کلمه جو
صفحه اصلی

labourer


معنی : عمله، فعله
معانی دیگر : عمله کارگرکه کارش بیشتر از رنج بدنی بخواهد

انگلیسی به فارسی

عمله کارگرکه کارش بیشتر از رنج بدنی بخواهد


کارگر، مزدور، عمله، فعله


انگلیسی به انگلیسی

• person who works with his/her hands; person who does manual labor; worker, wage-earner
a labourer is a person who does a job which involves a lot of hard physical work.

مترادف و متضاد

عمله (اسم)
worker, laborer, farmhand, workman, labourer

فعله (اسم)
laborer, workman, labourer, hackney

جملات نمونه

1. The labourer is worthy of his hire.
[ترجمه ترگمان]زحمتکش شایسته استخدام اوست
[ترجمه گوگل]کارگر ارزش استخدام او را دارد

2. My father was an unemployed labourer.
[ترجمه ترگمان]پدرم یک کارگر بی کار بود
[ترجمه گوگل]پدرم یک کارگر بیکار بود

3. He got a job as a builder's labourer.
[ترجمه ترگمان]او به عنوان یک کارگر ساز شغلی پیدا کرد
[ترجمه گوگل]او به عنوان یک کارگر سازنده کار می کرد

4. The meanest labourer has the same rights as the richest landowner.
[ترجمه ترگمان]تنها یک کارگر دارای حقوق یک سان به عنوان ثروتمندترین فرد است
[ترجمه گوگل]متوسط ​​کارگر دارای حقوق مشابه با ثروتمندترین صاحب زمین است

5. These rights apply even to the meanest labourer.
[ترجمه ترگمان]این حقوق حتی برای یک کارگر هم صدق می کند
[ترجمه گوگل]این حقوق حتی به معنی کارگر اعمال می شود

6. Her husband had been a farm labourer.
[ترجمه ترگمان]شوهرش یک کارگر مزرعه بود
[ترجمه گوگل]شوهرش کارگر مزرعه بوده است

7. Read in studio A labourer has been crushed to death by a cement lorry.
[ترجمه ترگمان]در استودیو بخوانید یک کارگر با یک کامیون سیمان خرد شده است
[ترجمه گوگل]خواندن در استودیو یک کارگر توسط کامیون سیمان به مرگ کشته شده است

8. The relationship between capitalist and wage labourer is defined as an equal exchange.
[ترجمه ترگمان]رابطه بین سرمایه سرمایه داری و کارگری به عنوان یک مبادله برابر تعریف می شود
[ترجمه گوگل]رابطه سرمایه داری و کارگر با دستمزد به عنوان مبادله برابر تعریف می شود

9. He eventually found work as a labourer on a construction site.
[ترجمه ترگمان]او در نهایت به عنوان کارگر در محل ساخت پیدا شد
[ترجمه گوگل]او در نهایت کار را به عنوان یک کارگر در محل ساخت و ساز یافت

10. The son of a farm labourer from Marton, James Cook was fortunate to be born into an age of great explorations.
[ترجمه ترگمان]پسر یک کارگر کشاورزی اهل Marton، جیمز کوک، در یک دوره explorations بزرگ به دنیا آمد
[ترجمه گوگل]پسر کارگر مزرعه ای از مارتون، جیمز کوک خوش شانس بود که در سن کشفیات بزرگ به دنیا بیاید

11. A labourer howls in the nothingness of the blank paper, which is also the empty, impoverished land.
[ترجمه ترگمان]یک کارگر در پوچی و خالی کاغذ خالی زوزه می کشد، که همین طور زمین خالی و خالی است
[ترجمه گوگل]یک کارگر در هیچ چیز کاغذ خالی، که همچنین زمین خالی، فقیرنشین است، سرازیر می شود

12. He tells you he is a farm labourer or sometimes a brickie.
[ترجمه ترگمان]او به شما می گوید که یک کارگر مزرعه است و گاهی هم یک brickie
[ترجمه گوگل]او به شما می گوید که او یک کارگر مزرعه یا گاهی اوقات یک آجر است

13. And detectives arrested the farm labourer at dawn yesterday at his home in Solihull, West Midlands.
[ترجمه ترگمان]و کارآگاهان روز گذشته کارگر مزرعه را در خانه خود در Solihull، وست میدلندز دستگیر کردند
[ترجمه گوگل]کارآگاهان کارگر مزرعه را روز عروسی دیروز در خانه خود در Solihull، West Midlands دستگیر کردند

14. George Broomham was a farm labourer from East Woodhay, a nearby village.
[ترجمه ترگمان]جورج Broomham یک کارگر کشاورزی اهل Woodhay شرقی، یک روستای نزدیک بود
[ترجمه گوگل]جورج برومهم یک کارگر مزرعه ای از شرق وودای، یک روستای نزدیک بود

پیشنهاد کاربران

کارگر سر ساختمان ، بنا

کارگر یدی ( کارگری که کارش وابسته به قدرت فیزیکی زیاد است. از کولبر گرفته تا کشاورز و باغبان و کارگر ان حرفه ای و غیر حرفه ای ساختمان )


کلمات دیگر: