کلمه جو
صفحه اصلی

idealize


معنی : بصورت ایدیال در اوردن، دلخواهسازی، صورت خیالی و شاعرانه دادن
معانی دیگر : آرمانی کردن، ایده آل کردن، بی کاستی پنداشتن، بی نقص نشان دادن، به روش آرمان گرایانه نشان دادن یا رفتار کردن، آرمان گرایی کردن، (فلسفه) پنداره گرایی کردن، مینوگرایی کردن، بصورت ایده ال در اوردن، صورت خیالی و شاعرانه دادن به

انگلیسی به فارسی

بصورت ایده ال در آوردن، صورت خیالی و شاعرانه دادن(به)، دلخواه سازی


ایده آل کردن، بصورت ایدیال در اوردن، دلخواهسازی، صورت خیالی و شاعرانه دادن


انگلیسی به انگلیسی

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: idealizes, idealizing, idealized
• : تعریف: to conceive or represent in an ideal form; raise to an ideal level; consider to be ideal.

- He idealizes his teacher.
[ترجمه sarah.ho] او از معلم اش موجودی ایده آل می ساخت.
[ترجمه ترگمان] او معلمش را کشت
[ترجمه گوگل] او ایده آل خود را به معلم است
فعل ناگذر ( intransitive verb )
مشتقات: idealized (adj.), idealization (n.)
• : تعریف: to conceive or represent something in an ideal form.
مشابه: romance

• make ideal; represent as the embodiment of perfection; view someone or something as ideal, romanticize (also idealise)
if you idealize someone or something, you think of them as perfect or much better than they really are.

دیکشنری تخصصی

[ریاضیات] دلخواه سازی، به صورت ایده آل درآوردن

مترادف و متضاد

به صورت ایدیال در اوردن (فعل)
idealize

دلخواه سازی (فعل)
idealize

صورت خیالی و شاعرانه دادن (فعل)
idealize

romanticize


Synonyms: glorify, rhapsodize, admire, dream, put on a pedestal


جملات نمونه

1. He tends to idealize his life in the college.
[ترجمه ترگمان]او تمایل دارد زندگی خود را در کالج به طور ایده آل انجام دهد
[ترجمه گوگل]او تمایل دارد زندگی خود را در کالج ایده آل کند

2. Why do people idealize their school days?
[ترجمه ترگمان]چرا مردم روزه ای مدرسه خود را ایده آل می کنند؟
[ترجمه گوگل]چرا مردم روز مدرسه خود را عادی می کنند؟

3. Society continues to idealize the two-parent family.
[ترجمه ترگمان]جامعه به ایده آل کردن خانواده دو والد ادامه می دهد
[ترجمه گوگل]جامعه همچنان خانواده ای دو والدین را ایده آل می کند

4. It is tempting to idealize the past.
[ترجمه ترگمان]ایده آل آن است که از گذشته لذت ببرید
[ترجمه گوگل]وسوسه ایده آل کردن گذشته است

5. It's because you idealize kids, Meg.
[ترجمه ترگمان] \"چون تو بچه idealize،\" مگ
[ترجمه گوگل]این به این دلیل است که بچه ها را آرزو می کنید، مگ

6. We idealize the world of jobs and conveniently forget how boring and depressing most people found it.
[ترجمه ترگمان]ما دنیایی از شغل را ایده آل می کنیم و به راحتی فراموش می کنیم که اکثر مردم آن را خسته کننده و خسته کننده می دانند
[ترجمه گوگل]ما دنیای مشاغل را ایده آل می کنیم و به راحتی فراموش می کنیم که چگونه بسیاری از مردم آن را خسته کننده می دانند

7. People idealize the past.
[ترجمه ترگمان] مردم از گذشته idealize
[ترجمه گوگل]مردم گذشته را آرمانی می کنند

8. People often idealize the past.
[ترجمه ترگمان]مردم اغلب از گذشته لذت می برند
[ترجمه گوگل]مردم اغلب گذشته را آرمانی می کنند

9. In the honeymoon stage, partners idealize each other, seeing only their partner's best qualities, said Commerford.
[ترجمه ترگمان]Commerford گفت: در مرحله ماه عسل، شرکا هر یک را دوست دارند و تنها بهترین ویژگی های شریک زندگی خود را می بینند
[ترجمه گوگل]کاممرفورد گفت: در مرحله ماه عسل، شرکای یکدیگر را آرمان می کنند و فقط با بهترین کیفیت شریک زندگی خود می بینند

10. Cultivate your hunger before you idealize.
[ترجمه ترگمان]قبل از این که idealize کنید گرسنگی را از خود دور کنید
[ترجمه گوگل]گرسنگی خود را قبل از اینکه ایده آل کنید، پرورش دهید

11. I warned you not to idealize me.
[ترجمه sarah.ho] به تو هشدار داده بودم که از من یک موجود ایده آل نسازی.
[ترجمه ترگمان] بهت هشدار داده بودم که از من idealize نکنی
[ترجمه گوگل]من به شما هشدار دادم که من را آرمانی نکنید

12. Think of abundance ; idealize the methods and plans for putting the Law of Abundance into operation.
[ترجمه ترگمان]به وفور در نظر بگیرید؛ روش ها و طرح هایی را برای قرار دادن قانون اساسی به عمل آورید
[ترجمه گوگل]فکر کنید از فراوانی؛ ایده آل روش ها و برنامه هایی برای قرار دادن قانون فراوانی در عملیات

13. And daughters often idealize their fathers, still seeing them as all - powerful, strong and strapping 35 - year - old men.
[ترجمه ترگمان]و دختران اغلب پدران خود را ایده آل می کنند، و هنوز هم آن ها را به عنوان یک مرد ۳۵ ساله قدرتمند، قوی و محکم می دانند
[ترجمه گوگل]و دختران اغلب پدران خود را ایده آل می کنند، هنوز هم آنها را به عنوان مردان قدرتمند، قوی و پایدار 35 ساله دیده می شود

14. I don't want to idealize life in small places.
[ترجمه ترگمان]نمی خواهم در جاه ای کوچک زندگی کنم
[ترجمه گوگل]من نمی خواهم زندگی را در مکان های کوچک ایده آل کنم

15. The pure office of poetry is ever to idealize.
[ترجمه ترگمان]اداره ناب شعر تا به حال به صورت ایده آل به صورت ایده آل درآمده است
[ترجمه گوگل]شعبه خالص شعر همیشه آرمانی است

As a child, I idealized my father.

در کودکی پدرم را بی‌نقص می‌پنداشتم.


The book gives an idealized picture of rural life.

آن کتاب تصویری آرمانی از زندگی روستایی ارائه می‌دهد.


اصطلاحات

idealized reason

خرد مینونده، استدلال آرمان‌گرایانه


پیشنهاد کاربران

اغراق کردن یا بزرگنمایی کردن در چیزی

دلخواه سازی


بی عیب و نقض پنداشتن ( درنظر گرفتن ) چیزی
ایده آل کردن - بصورت ایده آل در آوردن - بصورت آرمانی درآوردن

آرمانیدن.

آرمانی سازی


کلمات دیگر: