کلمه جو
صفحه اصلی

iciness


معنی : سردی، حالت یخی
معانی دیگر : یخسانی، یخ دیسی، یخی

انگلیسی به فارسی

حالت یخی، سردی


یخ زدگی، سردی، حالت یخی


انگلیسی به انگلیسی

• quality of being icy; severe coldness; frigidity

مترادف و متضاد

سردی (اسم)
aloofness, coldness, frigidity, iciness, disinterest, disregard, indifference, cold temper, cold temperament

حالت یخی (اسم)
iciness

جملات نمونه

1. Erika had the same iciness as her mother.
[ترجمه ترگمان]اریکا مثل مادرش یخی وجود داشت
[ترجمه گوگل]اریکا به همان اندازه که مادرش بود، همانندش بود

2. Raise Chu lanky iciness, the whole body of spirit shivers.
[ترجمه ترگمان]چو lanky را بلند کنید، تمام بدن of می لرزد
[ترجمه گوگل]بالا بردن چو چهره چهره، تمام بدن از روح خفه

3. The that regiment outward outward iciness in fact baking hot flame finally had premier regiment regression pubic region.
[ترجمه ترگمان]در واقع، این هنگ در واقع در واقع در واقع در واقع در واقع در واقع در واقع در قسمت اعظم این هنگ، در واقع در قسمت اعظم این هنگ، آتش گرمی داشت
[ترجمه گوگل]در حالی که سرازیری بیرونی در خارج از آن، در حقیقت پختن شعله داغ بود، در نهایت منطقه رگه ای قلمروی هنگ را داشت

4. As I composed my running-late text, the iPhone's iciness deepened my revulsion.
[ترجمه ترگمان]زمانی که متن جاری را تنظیم کردم، iciness آیفون انزجار من را عمیق تر کرد
[ترجمه گوگل]همانطور که متن من در حال اجرا را تشکیل می داد، فریبندگی آیفون عمیق تر بود

5. If the summer snow iciness intervene Long Lin, the inflame hates of stare him.
[ترجمه ترگمان]اگر یخی تابستان در حال مداخله در طول لانگ لین دخالت کند، inflame از زل زدن به او متنفر است
[ترجمه گوگل]اگر بلند برف تابستان مداخله طولانی لین، انفجار نفرت او را خیره کند

6. For gas hemopenia, iciness of disease, should pay attention to adjusting and mending.
[ترجمه ترگمان]برای hemopenia گاز، iciness بیماری، باید به تنظیم و تعمیر و تعمیر توجه کند
[ترجمه گوگل]برای هموپنی گسیل، بیماری بیماری، باید به تنظیم و اصلاح توجه داشته باشید

7. More than iciness of gas hemopenia.
[ترجمه ترگمان]بیش از iciness گاز سوز
[ترجمه گوگل]بیش از یخ زدن هموپنی گاز

8. Massage springs, 100 mile, will often do massage acupuncture, etc, or use moxa sticks a hub, can help improve the iciness of disease.
[ترجمه ترگمان]چشمه های ماساژ، ۱۰۰ مایل، اغلب طب سوزنی ماساژ و غیره را ماساژ می دهند و یا از moxa استفاده می کنند و می توانند به بهبود the بیماری کمک کنند
[ترجمه گوگل]چشمه های ماساژ، 100 مایل، اغلب ماساژ طب سوزنی و غیره را انجام می دهند، و یا استفاده از موکاس می کند، می تواند به بهبود چهره بیماری کمک کند

9. But the government is kidney waist, kidney, often with temperature to rub a waist, can rub well improve iciness of disease.
[ترجمه ترگمان]اما دولت کمر کلیه، کلیه، و اغلب با دما برای مالش دادن کمر، می تواند به خوبی iciness بیماری را بهبود بخشد
[ترجمه گوگل]اما دولت کمر کلیه، کلیه است، که اغلب با دمای کمر به دور کمر می تواند به خوبی بهبود بیماری را بهبود بخشد

10. Small Ni a pair of eyes Be bad to ruthlessly stare her, emulate the blazing flame that the Buddha has spurt black iciness therein burnable.
[ترجمه ترگمان]یک جفت چشم کوچک که بی رحمانه به او زل می زنند، بی رحمانه به او زل می زنند، از شعله فروزان که بودا در آن iciness سیاه در آن موج می زند، تقلید می کنند
[ترجمه گوگل]کوچک نیکل یک جفت چشم بد است که بی رحمانه او را خیره کند، شبیه سازی شعله درخشان است که بودا سیاه چلپ چلوپ کردن در آن burnable

11. Eyes that are silently looking at city the United States by the screwdriver, four eyes hand over to answer and split a spark of iciness.
[ترجمه ترگمان]چشم هایی که بی صدا در حال نگاه کردن به ایالات متحده توسط پیچ گوشتی است، چهار چشم برای پاسخ دادن و انشعاب یک جرقه از iciness
[ترجمه گوگل]چشم هایی که به واسطه پیچ گوشتی به سکوت در شهر ایالات متحده نگاه می کنند، چهار چشم برای پاسخ دادن و تقسیم شدن یک جرقه یخ زده اند

12. It's an extreme Big Wall, 750 metres high, altogether more than just vertical, in the iciness of the Antarctica", Alexander Huber describes the challenge. "
[ترجمه ترگمان]این یک دیوار بزرگ است، ۷۵۰ متر ارتفاع، روی هم رفته بیشتر از عمودی، در the قطب جنوب \"، اسکندر هابر این چالش را تشریح می کند
[ترجمه گوگل]الکساندر هوبر این چالش را توصیف می کند این بزرگ دیوار بزرگ، 750 متر ارتفاع است، در مجموع بیش از عمودی، در قطب جنوب قطب جنوب '

13. Seeing a Zhang ambition keep flicking up, several voices bawl at to spread, bad 3 inches ambition up that on every occasion of when the iciness is handsome to permit stop next.
[ترجمه ترگمان]دیدن پسر ژانگ ambition به سرعت بالا می رود و چند نفر فریاد و زاری می کنند تا بلند شوند و بلند شوند و در هر موقعیتی که the به نظر می رسد که اجازه توقف بعدی را بدهند
[ترجمه گوگل]دیدن جاه طلبی ژانگ ادامه می دهد، چند صدای بی حوصله به گسترش، بد 3 اینچ جاه طلبی است که در هر مناسبت زمانی که iciness خوش تیپ اجازه می دهد تا متوقف بعدی


کلمات دیگر: