کلمه جو
صفحه اصلی

haberdasher


معنی : فروشنده لباس مردانه
معانی دیگر : فروشنده ی پوشاک مردانه، لباس فروش، خراز

انگلیسی به فارسی

فروشنده لباس مردانه، خراز


لوازم آرایشی و بهداشتی، فروشنده لباس مردانه


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: in the United States, a retailer of menswear.

• one who sells men's clothing and accessories; one who sells small items pertaining to dress (british)
a haberdasher is a shop or shopkeeper selling small articles for sewing and dressmaking, for example buttons and zips.
in the united states, a haberdasher is a shop or shopkeeper selling men's clothing.

مترادف و متضاد

فروشنده لباس مردانه (اسم)
haberdasher

جملات نمونه

1. Haberdashers and provision merchants were to be granted a few houses.
[ترجمه ترگمان]بازرگانان و بازرگانان را به چند خانه اجاره می دادند
[ترجمه گوگل]خانه های کوچک و مجلل باید به آنها تعلق گیرد

2. He became a haberdasher and Merchant Adventurer, growing rich on the cloth export trade to Antwerp.
[ترجمه ترگمان]او a و ماجراجوی Merchant شد که در تجارت صادرات پارچه به آنورس به ثروت رسیده بود
[ترجمه گوگل]او تبدیل به یک مغازه دار و ماجراجو Merchant، رشد رو به رشد در تجارت صادرات پارچه به آنتورپ

3. The suit also names the 49ers' chief haberdasher and hair hat, Carmen Policy.
[ترجمه ترگمان]این لباس همچنین ۴۹ ers را با کلاه برداری و کلاه مو، سیاست کار من نام گذاری می کند
[ترجمه گوگل]کت و شلوار نیز کلاه مغازه دار عمده و کلاه زنانه، Carmen Policy را نام برد

4. A failed haberdasher before going into politics, Truman seemed overwhelmed by the job.
[ترجمه ترگمان]پیش از ورود به سیاست، یک خرازی با شکست مواجه شد و به نظر می رسید که از این کار ناراحت است
[ترجمه گوگل]قبل از رفتن به سیاست، مغازه دار شکست خورده، ترومن به نظر می رسید از کار شگفت انگیز به نظر می رسید

5. The handsome delight of haberdashers succeeded.
[ترجمه ترگمان]از راه رفتن به مغازه خرازی فروشی، از این کار لذت می بردم
[ترجمه گوگل]لذت زیبایی دکوراسیون منزل موفق شد

6. HABERDASHER. Here is the cap your worship did bespeak .
[ترجمه ترگمان]خرازی فروشی این کلاهی است که جنابعالی می فرمایید
[ترجمه گوگل]HABERDASHER در اینجا کلاه خود را عبادت می گویند

7. The haberdasher presented a cap, saying, " Here is the cap your worship bespoke. "
[ترجمه ترگمان]دکاندار این کلاه را به او تقدیم کرد و گفت: \" این کلاه جنابعالی است \"
[ترجمه گوگل]مغازه ملبورن یک کلاه را ارائه داد و گفت: 'در اینجا کت و شلواری است که پرستش خود را بر روی آن قرار داده است '

8. The haberdasher presented a cap.
[ترجمه ترگمان]فروشنده دوره گرد کلاه به سر گذاشت
[ترجمه گوگل]مانیکور کراوات را ارائه داد

پیشنهاد کاربران

فروشنده لوازمِ خیاطی

خراز


کلمات دیگر: