کلمه جو
صفحه اصلی

cadaver


معنی : جسد، لاشه، نعش
معانی دیگر : (بیشتر در مورد انسان) جسد، لاش، نعش (به ویژه برای تشریح)، نعش انسان، جسد برای تشریح

انگلیسی به فارسی

لاشه، نعش (انسان)، جسد (برای تشریح)


جسد، نعش، لاشه


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
مشتقات: cadaveric (adj.)
• : تعریف: a corpse, esp. one used for dissection.
مترادف: body, corpse, remains, stiff
مشابه: carcass, skeleton, the dead

- The cadavers were used in medical colleges for instruction in anatomy.
[ترجمه ترگمان] اجساد برای تعلیم و تشریح در دانشکده های پزشکی به کار می رفتند
[ترجمه گوگل] بیماران در کالج های پزشکی برای آموزش در آناتومی استفاده می شدند

• corpse; dead body intended for dissection
a cadaver is a corpse; used in american english.

مترادف و متضاد

جسد (اسم)
bier, body, corpse, cadaver, carcase

لاشه (اسم)
bier, body, corpse, cadaver, carcass, carrion, offal

نعش (اسم)
corpse, cadaver

dead body


Synonyms: body, cage, carcass, corpse, deceased, mort, remains, skeleton, stiff


Antonyms: being


جملات نمونه

1. the putrid cadaver of a cat
لاشه ی گندیده ی یک گربه

2. the sight of the cadaver made her wince
از دیدن آن نعش یکه خورد.

3. During the course of dissections of cadaver club feet he recognized the role of muscles and tendons rather than bones in this deformity.
[ترجمه حمید سانی] درجریان دوره کالبدشکافی وتشریح پاهای اجساد، اودریافت که ماهیچه ها وتاندونها بیشتر ازاستخوان دربیماری دفورمیتی ( تغییرحالت استخوان ) نقش دارند
[ترجمه ترگمان]در طی دوره کالبد شکافی جسد او، او نقش ماهیچه ها و تاندون ها را به جای استخوان در این نقص تشخیص داده است
[ترجمه گوگل]در طی دوره انشعاب پاهای کاداور، او نقش عضلات و تاندون ها را به جای استخوان ها در این تغییر شکل شناخت

4. Davis later returned and moved her cadaver to the Cloverdale spot, according to the prosecution theory.
[ترجمه ترگمان]بعد از مدتی دیویس بازگشت و جسد او را به محل Cloverdale منتقل کرد
[ترجمه گوگل]دیویس پس از آن بازگشت و محروم او به نقطه Cloverdale، با توجه به نظریه پیگرد قانونی است

5. The prospect of artificial hearts replacing reliance on cadaver hearts is already in sight.
[ترجمه ترگمان]دورنمای قلب های مصنوعی جایگزین اعتماد به قلب های cadaver در حال حاضر در نظر گرفته شده است
[ترجمه گوگل]چشم انداز قلب مصنوعی جایگزین وابستگی به قلب های کادو در حال حاضر در دسترس است

6. The surgeons use material made from cadaver skin to create a tough scaffold.
[ترجمه ترگمان]جراحان از مواد ساخته شده از پوست بدن برای ایجاد داربست سخت استفاده می کنند
[ترجمه گوگل]جراحان از مواد ساخته شده از پوست کاداور برای ایجاد یک داربست سخت استفاده می کنند

7. This model has been validated with the cadaver test results.
[ترجمه ترگمان]این مدل با نتایج آزمون cadaver تایید شده است
[ترجمه گوگل]این مدل با نتایج تست کاداور تایید شده است

8. Examination of a cadaver is to determine the cause of death.
[ترجمه ترگمان]معاینه یک جسد این است که علت مرگ را تعیین کنیم
[ترجمه گوگل]بررسی یک ضیافت برای تعیین علت مرگ است

9. My face looks like a cadaver equally ghastly!
[ترجمه ترگمان]صورت من مثل یک نعش به یک اندازه وحشتناک به نظر می رسد!
[ترجمه گوگل]چهره من به نظر می رسد یک راننده به همان اندازه شگفت انگیز!

10. The damage was so severe that doctors repaired the tattered left knee with a cadaver ligament.
[ترجمه ترگمان]خسارت چنان شدید بود که پزشکان زانوی چپ را با رباط محل جسد تعمیر کردند
[ترجمه گوگل]آسیب شدید شد که پزشکان زخم پاره شده چپ با یک رباط کاداور را تعمیر کردند

11. But I know better than to interrupt the hero with my babblings; instead I ape the satisfied cadaver.
[ترجمه ترگمان]اما من بهتر می دانم که قهرمان من به جای اینکه به جای آن که از نعش راضی باشد، قهرمان خود را قطع کنم
[ترجمه گوگل]اما من می دانم که بهتر است که قهرمان را با babblings خود متوقف کنم؛ در عوض من مخفیانه راضی هستم

12. The shape of the cheeks - if slightly too reminiscent of a cadaver - had a certain elegance.
[ترجمه ترگمان]شکل گونه هایش - اگر کمی هم به یاد یک نعش بود، ظرافت خاصی داشت
[ترجمه گوگل]شکل گونه ها - اگر کمی بیش از حد یادآور یک کادوور - دارای ظرافت خاصی بود

13. Methods:The trend and anastomosis of the 4 dorsal metacarpal artery in the 8 fresh cadaver hands were observed after the artery injected with red latex solution.
[ترجمه ترگمان]روش ها: روند و anastomosis سرخرگ metacarpal پشتی در شکل ۸، بعد از تزریق سرخرگ با محلول لاتکس قرمز، مشاهده شد
[ترجمه گوگل]روش ها: روند و آناستوموز 4 شریان دایره ای متاکارپال در 8 دست تازه کاداور پس از تزریق شریان با محلول لاتکس قرمز مشاهده شد

14. Objective:To study the micromorphology and genetics of the muscular tissue from the female cadaver of Xi Han Dynasty discovered in Lianyungang in 200
[ترجمه ترگمان]هدف: مطالعه the و ژنتیک بافت عضلانی از جسد زن پیکر (Xi هان)که در سال ۲۰۰ میلادی در Lianyungang کشف شد
[ترجمه گوگل]هدف مطالعه میکرومورفولوژی و ژنتیک بافت عضلانی از دزدی زنانه سلسله Xi Han در Lianyungang در سال 200 کشف شد

پیشنهاد کاربران

هو
جسد انسانی که برای مطالعات اناتومیک اماده شده است. برای جلوگیری از فرایند پوسیدگی جسد بایستی انرا فیکس نمود یعنی با مواد شیمیایی جسد را در مقابل پوسیدگی مقاوم و سپس برای استفاده در سالن تشریح و اموزش دانشجویان پزشکی مورد استفاده قرار داد. این فن اوری در اختیار برخی کشورهاست.

cadaver dog
سگ جسد یاب


کلمات دیگر: