کلمه جو
صفحه اصلی

maculate


معنی : لکه دار، الودن، لکه دار کردن، بی عفت کردن
معانی دیگر : پیس، لک دار، ناپاک، ملوث، (ناموس یا شهرت) لکه دار، (قدیمی) لک کردن، پیس شدن

انگلیسی به فارسی

لکه دار کردن، الودن، بی عفت کردن، لکه دار


کوفته کردن، لکه دار کردن، الودن، بی عفت کردن، لکه دار


انگلیسی به انگلیسی

• stain, dirty, defile

مترادف و متضاد

لکه دار (صفت)
smeary, mottled, maculate

الودن (فعل)
imbrue, bedaub, spatter, besmear, contaminate, gaum, pollute, smear, tincture, maculate

لکه دار کردن (فعل)
distaste, foul, blame, blemish, slur, speck, soil, brand, denigrate, gaum, taint, stain, traduce, besmirch, tarnish, smear, calumniate, maculate, mottle, smirch, sully, smutch, stigmatize, stipple

بی عفت کردن (فعل)
defile, maculate

جملات نمونه

1. He maculated her clothes.
[ترجمه ترگمان]لباس هایش را پاره کرد
[ترجمه گوگل]او لباس هایش را با هم مخلوط کرد

2. Petiole (2-)4-11 cm, white maculate, densely villous.
[ترجمه ترگمان]petiole (۲ -)۴ - ۴ سانتیمتر، maculate سفید و densely villous
[ترجمه گوگل]تیغه ای (2) 4-11 سانتیمتر، گردو سفید، بافتی تلخ

3. Seeds numerous, ovoid, 3-4 mm, surface maculate, apex acute.
[ترجمه ترگمان]بذرها متعددی، ovoid، ۳ - ۴ mm، maculate سطحی، نوک تیزی دارند
[ترجمه گوگل]دانه های متعدد، تخم مرغی، 3-4 میلی متر، سطح ماکوئال، سرخ مایل به قرمز است

4. Channa maculate have more applying value and developing foreground thanchanna argus.
[ترجمه ترگمان]Channa maculate دارای ارزش اعمال بیشتری و توسعه argus پیش زمینه پیش زمینه هستند
[ترجمه گوگل]Channa maculate دارای ارزش افزوده بیشتری است و پیشرفت زیادی را برای aschanna argus توسعه می دهد

5. An experiment was conducted to study the physiological characteristics of Eucalyptus maculate seedlings in dry-hot valley under different drought stress conditions.
[ترجمه ترگمان]یک آزمایش برای مطالعه مشخصه های فیزیولوژیکی نهال maculate در دره خشک - داغ تحت شرایط تنش خشکسالی مختلف انجام شد
[ترجمه گوگل]آزمایشی به منظور بررسی ویژگی های فیزیولوژیکی نهال اکالیپتوس ماکولاید در دره خشک گرم در شرایط تنش خشکی متفاوت انجام شد


کلمات دیگر: