1. cab drivers often get stiffed
رانندگان تاکسی اغلب مغبون می شوند.
2. he called a cab
او تاکسی صدا زد.
3. i saw to my confusion that i did not have money for the cab
با دستپاچگی ملتفت شدم که پول تاکسی را ندارم.
4. The cab pulled up and the driver jumped out.
[ترجمه ترگمان]تاکسی بیرون آمد و راننده از جا پرید
[ترجمه گوگل]کابین بلند شد و راننده پرید
5. The cab driver left the meter running while he waited for us.
[ترجمه ترگمان]راننده تاکسی وقتی منتظر ما بود متر متر در حال دویدن بود
[ترجمه گوگل]راننده کابین در حالی که برای ما منتظر بود، ماشین را در حال اجرا می گذاشت
6. There were calls for cab radios to link train drivers and signal boxes.
[ترجمه ترگمان]درخواست هایی برای رادیوی تاکسی برای لینک دادن رانندگان قطار و جعبه های سیگنال وجود داشت
[ترجمه گوگل]برای ردیابی درایورهای قطار و جعبه های سیگنال، برای رادیوهای کابین تماس گرفته شد
7. We cab to the railway station.
[ترجمه ترگمان]ما با تاکسی به ایستگاه راه آهن رفتیم
[ترجمه گوگل]ما به ایستگاه راه آهن کابین
8. The cab was decked out with multi-coloured lights.
[ترجمه ترگمان]تاکسی با چراغ های رنگارنگ تزیین شده بود
[ترجمه گوگل]کابین با چراغ های چند رنگی پوشانده شد
9. I had to fork out for a cab home.
[ترجمه ترگمان]مجبور شدم یه تاکسی بگیرم
[ترجمه گوگل]من مجبور بودم برای یک خانه کابین بپوشم
10. The cab was waiting outside, the engine ticking over.
[ترجمه ترگمان]تاکسی بیرون منتظر بود و موتور به صدا در آمد
[ترجمه گوگل]کابین منتظرش بود در حالی که موتور در حال حرکت بود
11. I had to fork out $30 for a cab home.
[ترجمه ترگمان]مجبور شدم ۳۰ دلار برای یه تاکسی بگیرم
[ترجمه گوگل]من مجبور بودم 30 دلار برای خانه کابین بپوشم
12. It'll save time if we go by cab.
[ترجمه ترگمان]اگر با تاکسی برویم، وقت صرفه جویی می شود
[ترجمه گوگل]اگر با کابین برویم وقت صرفه جویی می کنیم
13. We couldn't find a cab anywhere near.
[ترجمه Mahsa] ما نتوانستیم تاکسی پیدا کنیم در این نزدیکی ها � هر جای نزدیک� .
[ترجمه ترگمان]نزدیک بود تاکسی پیدا کنیم
[ترجمه گوگل]ما یک کابین را در هر کجا پیدا کردیم
14. She's too cheap to take a cab.
[ترجمه ترگمان]برای گرفتن تاکسی خیلی ارزان است
[ترجمه گوگل]او یک کابین بسیار ارزان است
15. With time to kill, he took a cab to the centre.
[ترجمه ترگمان]با گذشت زمان برای کشتن، او یک تاکسی گرفت و به مرکز شهر رسید
[ترجمه گوگل]با گذشت زمان برای کشتن، او یک کابین را به مرکز برد