به پرتغال حمل می کرد، انجام داد
[ترجمه گوگل]صفحه نمایش پر زرق و برق از اشیاء مخملی نقره ای قهوه ای از کلیسای پادشاه جان V در S�o Roque در لیسبون گرفته شده است، کلیسای ساخته شده در رم، توسط پاپ برکت داده شده و سپس به پرتغال فرستاده شده است

11. Some of the rites played a kind of sacramental role in the nation's imagination, conferring a healing reassurance.
[ترجمه ترگمان]برخی از این مناسک به نوعی نقش مذهبی در تخیل ملت را ایفا کردند و به او اطمینان دادند
[ترجمه گوگل]بعضی از آیین ها نقش خاصی را در تخیل کشور ایفا می کردند و اطمینان حاصل می کردند

12. Sacramental Marriage is a privileged participation in this new creation inaugurated with the proclamation of the Kingdom.
[ترجمه ترگمان]ازدواج sacramental یک مشارکت ممتاز در این خلق جدید با اعلامیه پادشاهی است
[ترجمه گوگل]ازدواج سارکومنت یک مشارکت ممتاز در این آفرینش جدید است که با اعلامیه پادشاهی افتتاح شد

13. Zwingli did not see the need for a "sacramental union" in the Lord's Supper because of his modified understanding of sacraments.
[ترجمه ترگمان]تسوینگلی نیاز به یک \"اتحاد مذهبی\" را در مراسم عشای ربانی ندید، زیرا به خاطر فهم modified از آیینه ای مقدس
[ترجمه گوگل]Zwingli به خاطر درک اصلاح شده خود از مقدسات، نیازی به اتحاد 'مقدس' در شام خداوند نیافت

14. Manichaean worship included fasting, daily prayers, and sacramental meals which differed greatly Lord's Supper.
[ترجمه ترگمان]پرستش Manichaean شامل روزه، نماز روزانه، و مراسم مذهبی بود که شام بسیار زیادی با هم داشتند
[ترجمه گوگل]عبادت مانیه ها شامل روزه گرفتن، نماز روزانه و وعده های مقدس است که شام ​​خداوند را بسیار متفاوت بود

پیشنهاد کاربران

تقدیس کردن


کلمات دیگر: