1. to facilitate a lively traffic in ideas
تبادل پوینده ی عقاید را تسهیل کردن
2. in order to facilitate customs formalities
به منظور آسان کردن تشریفات گمرکی
3. measures intended to facilitate economic development
اقداماتی که برای تسهیل پیشرفت اقتصادی صورت گرفته است
4. The new ramp will facilitate the entry of wheelchairs.
[ترجمه ترگمان]این مسیر جدید ورود ویلچر را تسهیل خواهد کرد
[ترجمه گوگل]رمپ جدید ورود صندلی چرخدار را تسهیل می کند
5. Friendly contacts between different peoples facilitate the cultural and economic interchange.
[ترجمه ترگمان]تماس دوستانه بین مردم مختلف، تبادل فرهنگی و اقتصادی را تسهیل می کند
[ترجمه گوگل]تماس های دوستانه میان مردم مختلف، تبادل فرهنگی و اقتصادی را تسهیل می کنند
6. It would facilitate matters if they were more co-operative.
[ترجمه ترگمان]اگر آن ها هم کاری بیشتری داشته باشند، این کار ممکن است باعث تسهیل امور شود
[ترجمه گوگل]اگر آنها همکاری بیشتری داشته باشند، مسائل را تسهیل خواهند کرد
7. The new airport will facilitate the development of tourism.
[ترجمه ترگمان]این فرودگاه جدید توسعه گردشگری را تسهیل خواهد کرد
[ترجمه گوگل]فرودگاه جدید توسعه گردشگری را تسهیل می کند
8. The new underground railway will facilitate the journey to all parts of the city.
[ترجمه ترگمان]خط آهن زیرزمینی جدید سفر به تمام بخش های شهر را تسهیل خواهد کرد
[ترجمه گوگل]راه آهن جدید زیرزمینی سفر به تمام قسمت های شهر را تسهیل می کند
9. Computers can be used to facilitate language learning.
[ترجمه ترگمان]کامپیوترها می توانند برای تسهیل یادگیری زبان به کار روند
[ترجمه گوگل]کامپیوترها می توانند برای تسهیل یادگیری زبان استفاده شوند
10. It would facilitate matters if you were more co-operative.
[ترجمه ترگمان]اگر شما هم کاری بیشتری داشتید، این کار ممکن است باعث تسهیل امور شود
[ترجمه گوگل]اگر شما همکاری بیشتری داشتید، مسائل را تسهیل می کردید
11. The current structure does not facilitate efficient work flow.
[ترجمه ترگمان]ساختار فعلی جریان کار موثر را تسهیل نمی کند
[ترجمه گوگل]ساختار فعلی کار کارآمد را آسان نمی کند
12. The new trade agreement should facilitate more rapid economic growth.
[ترجمه ترگمان]توافقنامه تجاری جدید باید رشد اقتصادی سریع تر را تسهیل کند
[ترجمه گوگل]توافقنامه تجارت جدید باید سریعتر رشد اقتصادی را تسهیل کند
13. It would not facilitate matters if you were uncooperative.
[ترجمه ترگمان]اگر هم کاری نکرده بودید، این کار آسان نخواهد بود
[ترجمه گوگل]در صورت عدم همکاری، مسائل را تسهیل نخواهید کرد
14. This unexpected situation will not facilitate the first steps of the single currency.
[ترجمه ترگمان]این موقعیت غیرمنتظره اولین گام های واحد پول واحد را تسهیل نخواهد کرد
[ترجمه گوگل]این وضعیت غیرمنتظره اولین گام های واحد پول را تسهیل نمی کند
15. They want me to facilitate their efforts; to help them execute their marketing plans and personal growth objectives.
[ترجمه ترگمان]آن ها از من می خواهند تا تلاش هایشان را تسهیل کنم؛ تا به آن ها در اجرای طرح های بازاریابی و اهداف رشد شخصی کمک کنم
[ترجمه گوگل]آنها می خواهند که من تلاش خود را تسهیل کنند؛ برای کمک به آنها برنامه های بازاریابی و اهداف رشد شخصی خود را اجرا کنند