کلمه جو
صفحه اصلی

iconoclasm


معنی : شمایل شکنی، بت شکنی
معانی دیگر : بت شکنی، شمایل شکنی، شمایل شکنی، بت شکنی

انگلیسی به فارسی

شمایل شکنی، بت شکنی


داعش، شمایل شکنی، بت شکنی


انگلیسی به انگلیسی

• actions or doctrines of iconoclasts

مترادف و متضاد

شمایل شکنی (اسم)
iconoclasm

بت شکنی (اسم)
iconoclasm

جملات نمونه

1. It had the advantage of iconoclasm, a pleasing shock-effect which derives from an adolescent sense of mocking traditional values.
[ترجمه ترگمان]این یک مزیت of بود، اثر خوشایندی بود که از حس adolescent ارزش های سنتی ناشی می شود
[ترجمه گوگل]این مزیت ناشی از پیکارجویی، یک اثر شوک دلخواه است که از احساس نوجوانان از سوء استفاده از ارزش های سنتی حاصل می شود

2. Yet the iconoclasm of these middle-aged mavericks seemed tame to the new kids on campus.
[ترجمه ترگمان]با این وجود، iconoclasm این mavericks میان سال، به نظر بچه ها در محوطه دانشگاه، رام شده بود
[ترجمه گوگل]با این حال، ستاره شناسان این مهاجران میانسال به بچه های جدید در محوطه دانشگاه خیره شده بودند

3. Now the company is hoping that iconoclasm is coming back into style - and a certain sort of iconoclasm at that.
[ترجمه ترگمان]حالا این شرکت امیدوار است که iconoclasm به سبک و نوعی of باشد
[ترجمه گوگل]در حال حاضر این شرکت امیدوار است که فتنه گرانه به سبک بازگردد و نوع خاصی از فتنه گرانه در آن باشد

4. It burst out again over iconoclasm.
[ترجمه ترگمان]این بار دیگر تاب مقاومت نداشت
[ترجمه گوگل]آن را دوباره از بین می برد

5. Part of the dark mystery of iconoclasm was actually solved a few years in the Vatican library by the study of this old book.
[ترجمه ترگمان]بخشی از راز تاریک iconoclasm چند سال در کتابخانه واتیکان با مطالعه این کتاب قدیمی حل شد
[ترجمه گوگل]بخشی از رمز و راز تاریکی ناآرامی ها چند سالی است که در کتابخانه های واتیکان با مطالعه این کتاب قدیمی حل شده است

6. Iconoclasm became a prominent feature of jewelry design.
[ترجمه ترگمان]iconoclasm یکی از ویژگی های برجسته طراحی جواهر بود
[ترجمه گوگل]Iconoclasm یکی از ویژگی های برجسته طراحی جواهرات شد

7. As cultural iconoclasm swelled, Stalinist clich é s ( and the hacks who produced them ) began to tumble.
[ترجمه ترگمان]به عنوان یک iconoclasm فرهنگی، Stalinist clich Stalinist (و the که آن ها را تولید کردند)شروع به tumble کردند
[ترجمه گوگل]همانطور که پیکار فرهنگی رو به رشد است، کلیشه های استالینیست (و هک هایی که آنها را تولید می کنند) شروع به فرو ریختن کردند

8. The long controversy over iconoclasm within the eastern church prepared it for the break with the Roman church.
[ترجمه ترگمان]مجادله بر سر iconoclasm در کلیسای شرقی آن را برای شکستن کلیسای رم آماده ساخته بود
[ترجمه گوگل]بحث های طولانی در مورد کلیسای مقدس در کلیسای شرقی، آن را برای تعطیلات با کلیسای روم آماده کرد

9. With the spreading of Christianity, the iconoclasm gradually infiltrated into icons worship, boundary between the two became blurred and it was difficult to determined the nature of icons worship.
[ترجمه ترگمان]با گسترش مسیحیت، iconoclasm بتدریج به پرستش شمایل نفوذ کرد، مرز بین این دو محو شد و تعیین ماهیت عبادت کنندگان دشوار بود
[ترجمه گوگل]با گسترش مسیحیت، داعش به تدریج به پرستش آیکون ها نفوذ کرد، مرز بین این دو نفر تار شد و تعیین ماهیت عبادت های آیکون ها مشکل بود

10. The fate of the monastic libraries serves in popular imagination as a classic example of mindless iconoclasm.
[ترجمه ترگمان]سرنوشت کتابخانه های صومعه ها به عنوان نمونه کلاسیک of mindless در اذهان عمومی بکار می رود
[ترجمه گوگل]سرنوشت کتابخانه های مسیحی به عنوان یک نمونه کلاسیک از پیکارجویانه بدون ذهن خدمت می کند

11. There has been unhappiness in some quarters, occasional misunderstandings and ignorance, and a certain amount of unfortunate iconoclasm.
[ترجمه ترگمان]در بعضی جاها بدبختی و سو سو سو سو سو سو سو ظن و ignorance و a certain
[ترجمه گوگل]در بعضی مناطق، ناخودآگاه و ناامیدی ناگهانی و مقدار مشخصی ناامیدی ناخوشایند، ناخوشایند بوده است

12. Underneath the sum of those who centuries before had fought iconoclasm and found their way to paradise.
[ترجمه ترگمان]زیر مجموع کسانی که قرن ها پیش از آن جنگیده بودند و راهشان را به بهشت باز کرده بودند
[ترجمه گوگل]در زیر مجموع کسانی که قرنها پیش از آن با ستیزه جویی مبارزه کرده بودند و راه خود را به بهشت ​​رساندند

13. Mr Pariser's thesis is noteworthy because in contrast with Mr Morozov's gleeful iconoclasm, he is critiquing the internet from an openly progressive starting-point.
[ترجمه ترگمان]پایان نامه آقای Pariser به این دلیل قابل توجه است که در مقایسه با iconoclasm gleeful Mr، او از یک نقطه شروع پیشرو در اینترنت استفاده می کند
[ترجمه گوگل]پایان نامه آقای Pariser قابل توجه است، زیرا در مقایسه با نزاع مقدس غم انگیز آقای موروزوف، او از یک نقطه شروع پیشروانه به طور انتقادی از اینترنت انتقاد می کند

پیشنهاد کاربران

Break a mould
Break a mold
هنجار شکنی

iconoclasm ( هنرهای تجسمی )
واژه مصوب: شمایل‏شکنی
تعریف: از بین بردن شمایل ها


کلمات دیگر: