nameless

معنی : بی نام

معانی دیگر : بی اسم، بی نام و نشان، ناشناخته، ناشناس، غیرقابل توصیف، بیان نکردنی، نگفتنی، غیرقابل ذکر، (قدیمی) حرام زاده، بدون نام قانونی

انگلیسی به فارسی

بی نام

انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )

مشتقات: namelessly (adv.), namelessness (n.)

• (1) تعریف: without any name.
• متضاد: named

• (2) تعریف: having a concealed identity; anonymous.
• متضاد: named
• مشابه: anonymous

- a nameless source

[ترجمه ترگمان] یک منبع ناشناس
[ترجمه گوگل] یک منبع بی نام

• (3) تعریف: impossible to express; indescribable.
• متضاد: nameable, named

- nameless terror

[ترجمه ترگمان] بی نام و نشان بی نام و نشان
[ترجمه گوگل] ترور بی نام

• (4) تعریف: unknown to later ages; without specific identity.

- the nameless millions who preceded us

[ترجمه ترگمان] میلیون ها نفر بی نام و نشان که پیش از ما آمده بودند
[ترجمه گوگل] میلیونها نامزدی پیش از ما

• anonymous, unidentified; having no name; having no legal name; indescribable
you describe people and things as nameless when you do not know their name or when they have not been given a name.

مترادف و متضاد

بی نام (صفت)

anonymous, nameless, untitled

unknown, anonymous

Synonyms: incognito, inconspicuous, innominate, obscure, pseudonymous, unacknowledged, uncelebrated, undesignated, undistinguished, unfamed, unheard-of, unnamed, unnoted, unsung, untitled, whatchamacallit, X

Antonyms: designated, distinguished, eminent, famous, known, named, prominent, renowned

جملات نمونه

1. nameless dread

وحشت بیان نکردنی

2. his nameless crimes

جنایات وصف ناپذیر او

3. one of the actor's many nameless admirers

یکی از دلباختگان متعدد و ناشناس آن هنرپیشه

4. the man who saved their lives prefers to remain nameless

مردی که جان آنها را نجات داد ترجیح می دهد که گمنام باقی بماند.

5. A certain person, who shall remain nameless, forgot to lock the front door.

[ترجمه ترگمان]شخص خاصی که بی نام و نشان باقی بماند، فراموش کرد در را قفل کند
[ترجمه گوگل]یک فرد خاص، که باید بی نام باقی بماند، فراموش کرد که درب ورودی را قفل کند

6. The author of the article is nameless.

[ترجمه ترگمان]نویسنده مقاله بی نام و نشان است
[ترجمه گوگل]نویسنده مقاله بی نام است

7. He managed to calm her nameless fears.

[ترجمه ترگمان]سعی کرد ترس های nameless را آرام کند
[ترجمه گوگل]او توانست ترس بی نامۀ خود را آرام کند

8. Somebody, who will remain nameless, actually managed to drink two bottles of champagne!

[ترجمه ترگمان]یک نفر که بی نام و نشان باقی خواهد ماند، دو بطری شامپاین نوشید!
[ترجمه گوگل]کسی که بی نام باقی بماند، در واقع توانست دو بطری شامپاین را بخورد!

9. One boy, who shall remain nameless, has been late every day this week.

[ترجمه ترگمان]یک پسر که بی نام و نشان باقی بماند، هر روز در این هفته دیر کرده است
[ترجمه گوگل]یک پسر، که باید بی نام باقی بماند، هر روز این هفته دیر شده است

10. They are prey to nameless fears.

[ترجمه ترگمان]آن ها طعمه ترس های بی نام هستند
[ترجمه گوگل]آنها به ترس نامعلوم شکار می شوند

11. A harmless pleasure can become the gateway to nameless hells when for whatever reasons it begins to carry a significant symbolic meaning.

[ترجمه ترگمان]یک لذت بی ضرر می تواند دروازه بهشت بی نام باشد، زمانی که به هر دلیلی، معنای نمادین معنی دار را باخود حمل می کند
[ترجمه گوگل]لذت بی ضرر می تواند دروازه ای به جهنم نامعلوم تبدیل شود که به هر دلیلی به معنای نمادین معناداری معنادار باشد

12. Many stations allow nameless, faceless fans to rail incessantly about things they know nothing about.

[ترجمه ترگمان]بسیاری از ایستگاه ها به طرفداران بی نام و نشان اجازه می دهند که بی وقفه در مورد چیزهایی که چیزی از آن ها نمی دانند عبور کنند
[ترجمه گوگل]بسیاری از ایستگاه ها به طرفداران بی فایده و بدون چهره اجازه می دهند بدون هیچ زحمتی در مورد چیزهایی که هیچ چیز در مورد آنها نمی داند بیافزاید

13. He was afraid of nameless, formless things that haunted his brain like the Furies.

[ترجمه ترگمان]از موجودات بی نام و بی شکل، که مانند the، مغزش را تسخیر کرده بود می ترسید
[ترجمه گوگل]او از چیزهای نامعلوم و بی دست و پا که مغز او مانند فوریه ها را خالی کرد، ترسید

14. Deeper still nameless horrors crawled into the old Dwarf mines and settled in the long-abandoned depths.

[ترجمه ترگمان]ترس های ناشناخته و بی نام و نشان در معادن Dwarf قدیمی می خزید و در اعماق تاریک و متروک جا به جا می شد
[ترجمه گوگل]وحشت عمیق تر بی فایده به معادن قدیمی کوتوله فرو ریخت و در عمق های رها شده حل و فصل شد

one of the actor's many nameless admirers

یکی از دلباختگان متعدد و ناشناس آن هنرپیشه

The man who saved their lives prefers to remain nameless.

مردی که جان آن‌ها را نجات داد، ترجیح می‌دهد که گمنام باقی بماند.

nameless dread

وحشت بیان‌نکردنی

his nameless crimes

جنایات وصف‌ناپذیر او

پیشنهاد کاربران

Who shall remain nameless
ازین عبارت وقتی که میخواهیم کسی را مستقیما نام نبریم
"بهتره اسمشو نیارم"

کلمات دیگر: