کلمه جو
صفحه اصلی

cabby


معنی : راننده تاکسی
معانی دیگر : driver cab : راننده تاکسی

انگلیسی به فارسی

( driver cab =) راننده تاکسی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
حالات: cabbies
• : تعریف: (informal) a taxicab driver.

• cabdriver, taxi driver

مترادف و متضاد

راننده تاکسی (اسم)
cabby, cabman, cabdriver, taximan, taxist

جملات نمونه

1. The old hut's been converted into a flower-shop, but the cabbies say they wanted to keep it for themselves.
[ترجمه ترگمان]کلبه قدیمی تبدیل به یک بوته گل شده، اما cabbies می گویند که می خواهند خودشان آن را نگه دارند
[ترجمه گوگل]کلبه قدیمی به یک فروشگاه گل تبدیل شده است، اما کابین ها می گویند که می خواهند آن را برای خود حفظ کنند

2. The cabby now began making wider forays from the taxi, still looking for a cop.
[ترجمه ترگمان]راننده تاکسیه هم شروع کرد به تاخت و تاز از تاکسی و هنوز دنبال یک پلیس می گشت
[ترجمه گوگل]در حال حاضر کاببی شروع به ساختن مسافت های وسیع تر از تاکسی کرده است، هنوز به دنبال پلیس است

3. Those who are booking enough calls include cabbies and the athletic few who power pedicabs, a combination bicycle and rickshaw.
[ترجمه ترگمان]افرادی که به اندازه کافی بلیط رزرو می کنند از رانندگان تاکسی و چند تن از افرادی که قدرت حمل و نقل را دارند، دوچرخه و ریکشاو استفاده می کنند
[ترجمه گوگل]کسانی که تماسهای مناسب را رزرو می کنند، شامل کابین ها و چند تن از ورزشکاران است که دارای دوچرخه سواری، دوچرخه سواری و ریکشو می باشند

4. The cabby was approaching fast; his hatred seemed to have intensified on his scowling face.
[ترجمه ترگمان]راننده تاکسیه به سرعت نزدیک می شد و نفرت او شدیدتر شده بود
[ترجمه گوگل]کابوی به سرعت در حال نزدیک شدن بود؛ به نظر می رسد که نفرت او بر چهره اش تکان می خورد

5. It will take helpful cabbies, pleasant shopkeepers, friendly hoteliers and a Valley-wide rudeness-free zone.
[ترجمه ترگمان]رانندگان تاکسی، مغازه داران دوست داشتنی، هتل های مهربان و یک منطقه عاری از خشونت دره را به دست خواهند آورد
[ترجمه گوگل]آن را cabbies مفید، مغازه داران دلپذیر، هتلداران دوستانه و ناحیه بی نظمی منطقه دره دره

6. Then first one, then another and finally eight cabbies all wandered over to see what the fuss was.
[ترجمه ترگمان]بعد یکی پس از دیگری، پس از یک ساعت و نیم، همه بی هدف پرسه می زدند تا ببینند این هیاهو برای چیست
[ترجمه گوگل]سپس اول، سپس یکی دیگر و در نهایت هشت cabbies همه سرگردان برای دیدن آنچه که سر و صدا بود

7. It is also a sort of high-tech snare, with State Police as hunters and hundreds of hapless cabbies their sorry prey.
[ترجمه ترگمان]همچنین نوعی دام با تکنولوژی بالا است، با پلیس ایالتی به عنوان شکارچی و صدها of از رانندگان نگون بخت که طعمه خود شده اند
[ترجمه گوگل]این نیز یک نوع از شبکه های فن آوری پیشرفته است، با پلیس دولتی به عنوان شکارچیان و صدها نفر از cabbies بی رحمانه شکار خود را گمراه

8. In Paris a cabby would have commiserated upon the unfortunate malady affecting his legs, but the Viennese were different.
[ترجمه ترگمان]در پاریس یک راننده تاکسیه با دلسوزی نسبت به بیماری unfortunate که روی پاهایش قرار گرفته بود رحم می کرد، اما وین کس فرق می کرد
[ترجمه گوگل]در پاریس، یک کابلی می توانست به بیماری های ناخوشایند مبتلا به پاهای خود متهم شود، اما وین متفاوت بود

9. The cabby refused and grabbed him by the arm, at which point the robber pulled free and ran off.
[ترجمه ترگمان]مرد cabby سرباز زد و بازوی او را گرفت، و در همین لحظه راهزن خود را آزاد کرد و فرار کرد
[ترجمه گوگل]کابلی از بازوی او رد کرد و او را در آغوش گرفت و در آن زمان دزد آزاد را آزاد کرد و فرار کرد

10. Cabby, I think your last passenger left his wallet.
[ترجمه ترگمان] cabby \"، فکر کنم آخرین مسافر تو کیف پولش رو گذاشته\"
[ترجمه گوگل]کابوی، من فکر می کنم آخرین مسافر شما کیف پول من را ترک کرد

11. The cabby began to turn the horse around.
[ترجمه ترگمان]راننده cabby اسب را دور زد
[ترجمه گوگل]کاببی شروع به چرخاندن اسب کرد

12. The cabby beat his horse into a sort of imitation gallop which was fairly fast, however.
[ترجمه ترگمان]راننده تاکسی اسبش را به تاخت به یک نوع تاخت و تاز imitation رساند که با این همه بسیار سریع بود
[ترجمه گوگل]کاببی، اسب خود را به نوعی طناب تقلبی که نسبتا سریع بود، ضرب و شتم زد

13. The cabby gave vent to an angry shout.
[ترجمه ترگمان]The فریادی خشم آلود از خود بیرون داد
[ترجمه گوگل]کابلی به فریاد عصبانی افتاد

14. " I saw a young girl up in that winder, " returned the cabby.
[ترجمه ترگمان]\"cabby\" پاسخ داد: \" من یک دختر جوان را در اینجا دیدم که به اینجا آمد \"
[ترجمه گوگل]'من یک دختر جوان را دیدم که در آن پیچ و تاب'، کابوی را برگشت


کلمات دیگر: