کلمه جو
صفحه اصلی

jambalaya


معنی : اش شله قلمکار
معانی دیگر : (آشپزی کرئول ها creole) تاس کباب برنج و میگو (یا خرچنگ یا جوجه و غیره) با سبزی و ادویه ی زیاد

انگلیسی به فارسی

jambalaya، اش شله قلمکار


اش شله قلمکار


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a Creole dish of rice cooked with ham, chicken, shrimp, oysters, and the like, and seasoned with herbs and spices.

• (cuisine) creole stew consisting of rice and shrimp

مترادف و متضاد

اش شله قلمکار (اسم)
patchwork, hodgepodge, jambalaya, mishmash, hotchpotch

جملات نمونه

1. Gumbo, rice dressings and Jambalaya are all one-pot dishes, which are perfect for feeding large numbers.
[ترجمه ترگمان]gumbo، لباس برنج و Jambalaya همه غذاهای one هستند که برای تغذیه اعداد بزرگ مناسب هستند
[ترجمه گوگل]گومبو، سس سویا و Jambalaya همه ظرف یک ظرف است که مناسب برای تغذیه تعداد زیادی هستند

2. Jambalaya, craw- fish pie, fillet gumbo.
[ترجمه ترگمان]پای fish، پای ماهی، ماهیچه gumbo
[ترجمه گوگل]جمبلایا، ماهی قزل آلا، فوم گومبو

3. The dishes include Jambalaya stew, pecan pie and roasted salmon.
[ترجمه ترگمان]این غذاها شامل خورش بادام زمینی، کیک pecan و سالمون roasted می باشند
[ترجمه گوگل]ظروف شامل خورش مرغ، گردو گردویی و ماهی قزل آلا بو داده

4. Jambalaya and craw fish pie and fillet gumbo.
[ترجمه ترگمان]پای ماهی Jambalaya و craw و fillet gumbo
[ترجمه گوگل]جمبلایا و پای خمیر ماهی و گومبو فیله

5. Jambalaya and a crawfish pie and fillet gumbo.
[ترجمه ترگمان]یه خورده خرچنگ و یک خورده
[ترجمه گوگل]Jambalaya و یک پای خاردار و گومبو فیله

6. There was cheese soup and a brat, or clam chowder and baked stuffed lobster, or gumbo and chicken jambalaya.
[ترجمه ترگمان]سوپ پنیر و سوپ جوجه یا سوپ صدف خوراکی و خوراک خرچنگ و مرغ سوخاری شده بود
[ترجمه گوگل]سوپ پنیر و برت، یا کلوچه کلم و پخته شده خرچنگ خورده، یا گوامبو و مرغ jambalaya وجود دارد

7. Visitors are enjoying crawfish etouffees, red beans and rice, gumbo, jambalaya and the famous fried pastries called beignets.
[ترجمه ترگمان]بازدیدکنندگان از crawfish etouffees، لوبیا قرمز و برنج، gumbo، jambalaya و شیرینی های سرخ کرده معروف به نام beignets لذت می برند
[ترجمه گوگل]بازدیدکنندگان از غذاهای خیش خشخاش، لوبیا قرمز و برنج، گومبو، جمبلایا و شیرینی های مشهور سرخ شده به نام بیژن استفاده می کنند

8. Cooks generally don't want guests in there, but I love having people around me when I'm making food, says the designer, who hosts monthly jambalaya dinners for friends and throws frequent parties.
[ترجمه ترگمان]طراح که میزبان شام های ماهانه برای دوستان می شود و احزاب تکراری را اخراج می کند می گوید که آشپز به طور کلی دوست ندارد در آنجا مهمان داشته باشد، اما من عاشق این هستم که وقتی مشغول تهیه غذا هستم مردم را دور خودم داشته باشم
[ترجمه گوگل]طراح می گوید: 'آشپز ها معمولا مهمانان را در آنجا نمی خواهند، اما من عاشق داشتن مردم در اطرافم هستم، وقتی که من غذا می خورم، طراح، میزبان ماهانه ماهانه یارانه برای دوستان و پرتاب احزاب مکرر است

پیشنهاد کاربران

شامل برخی از غذا های سنتی میشود


کلمات دیگر: