کلمه جو
صفحه اصلی

a lot


معنی : خیلی زیاد
معانی دیگر : زیاد

انگلیسی به فارسی

زیاد، خیلی زیاد


انگلیسی به انگلیسی

• very much, very many; very, extremely

قید ( adverb )
(1) تعریف: to a great degree or extent.

- I like him a lot.
[ترجمه ترگمان] خیلی ازش خوشم میاد
[ترجمه گوگل] من ازش خیلی خوشم میاد
- She exercises a lot.
[ترجمه ترگمان] او زیاد ورزش می کند
[ترجمه گوگل] او تمرین زیادی می کند

(2) تعریف: often.

- They eat out a lot.
[ترجمه سوگل] آنها بیشتر بیرون غذا میخورند
[ترجمه ترگمان] آن ها زیاد غذا می خورند
[ترجمه گوگل] آنها زیادی غذا می خورند

مترادف و متضاد

خیلی زیاد (قید)
a lot, very much, lots, very many, plenty, often

جملات نمونه

1. It takes a lot of thought and effort and downright determination to be agreeable.
[ترجمه ترگمان]فکر و تلاش زیاد و عزم جزم برای خوشایند بودن است
[ترجمه گوگل]این تفکر و تلاش و تفاهم بسیار دلپذیر را می گیرد

2. Tinned fruit usually has a lot of syrup with it.
[ترجمه ترگمان]میوه Tinned معمولا حاوی مقدار زیادی شربت با آن است
[ترجمه گوگل]میوه کنسرو معمولا دارای مقدار زیادی شربت است

3. The conference is going to be a lot of extra work.
[ترجمه ترگمان]این کنفرانس کار بسیار زیادی خواهد بود
[ترجمه گوگل]این کنفرانس بسیار کار اضافی خواهد بود

4. Thanks a lot for the drink.
[ترجمه ترگمان] خیلی ممنون که مشروب خوردی
[ترجمه گوگل]خیلی ممنون برای نوشیدنی

5. A new computer system entails a lot of re-training.
[ترجمه ترگمان]یک سیستم کامپیوتری جدید مستلزم آموزش مجدد است
[ترجمه گوگل]یک سیستم کامپیوتری جدید مستلزم آموزش مجدد زیادی است

6. She has a lot of correspondence to deal with.
[ترجمه ترگمان]اون خیلی نامه داره که باید باه اش کنار بیاد
[ترجمه گوگل]او با مکاتبات زیادی برخورد کرده است

7. The farmer grows a lot of wheat.
[ترجمه ترگمان]کشاورز گندم زیادی بزرگ می کند
[ترجمه گوگل]کشاورز گندم زیادی تولید می کند

8. Oh, you've got a lot of candies!Will you split with us?
[ترجمه ترگمان]! اوه، تو خیلی شیرینی داری از ما جدا میشی؟
[ترجمه گوگل]آه، شما مقدار زیادی آب نبات دارید! آیا با ما تقسیم می کنید؟

9. Thanks a lot for lending me the money.
[ترجمه ترگمان] خیلی ممنون که پول قرض دادی
[ترجمه گوگل]برای پول دادن به من، بسیار سپاسگذارم

10. The man gained a lot in the business, but he lost the respect of his friends.
[ترجمه ترگمان]مرد خیلی به این کار دست پیدا کرد، اما احترام دوستانش را از دست داد
[ترجمه گوگل]این مرد در کسب و کار زیادی کسب کرد، اما احترام دوستانش را از دست داد

11. They spent a lot of money equipping the school with new computers.
[ترجمه ترگمان]آن ها پول زیادی صرف تجهیز مدرسه با کامپیوترهای جدید کردند
[ترجمه گوگل]آنها پول زیادی برای تجهیز مدارس با کامپیوترهای جدید صرف کردند

12. They freely admit they still have a lot to learn.
[ترجمه ترگمان]آن ها آزادانه اعتراف می کنند که هنوز چیزهای زیادی برای یادگیری دارند
[ترجمه گوگل]آنها آزادانه اعتراف می کنند که هنوز هم برای یادگیری بسیار مفید هستند

13. You have a lot of nerve.
[ترجمه ترگمان] عجب رویی داری
[ترجمه گوگل]شما خیلی عصبی هستید

14. You need a lot of self-discipline when you're doing research work on your own.
[ترجمه ترگمان]زمانی که تحقیقات خود را روی خودتان انجام می دهید نیاز به نظم و انضباط زیادی دارید
[ترجمه گوگل]وقتی کار تحقیقاتی را انجام می دهید، به خود رشته ای نیاز دارید

15. There's a lot of contention about that issue - for every person firmly in favour, there's someone fiercely against it.
[ترجمه ترگمان]بحث زیادی در مورد این مساله وجود دارد - برای هر فرد به نفع خودش، یک نفر به شدت مخالف آن است
[ترجمه گوگل]در مورد این مسئله زیاد بحث وجود دارد - برای هر فردی که به طور جدی به نفع آن است، کسی به شدت علیه آن است

پیشنهاد کاربران

انبوه

زیاد

فراوان، وافر

به معنی زیاد بسیار


چیزی که زیاد باشد

بسیار

زیاد ، انبوه ، بسیار ،

Thank you bro, that means a lot to me : ممنون داداش برام خیلی ارزش داره ( حرفتو دوست داشتم و برام ارزشمند بود )

واژه a lot به معنای خیلی
قید a lot معنای نزدیکی با خیلی یا بسیار در فارسی دارد. قید a lot شدت یک صفت یا عمل را افزایش می دهد. مثلا:
he looks a lot older ( او خیلی پیرتر به نظر می رسد. )
در این مثال قید a lot شدت صفت older ( پیرتر ) را بیشتر می کند. از a lot برای نشان دادن افزایش شدت در تکرار عمل هم استفاده می شود. مثلا:
we used to go there a lot ( ما قبلا خیلی آنجا می رفتیم. )
در این مثال قید a lot نشان می دهد که آن اتفاق زیاد رخ می داده است.

منبع: سایت بیاموز


کلمات دیگر: