کلمه جو
صفحه اصلی

quadrillion


معنی : کادریلیون، عدد یک با 15 صفر بتوان 2
معانی دیگر : (امریکا: عدد یک با پانزده صفر در جلو آن - انگلیس: یک با 24 صفر در جلو آن) کوادریلیون، عدد یک با 51 صفر بتوان 2

انگلیسی به فارسی

کادریلیون، عدد یک با ۱۵ صفر بتوان ۲


quadrillion، کادریلیون، عدد یک با 15 صفر بتوان 2


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: the number represented by the Arabic numeral 10
صفت ( adjective )
• : تعریف: being one quadrillion in number.

• 10 to the fifteenth power, 1 followed by 15 zeros (in u.s., canada); 10 to the 24th power, 1 followed by 24 zeros (in britain)

مترادف و متضاد

کادریلیون (اسم)
quadrillion

عدد یک با 15 صفر بتوان 2 (اسم)
quadrillion

جملات نمونه

1. None of the quadrillions living now among all the stars of the Galaxy will be living a century from now.
[ترجمه ترگمان]هیچ یک از the که اکنون در میان ستارگان کهکشان زندگی می کنند یک قرن دیگر زنده خواهند ماند
[ترجمه گوگل]هیچکدام از چهارگوشه ای که در حال حاضر در میان تمام ستاره های کهکشان زندگی می کنند، یک قرن از هم اکنون زندگی می کنند

2. The magic number is 3 quadrillion electron-volts.
[ترجمه ترگمان]عدد جادویی ۳ چهار گوشه الکترون - ولت است
[ترجمه گوگل]تعداد جادو 3 کیلوگرم الکترون-ولت است

3. Line up a quadrillion pound coins, and they will take you outside our solar system.
[ترجمه ترگمان]یک چهار گوشه از آن را جمع کنید و آن ها شما را بیرون از منظومه شمسی قرار دهند
[ترجمه گوگل]سکه های یک چهارم پوند را بردارید و آنها را در خارج از منظومه شمسی قرار دهید

4. The Jaguar supercomputer can process up to 3 quadrillion calculations per second.
[ترجمه ترگمان]سوپر supercomputer می تواند برای هر ثانیه ۳ چهار گوشه را پردازش کند
[ترجمه گوگل]سوپر کامپیوتر Jaguar می تواند تا 3 محاسبات چهار دقیقه در هر ثانیه پردازش کند

5. The nation consumed 3 27 quadrillion Btu of oil in 200 a percent drop from the year before. A Btu, or British thermal unit, is used to measure energy.
[ترجمه ترگمان]این کشور در حدود ۳ و ۲۷ کیلومتر مکعب از نفت را در حدود ۲۰۰ درصد کاهش از سال قبل مصرف کرده است یک واحد حرارتی انگلیسی یا واحد حرارتی بریتانیا برای اندازه گیری انرژی استفاده می شود
[ترجمه گوگل]این کشور در سال 2003 میلادی 3/7 میلیارد دلار نفت خام را به میزان 200 درصد کاهش داد برای اندازه گیری انرژی، Btu یا واحد حرارتی بریتانیا استفاده می شود

6. The Americans and British call this number a quadrillion, although the European name is a billiard.
[ترجمه ترگمان]آمریکایی ها و انگلیسی ها این تعداد را چهار گوشه می نامند، اگر چه نام اروپایی یک اتاق بیلیارد است
[ترجمه گوگل]آمریکایی ها و بریتانیایی ها این شماره را یک چهارده ساله می دانند، اگرچه نام اروپایی یک بیلیارد است

7. The region may hold 2 quadrillion cubic feet of natural gas.
[ترجمه ترگمان]منطقه ممکن است ۲ چهار گوشه مکعب گاز طبیعی داشته باشد
[ترجمه گوگل]این منطقه ممکن است 2 کیلوگرم فوت مکعب گاز طبیعی داشته باشد

8. At more than 1 quadrillion mathematical calculations per second, it is about 5 000 times faster than your typical PC.
[ترجمه ترگمان]در بیش از ۱ چهار گوشه محاسبات ریاضی در ثانیه، تقریبا ۵۰۰۰ برابر سریع تر از کامپیوتر معمولی شماست
[ترجمه گوگل]در بیش از 1 محاسبات ریاضی quadrillion در هر ثانیه، آن حدود 5000 برابر سریعتر از رایانه معمولی شما است

9. That land receives more than 500 quadrillion British thermal units (Btu) of solar energy a year.
[ترجمه ترگمان]این زمین بیش از ۵۰۰ میلیون واحد حرارتی انگلیسی (Btu)انرژی خورشیدی را در سال دریافت می کند
[ترجمه گوگل]این زمین بیش از 500 واحد خنک کننده برادوی بریتانیا (Btu) از انرژی خورشیدی در سال دریافت می کند

10. 55 quadrillion for the world economy is roughly the level of a Kardashev level one civilization.
[ترجمه ترگمان]۵۵ quadrillion برای اقتصاد جهان تقریبا سطح یک تمدن در سطح جهانی است
[ترجمه گوگل]55 هزاره برای اقتصاد جهانی تقریبا سطح یک سطح فرهنگی یک مدرن است

11. They found that mankind broadcasts two quadrillion megabytes - or two followed by 21 zeroes - of information through televisions, radios, newspapers, post and emails every 12 months.
[ترجمه ترگمان]آن ها دریافتند که نوع بشر دو چهار گوشه را پخش می کند - یا دو بعد از آن ۲۱ صفر است - از طریق تلویزیون، رادیو، روزنامه ها، پست و ایمیل هر ۱۲ ماه
[ترجمه گوگل]آنها دریافتند که هر 12 ماه یکبار، از طریق تلویزیون، رادیو، روزنامه ها، پست ها و ایمیل ها، بشر را از طریق تلویزیون، رادیو، روزنامه، پست و ایمیل پخش می کند

12. By January 199 prices had increased a quadrillion percent in two years, and as a result the German Mark became the country's Fiat currency.
[ترجمه ترگمان]در ماه ژانویه ۱۹۹ میلیون در عرض دو سال به طول انجامید و در نتیجه مارک آلمان واحد پول فیات در کشور شد
[ترجمه گوگل]تا ژانویه 199 قیمت ها در دو سال افزایش یافت و به همین ترتیب مارک آلمان به ارز فیات کشور تبدیل شد

13. Sophisticated analysis today can identify traces of pesticides and other substances down to a level of parts per quadrillion.
[ترجمه ترگمان]تجزیه و تحلیل پیچیده امروز می تواند نشانه هایی از آفت کش ها و مواد دیگر را به سطحی از قطعات در طی چهار گوشه مشخص کند
[ترجمه گوگل]تجزیه و تحلیل پیشرفته امروز می تواند اثرات سموم دفع آفات و مواد دیگر را به سطح قطعات در هر quadrillion شناسایی کند

14. To do this systematically would require a computer to examine a quadrillion possibilities.
[ترجمه ترگمان]برای انجام این کار به صورت سیستماتیک نیاز به یک کامپیوتر برای بررسی گزینه های چهار گوشه وجود دارد
[ترجمه گوگل]برای انجام این کار به طور سیستماتیک، نیاز به یک کامپیوتر برای بررسی امکانات چهارگانه وجود دارد

15. What are the prospects on the Caricom market for another quadrillion metric tons of sweet potatoes, eh?
[ترجمه ترگمان]چه آینده ای در بازار Caricom برای چهار هزار تن سیب زمینی شیرین وجود دارد، ها؟
[ترجمه گوگل]چشم انداز های بازار Caricom برای چهل تریلیون تن سیب زمینی شیرین، آیا چیزی وجود دارد؟


کلمات دیگر: