کلمه جو
صفحه اصلی

faddish


معنی : پیرو مد زودگذر
معانی دیگر : وابسته به رسم زودگذر (یا باب روز)، ناپاوار

انگلیسی به فارسی

پیرو مد زودگذر


فساد، پیرو مد زودگذر


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
• : تعریف: relating to or having the nature of a passing fashion or craze.

- He jogs daily, while she tries every faddish workout program.
[ترجمه ترگمان] او هر روز jogs می کند، در حالی که او هر برنامه ورزشی faddish را امتحان می کند
[ترجمه گوگل] او روزانه لگد می زند، درحالی که او هر برنامه تمرین فضایی را می خواهد

• trendy, of a passing fashion, of a fad

مترادف و متضاد

پیرو مد زودگذر (صفت)
faddish

جملات نمونه

1. It made no pretence of catering to faddish tastes like vegetarianism or high fibre diets.
[ترجمه ترگمان]این کار باعث نشد که غذا خوردن با مزه مزه مانند گیاهخواری و یا رژیم غذایی با فیبر بالا فراهم شود
[ترجمه گوگل]این باعث تردید در خوردن غذاهای خوشمزه مانند گیاهخواری و یا رژیم های غذایی پر فیبر نیست

2. We ate at a faddish new restaurant.
[ترجمه ترگمان] توی رستوران \"faddish\" غذا خوردیم
[ترجمه گوگل]ما در یک رستوران جدید فاضل خوردیم

3. "Collectibles" are faddish. They come and go. When everyone knows it's a "collectible, " the game is over.
[ترجمه ترگمان]\" \"faddish\" هستند می آیند و می روند زمانی که همه می دانند این یک \"مجموعه\" است، بازی تمام شده است
[ترجمه گوگل]'Collectibles' فاسد هستند آنها می آیند و می روند وقتی همه می دانند که این یک مجموعه است، بازی تمام شده است

4. Faddish community interior communicates a tool to be able to make its sufficient inside community develop its good friend to encircle.
[ترجمه ترگمان]فضای داخلی جامعه ابزاری را به شما نشان می دهد که قادر به ایجاد کافی در جامعه برای توسعه دوست خوب خود برای احاطه کردن است
[ترجمه گوگل]داخلی فدادیان یک ابزار را در اختیار دارد تا بتواند در داخل جامعه کافی ایجاد کند که دوست خوبی برای محاصره باشد

5. Yiwu FADDISH Jewelry Co., Ltd was set up in 199 belongs to the comprehensive enterprise integrated jewelry development, production and sale as a whole.
[ترجمه ترگمان]شرکت جواهر faddish faddish با مسئولیت محدود در ۱۹۹ مجموعه شرکت جامع توسعه جواهرات، تولید و فروش به عنوان یک کل شرکت کرده است
[ترجمه گوگل]Yiwu FADDISH جواهر شرکت با مسئولیت محدود در سال 199 تاسیس شد و متعلق به جامع شرکت توسعه جواهرات یکپارچه، تولید و فروش به عنوان یک کل

6. Then, bring a puerpera natural warmth "guide happy childbirth law "faddish left.
[ترجمه ترگمان]سپس، یک \"گرمی طبیعی\" را به عنوان \"قانون زایمان شاد\" به سمت چپ هدایت کنید
[ترجمه گوگل]سپس، یک گربه طبیعی گرمسیری را هدایت کنید راهنمای راهنمای زایمان را خوشحال کنید

7. Dial get online to say, begin since thenceforth faddish.
[ترجمه ترگمان]از آن زمان به بعد \"شماره گیری\" به طور آنلاین آغاز به کار کنید
[ترجمه گوگل]شماره گیری کنید تا آنلاین بشنوید، از آن به بعد فاسد می شود

8. Due to the faddish value is excessively pursued in the faddy society, it has brought strict eco-problems and social problems.
[ترجمه ترگمان]با توجه به ارزش faddish در جامعه faddy بیش از حد تحت تعقیب است، مشکلات شدید زیست محیطی و مشکلات اجتماعی را به ارمغان آورده است
[ترجمه گوگل]با توجه به ارزش فاسدانه در جامعه فاضله بیش از حد دنبال شده است، آن را به ارمغان آورده است مشکلات سخت زیست محیطی و مشکلات اجتماعی

9. Once faddish temporarily, up to now wide still those who be popularity " law of high protein, low carbohydrate reducing weight ", go to ever was warned by medical bound.
[ترجمه ترگمان]زمانی که به طور موقت faddish، تا کنون هنوز هم کسانی که \"قانون پروتئین بالا، کاهش وزن کم کربوهیدرات\" را مورد توجه قرار می دهند، به هیچ وجه مورد هشدار پزشکی قرار نگرفته اند
[ترجمه گوگل]هنگامی که به طور موقت فساد می شود، تا کنون هنوز هم کسانی که محبوبیت 'قانون پروتئین بالا، کاهش وزن کربوهیدرات کم' هستند، تا به حال تحت درمان پزشکی هشدار داده شده است

10. Faddish dedicated, innovation, in movie and TV this one gets ready on obtain a breakthrough.
[ترجمه ترگمان]faddish اختصاصی، نوآوری، در فیلم و تلویزیون این یکی برای دستیابی به یک پیشرفت آماده می شود
[ترجمه گوگل]Faddish اختصاص داده شده، نوآوری، در فیلم و تلویزیون این یکی آماده برای به دست آوردن یک موفقیت است

11. Take advantage of an opportunity and be and strategic lead is faddish and consistent style actually.
[ترجمه ترگمان]از یک فرصت استفاده کنید و رهبری استراتژیک را در واقع سبک و سازگار کنید
[ترجمه گوگل]از فرصت استفاده کنید و رهبری استراتژیک و واقعی باشد، سبک فاسد و سازگار است

12. He was an original pioneer into the dark frontier of chaos before it gelled into a scientific theory and faddish field of study.
[ترجمه ترگمان]پیش از آنکه به یک نظریه علمی و زمینه مطالعاتی تبدیل شود، یک پیشگام اصلی در مرز تاریک هرج و مرج بود
[ترجمه گوگل]او پیشگام اصلی در مرز تاریکی هرج و مرج بود قبل از اینکه به یک نظریه علمی و حوزه مطالعه فاسد تبدیل شود

13. One hopes that whoever wins next week will quickly dismiss all this faddish declinism.
[ترجمه ترگمان]یک امید وجود دارد که هر کسی که هفته آینده برنده شود، به سرعت تمام این declinism faddish را رد خواهد کرد
[ترجمه گوگل]یکی از امیدوار است که هر کس که هفته آینده برنده شود، به سرعت این همه انحطاط ضعیف را رد خواهد کرد

14. The labial form of Oriental is full and thick, suit the lipstick of bright red color more, korea, Japan has begun faddish .
[ترجمه ترگمان]فرم labial شرقی پر و ضخیم است، با رژلب قرمز روشن بیشتر، کره، ژاپن faddish را شروع کرده است
[ترجمه گوگل]شکل لبه ای شرقی، کامل و ضخیم است، با رژلب رنگ قرمز روشن تر، کره، ژاپن شروع به فاسد شدن کرده است


کلمات دیگر: