کلمه جو
صفحه اصلی

quackery


معنی : حقه بازی، شارلاتان بازی، حلیه گری
معانی دیگر : شیادی، ریا کاری، وانمودگری، (خود را) جا زدن

انگلیسی به فارسی

حقه بازی، شارلاتان بازی، حلیه گری


جادوگری، حقه بازی، شارلاتان بازی، حلیه گری


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: the claims, methods, or practice of a quack.

• fraudulence, charlatanism; dishonesty, deceit

مترادف و متضاد

حقه بازی (اسم)
juggle, illusionism, bosh, quackery, trickiness, cog, legerdemain, harlequin, hanky-panky, double-dealing, flim-flam, hocus-pocus

شارلاتان بازی (اسم)
quackery, sciolism

حلیه گری (اسم)
quackery

جملات نمونه

1. Some scientists relegate parapsychology to the sphere of quackery.
[ترجمه ترگمان]برخی از دانشمندان فراروانشناسی را به حوزه quackery ارسال کرده اند
[ترجمه گوگل]بعضی از دانشمندان، پارپسچولوژیک را به حوزه کینه گزاری سوق می دهند

2. To some people, herbal medicine is quackery.
[ترجمه ترگمان]برای برخی افراد، داروهای گیاهی quackery است
[ترجمه گوگل]برای برخی از افراد، داروهای گیاهی کورکورانه هستند

3. Neither the accepted medical help, nor the quackery were of much use, for poor Louisa died early the following morning.
[ترجمه ترگمان]نه کمک پزشکی پذیرفته شد و نه the از آن استفاده کردند، زیرا لوئی زا بی نوا صبح روز بعد فوت کرد
[ترجمه گوگل]نه کمک های پزشکی پذیرفته شده، و نه جادوگری بسیار مورد استفاده قرار گرفت، زیرا فقیر لوئیسا صبح روز بعد درگذشت

4. Most medical practices were based on a fearful quackery, and most of the doctors were butchers or cranks.
[ترجمه ترگمان]بیشتر پزشکان بر پایه a fearful بودند و اغلب پزشکان قصاب یا cranks بودند
[ترجمه گوگل]اکثر شیوه های پزشکی مبتنی بر گریه وحشتناک بود و اکثر پزشکان قصابی یا میلگردها بودند

5. That may sound like a bunch of Internet quackery, but there's now some empirical evidence for the claim that defecation posture affects your body.
[ترجمه ترگمان]این ممکن است مانند یک خوشه اینترنتی باشد، اما در حال حاضر برخی شواهد تجربی برای این ادعا وجود دارد که وضعیت بدنی شما بر بدن شما تاثیر می گذارد
[ترجمه گوگل]این ممکن است به عنوان یک دسته از فریبنده اینترنت شبیه باشد، اما اکنون شواهدی تجربی وجود دارد که ادعا می کنند که وضعیت دفع ادرار بدن شما را تحت تاثیر قرار می دهد

6. LaHaye's books have their share of quackery and pseudoscience, but that does not preclude some genuinely wise counsel to lovers--especially inexperienced ones.
[ترجمه ترگمان]کتاب های LaHaye سهم خود را از \"quackery\" و \"pseudoscience\" دارند، اما این امر مانع از یک رایزنی صادقانه برای عاشقان (به خصوص افراد بی تجربه)نمی شود
[ترجمه گوگل]کتاب LaHaye سهم خود را از شلوغی و شبه علمی دارد، اما این کار برخی از توصیه های عاقلانه را برای عاشقان - مخصوصا تجربه های بی تجربه ای محروم می کند

7. Alternative and complementary medicine are mostly quackery.
[ترجمه ترگمان]درمان های جایگزین و مکمل اغلب quackery هستند
[ترجمه گوگل]متابولیسم جایگزین و مکمل در اغلب موارد است

8. Its primary focus is on quackery -related information that is difficult or impossible to get elsewhere.
[ترجمه ترگمان]تمرکز اصلی آن بر روی اطلاعات مربوط به quackery است که برای رسیدن به جای دیگر دشوار یا غیر ممکن است
[ترجمه گوگل]تمرکز اصلی آن بر اطلاعات مربوط به جوجه تیغی است که به جاهای دیگر دشوار یا غیرممکن است

9. It's time to end the quackery of modern medicine and the profiteering from human suffering.
[ترجمه ترگمان]اکنون زمان پایان دادن به quackery داروهای مدرن و سودجویی از رنج انسانی است
[ترجمه گوگل]وقت آن رسیده است تا فریبکارانه پزشکی مدرن و سودآور از رنج انسان را بپیمایند

10. So-called "evidence-based medicine" has become modern-day quackery.
[ترجمه ترگمان]به اصطلاح \"پزشکی مبتنی بر شواهد\" به quackery امروزی تبدیل شده است
[ترجمه گوگل]به اصطلاح 'پزشکی مبتنی بر شواهد' تبدیل شده است بلایای طبیعی مدرن است

11. In a famous play by Goethe, the doctor is accused of practicing quackery.
[ترجمه ترگمان]در یک نمایش مشهور از طرف گوته، پزشک متهم به تمرین quackery است
[ترجمه گوگل]در یک بازی معروف گوته، پزشک متهم به تمرین جادوگری است

12. People are intoxicated thing repeatedly reported, but no expose quackery mystery.
[ترجمه ترگمان]همه چیز مست و مست است، اما هیچ رازی را آشکار نمی سازد
[ترجمه گوگل]مردم مسموم شده اند بارها و بارها گزارش شده اند، اما هیچ رمز و راز وحشی در معرض آلودگی قرار ندارند

13. Law's latest work, Believing Bullshit, sets out a spotter's guide to the standard techniques of intellectual quackery, to help the unwitting among us.
[ترجمه ترگمان]آخرین کار قانون، باور Bullshit، راهنمای spotter برای تکنیک های استاندارد of فکری است تا به unwitting در میان ما کمک کند
[ترجمه گوگل]آخرین کار Law، Believing Bullshit، راهنمای راهنمایی برای تکنیک های استاندارد فانتزی های فکری را برای کمک به ناامیدی در میان ما تعیین می کند

14. Under the banner of holistic and integrative healthcare, he thus promotes a 'quick fix' and outright quackery.
[ترجمه ترگمان]او تحت لوای مراقبت های فراگیر و جامع، یک راه حل سریع و صریح را ترویج می دهد
[ترجمه گوگل]در زیر پرچم مراقبت های بهداشتی جامع و یکپارچه، او به این ترتیب، 'فوری سریع' و فریبنده ی کامل را تبلیغ می کند


کلمات دیگر: