کلمه جو
صفحه اصلی

backboard


معنی : تخته یا صفحه پشت ر چیزی، تخته پشت قاب عکس و غیره
معانی دیگر : تخته ای که در پشت چیزی (مثلا نیمکت) قرار می گیرد، پشتی، تخته ی پشت، تخته یا صفحه ء پشت هرچیزی، تخته ء پشت قاب عکس وغیره

انگلیسی به فارسی

تخته یا صفحه پشت هرچیزی، تخته پشت قاب عکس و غیره


پشت صندلی، تخته یا صفحه پشت ر چیزی، تخته پشت قاب عکس و غیره


انگلیسی به انگلیسی

• board to which a net is attached (used in the game of basketball)

اسم ( noun )
(1) تعریف: a board at the rear of something, serving as a support.

(2) تعریف: in basketball, the board to which the basket is attached.

مترادف و متضاد

تخته یا صفحه پشت ر چیزی (اسم)
backboard

تخته پشت قاب عکس و غیره (اسم)
backboard

جملات نمونه

1. If are behind the backboard, heals almost on the baseline.
[ترجمه ترگمان]اگر پشت the قرار دارید، تقریبا بر پایه اساس درمان می شود
[ترجمه گوگل]اگر پشت پشت صندلی عقب، تقریبا در ابتدای بازی بهبود می یابد

2. She wore a rigid metal backboard under the back lacing, this was held close to her neck by a wide German silver collar, that had a chain permanently attached.
[ترجمه ترگمان]یک تخته سنگی سفت و سفت و سفت و محکم به پشت گردن آویخته بود که یقه آن را با یک قلاده پهن آلمانی که به طور مداوم به هم وصل کرده بودند بسته بود
[ترجمه گوگل]او در پشت عقب روی یک پایه فلزی سفت و سخت قرار گرفته بود، این یک گردن با یک گردنبند یکتای نقره ای آلمانی بود که زنجیره ای به طور دائمی متصل بود

3. The ball glanced off the backboard.
[ترجمه ترگمان]توپ به پشت تخته نگاه کرد
[ترجمه گوگل]توپ از پشت صندلی نگاه کرد

4. He banked the shot off the backboard.
[ترجمه ترگمان]او تیر را از روی تخته کنار گذاشت
[ترجمه گوگل]او توپ را از پشت صندلی کنار گذاشت

5. The ball rebounded from the backboard.
[ترجمه ترگمان]توپ از روی تخته به عقب پرت شد
[ترجمه گوگل]توپ از پشت صندلی عقب افتاده بود

6. A miss off the backboard then followed an awkward - looking jump shot.
[ترجمه ترگمان]یک تابلوی روی تخته، بعد یک پرش عجیب و غریب را دنبال کرد
[ترجمه گوگل]پس از عقب افتادن، یک ضربه شوت ناخوشایند دنبال شد

7. That air ball went no where near the backboard.
[ترجمه ترگمان]آن توپ هوا به جایی نزدیک the رفت
[ترجمه گوگل]این توپ هوایی هیچ جایی در نزدیکی پشت صندلی قرار نداشت

8. Backboard: The rectangular or fan-shaped board behind the basket.
[ترجمه ترگمان]backboard: تخته مستطیلی یا شکل شکل پشت این سبد
[ترجمه گوگل]Backboard: هیئت مدیره مستطیل شکل یا پنکه در پشت سبد

9. He collapsed a backboard support in his first NBA appearance on television, delaying the game 45 minutes.
[ترجمه ترگمان]او در اولین حضور خود در NBA در تلویزیون، در حالی که ۴۵ دقیقه بازی را به تاخیر می اندازد، یک پشتیبان backboard را از بین برد
[ترجمه گوگل]او در اولین حضور خود در تلویزیون NBA، پشتبانی از پشت صحنه را به نمایش گذاشت، با تاخیر در بازی 45 دقیقه

10. This shot didn't even hit the backboard.
[ترجمه ترگمان]این شلیک حتی به تخته تخته اصابت نکرد
[ترجمه گوگل]این ضربه حتی روی پشت صندلی نشست

11. Then, all of a sudden, the backboard disappears.
[ترجمه ترگمان]یک دفعه، یک تخته، ناپدید می شود
[ترجمه گوگل]سپس، ناگهان، پشت صحنه ناپدید می شود

12. The ball hit the backboard and bounced off the ring.
[ترجمه ترگمان]توپ به تخته ضربه زد و از روی حلقه افتاد
[ترجمه گوگل]توپ به عقب رسیده و از حلقه خارج شده است

13. You needn't erase the backboard after class.
[ترجمه ترگمان]باید تخته را بعد از کلاس پاک کنید
[ترجمه گوگل]شما بعد از کلاس باید پشت صندلی را پاک کنید

14. Backboard fan - shaped board behind the basket.
[ترجمه ترگمان]تخته پرش از پشت سبد است
[ترجمه گوگل]فنر عقب - تخته ای شکل پشت سبد

15. The backboard connects with the radiator by the bolt and the nut, by the bolt and the everting whorl, or by the bolt and the whorl bore mutually.
[ترجمه ترگمان]تخته backboard به رادیاتور و the و the و everting و the و by متصل شده بود
[ترجمه گوگل]پشتی با پیچ و مهره با پیچ و مهره و یا پیچ و مهره متصل به رادیاتور متصل می شود


کلمات دیگر: