1. jail term
دوران زندان
2. a jail sentence which is commutable to a fine of $1000
محکومیت به زندان که با هزار دلار قابل بازخرید است
3. locked in jail
محبوس در زندان
4. safe in jail
محکم و مطمئن در زندان (نگهداری) می شود
5. you can't jail innocent people!
شما نمی بایستی مردم بی گناه را زندان بیافکنید!
6. he then breaks jail and holes up in a cave
سپس او از زندان فرار کرده و در غاری پنهان می شود.
7. his escape from jail increased his notoriety
فرار او از زندان بدنامی او را شدیدتر کرد.
8. i rotted in jail for ten long years
ده سال آزگار در زندان پوسیدم.
9. he freed us from jail
او ما را از زندان خلاص کرد.
10. morteza busted out of jail
مرتضی از زندان فرار کرد.
11. the floor of the jail was covered in human excrement
کف زندان از مدفوع انسان پوشیده شده بود.
12. the prisoner escaped from jail
زندانی از زندان گریخت.
13. they clapped him into jail
بدون معطلی او را به زندان انداختند.
14. they hauled him to jail
او را کشان کشان به زندان بردند.
15. he was marched off to jail
او را به زندان بردند.
16. he was recently released from jail
او اخیرا از زندان آزاد شد.
17. his delinquencies landed him in jail
بزهکاری هایش کار او را به زندان کشاند.
18. the convicts were taken to jail
محکومان را به زندان بردند.
19. the criminal was consigned to jail
تبهکاران تحویل زندان شدند.
20. the fight landed him in jail
دعوا کارش را به زندان رساند.
21. he was caught and tossed into jail
او را گرفتند و به زندان انداختند.
22. his dishonesties finally landed him in jail
حقه بازی های او بالاخره کارش را به زندان کشاند.
23. his dramatic attempt to escape from jail
تلاش پرشور او برای فرار از زندان
24. his father bailed him out of jail
به ضمانت پدرش از زندان آزاد شد.
25. his fraudulent acts landed him in jail
اعمال فریب آمیز او کارش را به زندان کشاند.
26. the blank years i spent in jail
سال های بی حاصلی که در زندان سپری کردم
27. the government's remedy for discontent was jail and execution
راه حل دولت در مقابل نارضایی زندان و اعدام بود.
28. he was sentenced to ten years in jail
به ده سال زندان محکوم شد.
29. those who do wrong will go to jail
آنان که تخطی بکنند به زندان خواهند رفت.
30. he broke the law and therefore went to jail
او قانون را شکست و لذا به زندان رفت.
31. if you don't stop, you'll land up in jail
اگر دست برنداری کارت به زندان خواهد کشید!
32. the ruler forgave him and freed him from jail
حکمران (گناهان) او را بخشید و از زندان آزادش کرد.
33. they tied ali asghar's shoulders and took him to jail
علی اصغر را کت بسته به زندان بردند.
34. their secret plan misfired and they all ended up in jail
نقشه ی محرمانه ی آنها نگرفت و همه به زندان افتادند.