کلمه جو
صفحه اصلی

haemal


معنی : خونی
معانی دیگر : واقع درسوی چپ سینه، واقع درسوی دل

انگلیسی به انگلیسی

• of or pertaining to the blood or blood vessels

مترادف و متضاد

خونی (صفت)
sanguinary, sanguineous, bloody, gory, sanguine, hematic, haematic, hemal, haemal

جملات نمونه

1. Because mastication can exercise facial muscle, improve facial haemal circulation, enhance the metabolic function of facial cell, make furrow gradually subsidise .
[ترجمه ترگمان]از آنجا که mastication می تواند ماهیچه های صورت را ورزش کند، گردش خون صورت را بهبود بخشد، عملکرد متابولیک سلول صورت را بهبود بخشد، چین را به آرامی یارانه پرداخت کند
[ترجمه گوگل]از آنجا که چاشنی می تواند عضله صورت را بهبود بخشد، گردش خون فامیلی را بهبود بخشد، عملکرد متابولیک سلول های صورت را افزایش دهد، فورواردی را به طور یارانه ای افزایش دهد

2. This law can promote lymphatic fluid and haemal circulation, improve bosom nutrition metabolization.
[ترجمه ترگمان]این قانون می تواند به ترویج روان lymphatic و گردش خون و بهبود تغذیه سینه کمک کند
[ترجمه گوگل]این قانون می تواند سیال لنفاوی و گردش خون را بهبود بخشد، متابولیزه شدن تغذیه بوزوم را بهبود بخشد

3. Do not do haemal examination to you can examine a blood type? Specific how be checked?
[ترجمه ترگمان]آیا بررسی haemal را که می توانید یک نوع خون را بررسی کنید انجام ندهید؟ موارد خاصی را بررسی کنید؟
[ترجمه گوگل]معاینه حنجره را انجام ندهید، می توانید یک نوع خون را بررسی کنید؟ چگونه می توان بررسی کرد؟

4. Does excuse me such haemal cell analyzer examine does the report check a result how? What does need eat?
[ترجمه ترگمان]آیا این تحلیل گر سلول haemal به بررسی این نتیجه می پردازد که چگونه این گزارش یک نتیجه را بررسی می کند؟ چه چیزی نیاز به خوردن دارد؟
[ترجمه گوگل]آیا به من اینگونه تحلیلگر سلولهای خون بررسی می کنم آیا این گزارش نتایج را چگونه بررسی می کند؟ چه چیزی نیاز به خوردن دارد؟

5. Actually, this is haemal tumour merely a medium just.
[ترجمه ترگمان]در واقع، این تومور haemal فقط یه just
[ترجمه گوگل]در واقع، این تومور حاد است فقط یک رسانه است

6. Both adding is haemal composition together.
[ترجمه ترگمان]هر دوی آن ها ترکیب haemal با هم هستند
[ترجمه گوگل]هر دو اضافه کردن ترکیب heamal با هم هستند

7. Acute is exsanguine person although haemal chroma change is very few, but as a result of haemal gross decrease, the symptom is very heavy, produce circular exhaustion even.
[ترجمه ترگمان]حاد است، اگرچه تغییر chroma خیلی کم است، اما در نتیجه کاهش ناخالص، نشانه بسیار سنگین است، و حتی خستگی را تولید می کند
[ترجمه گوگل]حاد است فرد مبتلا به زخم، اگرچه تغییر رنگ کریستال های خون بسیار کم است، ولی به علت کاهش ناخالصی های خون، علامت بسیار سنگین است و حتی خستگی دایره ای را تولید می کند

8. Vitamin E can improve haemal circulation, in order to raise blood capillary especially the motility of genital place blood capillary, can enhance sexual desire, increase spermatozoon generate.
[ترجمه ترگمان]ویتامین E می تواند گردش خون را بهبود بخشد، به منظور بالا بردن مویرگ ها از خون، به ویژه حرکت خون محل تناسلی، می تواند تمایلات جنسی را افزایش داده و تولید spermatozoon را افزایش دهد
[ترجمه گوگل]ویتامین E می تواند گردش خون حامل را بهبود بخشد، به منظور افزایش مویرگهای خون، به خصوص حرکت مویرگ موش های دستگاه تناسلی، می تواند میل جنسی را افزایش دهد، تولید اسپرماتوزون را افزایش دهد

9. Because mastication can exercise facial muscle, improve facial haemal circulation, enhance the metabolic function of facial cell, make piscine end grain gradually subsidise.
[ترجمه ترگمان]از آنجا که mastication می تواند ماهیچه های صورت را ورزش کند، گردش خون صورت خود را بهبود بخشد، عملکرد متابولیک سلول صورت را افزایش دهد، به این ترتیب به piscine آب پایان دهد و به تدریج یارانه پرداخت کند
[ترجمه گوگل]از آنجا که چاشنی می تواند عضله صورت را بهبود بخشد، گردش خون صورت را بهبود بخشد، عملکرد متابولیک سلول های صورت را افزایش دهد، دانه های پایه دانه ای به تدریج یارانه بگیرند

10. Such thresh 5 minutes, can improve the haemal circulation condition of leg and crural ministry.
[ترجمه ترگمان]چنین thresh ۵ دقیقه می تواند وضعیت گردش خون leg و crural را بهبود بخشد
[ترجمه گوگل]چنین شستشوی 5 دقیقه، می تواند وضعیت گردش خون هموگلوبین پا را بهبود بخشد

11. In addition, if meditation will golden sand in his hand, can promote haemal circulation.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، اگر مدیتیشن ماسه طلایی را در دست داشته باشد، می تواند گردش خون را ارتقا دهد
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، اگر مدیتیشن شن و ماسه را در دست خود طلایی کند، می تواند گردش خون حامل را افزایش دهد

12. Gules: Stimulation and excitement are neurological[sentence dictionary], increase to adrenalin is secreted and enhance haemal circulation.
[ترجمه ترگمان]gules: اضطراب و هیجان، فرهنگ لغت عصبی هستند، که باعث افزایش آدرنالین می شود و گردش خون را افزایش می دهد
[ترجمه گوگل]Gules: تحریک و هیجان هستند فرهنگ لغت مغز و اعصاب، افزایش به آدرنالین ترشح و افزایش گردش خون

13. After inserting conduit, abdomen uses gasbag pressurization, oppressive vein finishing speech, in order to reduce haemal circumfluence.
[ترجمه ترگمان]بعد از وارد کردن مجرا، ماهیچه های شکم از کیسه گاز استفاده می کنند و این سیاه رگ را به پایان می رساند تا haemal circumfluence را کاهش دهد
[ترجمه گوگل]پس از قرار دادن کانال، شکم از فشار خون gasbag استفاده می کند، سخنرانی پایان دادن به وین ظالمانه، به منظور کاهش circumfluence hemal

14. Because the heart undertakes having the systole of rhythm and diastole activity ceaselessly, haemal ability keeps flowing in the circulatory system of closedown.
[ترجمه ترگمان]از آنجا که قلب متعهد می شود که the rhythm و انقباض فعالیت diastole را داشته باشد، توانایی haemal در سیستم گردش خون of جریان می یابد
[ترجمه گوگل]از آنجا که قلب مسئولیت داشتن سیستول ریتم و فعالیت دیاستول را بدون وقفه دارد، توانایی حامل در سیستم گردش خون بسته می شود

15. Can those fish bring about edible on the high side of haemal mercury content?
[ترجمه ترگمان]آیا این ماهی ها می توانند خوراکی را در قسمت بالای محتوای جیوه بیاورند؟
[ترجمه گوگل]آیا می توانم این ماهی ها را در سمت بالا از محتوای جیوه hemal می خورند؟


کلمات دیگر: