کلمه جو
صفحه اصلی

ice pick


معنی : چکش یخشکن، یخ خرد کن
معانی دیگر : چکش یخ شکن، یخ تیشه، ی  خرد کن، چکش ی شکن

انگلیسی به فارسی

یخ خرد کن، چکش یخ شکن، یخ شکن


انتخاب یخ، چکش یخشکن، یخ خرد کن


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a pointed metal tool used to chip or break ice into small pieces.

• hand implement with a sharp spike for chipping ice

مترادف و متضاد

چکش یخ شکن (اسم)
icepick

یخ خرد کن (اسم)
icepick

جملات نمونه

1. It was as if ice picks had been driven into my ear.
[ترجمه ترگمان]انگار که یخ به گوش من وارد شده بود
[ترجمه گوگل]به نظر می رسید که یخچال ها به گوش من رانده شده بودند

2. Winter hunting equipment, for example-including snow goggles, ice picks, and harpoons-was stored in skin bags.
[ترجمه ترگمان]برای مثال، تجهیزات شکار زمستانی - از جمله عینک های برفی، کلنگ و زوبین ها - در کیسه های پوست ذخیره شد
[ترجمه گوگل]برای مثال تجهیزات شکار زمستانی، از جمله عینک های برفی، یخی و هارپون ها، در کیسه های پوست ذخیره می شود

3. You ever study how they used to do ice pick lobotomies?
[ترجمه ترگمان]آیا تا به حال مطالعه کرده اید که چگونه از یخ زدن یخ استفاده می کنند؟
[ترجمه گوگل]شما تا به حال مطالعه کرده اید که چگونه آنها لابوتومهای انتخاب یخ را انتخاب می کنند؟

4. Then using an ice pick or a nail, push through the headliner thus identifying the location of the headliner to be cut away from the inside.
[ترجمه ترگمان]سپس با استفاده از یک برش یخی یا میخ، از میان headliner عبور کرده و در نتیجه مکان of را تشخیص دهید تا از داخل برش داده شود
[ترجمه گوگل]سپس با استفاده از یک یخ یا ناخن، از طریق هلیلر فشار دهید و بدین ترتیب محل سرشاخه را که از داخل خارج می شود، شناسایی کنید

5. Be careful when you use the ice pick, she admonished And don't cry.
[ترجمه ترگمان]به من توصیه کرد: وقتی از انتخاب یخ استفاده می کنی مراقب باش و گریه نکن
[ترجمه گوگل]مراقب باشید هنگام استفاده از یخ انتخاب کنید، او مواظبت کرد و گریه نکنید

6. A pointed object, such as an ice pick, a goad, or a thorn.
[ترجمه ترگمان]شی نوک تیز، مانند یک برش یخی، a، یا خار
[ترجمه گوگل]یک جسم برجسته مانند یخچال، یک جفت یا خار

7. Blue Mooney squatted next to a pink-and-white Pontiac as he stabbed the ice pick into the fourth tire.
[ترجمه ترگمان]\"مونی باسو\" در کنار یک دستگاه تراش صورتی و سفید چمباتمه زد و ضربه چاقو را وارد لاستیک چهارم کرد
[ترجمه گوگل]آبی موینی در کنار Pontiac صورتی و سفید نشسته است، زیرا یخ را به تیر چهارم کشیده است

8. Locate the hidden objects on the list and take the ICE PICK.
[ترجمه ترگمان]اشیا پنهان شده در فهرست را پیدا کرده و the ICE را بردارید
[ترجمه گوگل]اشیاء پنهان را در لیست قرار دهید و ICE PICK را انتخاب کنید

9. More sea ice means colder winters, because frigid winds blowing over ice pick up little heat from the warmer waters below.
[ترجمه ترگمان]یخ دریایی بیشتر به معنای زمستان سردتر است، چون باده ای سرد که بر روی یخ حرکت می کنند گرمای کمی را از آب های گرم در پایین جذب می کنند
[ترجمه گوگل]بیشتر یخ های دریایی به معنای سردتر زمستان است، زیرا باد با گرمی های سرد بر روی یخ، گرمای کمی را از آب های گرمتر زیر می گیرد

10. Indeed, this was the favorite spot for Mafia torturers, who searched it out on the cheeks of their victims with the needle-fine point of an ice pick.
[ترجمه ترگمان]در واقع، این نقطه مورد علاقه for مافیا بود که آن را روی گونه های قربانیان خود با نوک سوزن سوزنی یک تکه یخ جستجو می کرد
[ترجمه گوگل]در واقع، این نقطه مورد علاقه برای شکنجه های مافیا بود، که آن را بر روی گونه هایی از قربانیان خود با نقطه ی سوزن یخی انتخاب کرد

11. Using a small ax, I cut an old inner tube into the shape of the sole and put holes in the rims of the shoes with an ice pick.
[ترجمه ترگمان]با استفاده از یک تبر کوچک، یک لوله داخلی قدیمی را به شکل تنها سوراخ کردم و سوراخ هایی در لبه کفش با یک انتخاب یخ ایجاد کردم
[ترجمه گوگل]با استفاده از یک تبر کوچک، یک لوله داخلی قدیمی را به شکل یکنواخت و یک سوراخ در رینگ کفش با یک انتخاب یخ بریزم

12. If you thought that scene in Sucker Punch where the doctor gave lobotomies with an ice pick was artistic exaggeration — well, it wasn't.
[ترجمه ترگمان]اگر شما این صحنه را در Sucker پانچ تصور کردید، جایی که دکتر با یک انتخاب یخی lobotomies را به او داد، اغراق هنرمندانه بود - خوب، اینطور نبود
[ترجمه گوگل]اگر تصور می کنید که صحنه ای در Sucker Punch که در آن دکتر لوبوتومی را با یخ انتخاب کرد، اغراق هنری بود - خوب، اینطور نیست

پیشنهاد کاربران

یخ شکن

Noun - countable :

چکش یخ شکن ( که کوهنوردان از آن در صعود به قله ها استفاده می کنند. )

یخ شکن ( وسیله ی مورد استفاده در آشپزخانه جهت خُرد کردن یخ ها و تقسیم آنها به اندازه ی مناسب )


کلمات دیگر: