1. stock-car racing
مسابقه ی اتومبیل رانی توسط اتومبیل های معمولی (نه کورسی)
2. that racing car was really shifting
آن اتومبیل کورسی واقعا تند می رفت.
3. formula 1 racing cars
اتومبیل های کورسی رده ی اول
4. we are racing (against) the clock
داریم با سرعت هر چه تمام تر کار می کنیم.
5. the kentucky derby is a racing classic
مسابقه ی اسبدوانی کنتاکی دربی در نوع خود معروف است.
6. She agreed to buy the car, but stipulated racing tyres and a turbo-powered engine.
[ترجمه ترگمان]او با خرید خودرو موافقت کرد، اما تصریح کرد که لاستیک ماشین و موتور توربو جت
[ترجمه گوگل]او موافقت کرد که ماشین را بخرد، اما رینگ های مسابقه ای و موتور توربو را تنظیم کرد
7. The general standard of racing was abysmal.
[ترجمه ترگمان]معیار عمومی مسابقه افتضاح بود
[ترجمه گوگل]استاندارد عمومی مسابقه بدبینانه بود
8. The racing season starts in June.
[ترجمه ترگمان]فصل مسابقه در ماه ژوئن آغاز می شود
[ترجمه گوگل]فصل مسابقه در ماه ژوئن آغاز می شود
9. The farmers were racing against the rainy season, trying to gather in the summer crops.
[ترجمه ترگمان]کشاورزان در حال مسابقه در برابر فصل بارانی بودند و تلاش می کردند تا در محصولات تابستانی گرد هم آیند
[ترجمه گوگل]کشاورزان در برابر فصل بارانی مسابقه می دادند، تلاش می کردند تا در محصولات تابستانی جمع شوند
10. The runners and riders appear in Friday's Racing Post.
[ترجمه ترگمان]دوندگان و سوارکاران در مسابقه مسابقه روز جمعه پست ظاهر می شوند
[ترجمه گوگل]دونده ها و سواران در مسابقه پست جمعه حضور دارند
11. Racing was halted for an hour while the track was repaired.
[ترجمه ترگمان]تا یک ساعت دیگر مسابقه قطع شد و مسابقه به پایان رسید
[ترجمه گوگل]مسابقه برای یک ساعت در حالی که آهنگ تعمیر شده بود متوقف شد
12. Ludo is a version of an ancient Indian racing game.
[ترجمه ترگمان]لو دو نسخه ای از یک بازی مسابقه اسب دوانی در هند باستان است
[ترجمه گوگل]Ludo یک نسخه از بازی مسابقات هند باستانی است
13. She was hot and sweaty and had a racing heart.
[ترجمه ترگمان]داغ بود و عرق کرده بود و ضربان قلب داشت
[ترجمه گوگل]او گرم و عرق بود و قلب مسابقه ای داشت
14. She was suddenly aware of her racing heartbeat.
[ترجمه ترگمان]او ناگهان متوجه ضربان قلبش شد
[ترجمه گوگل]او به طور ناگهانی از ضربان قلب مسابقه خود آگاه بود
15. She felt the blood racing through her veins as they kissed.
[ترجمه ترگمان]وقتی همدیگر را بوسیدند خون در رگ هایش جریان پیدا کرد
[ترجمه گوگل]همانطور که آنها بوسیدند، احساس خونریزی می کرد
16. Mahoney's pulse was racing, and he felt confused.
[ترجمه ترگمان]نبضش در حال مسابقه بود و احساس گیجی می کرد
[ترجمه گوگل]پالس ماهونی مسابقه داشت، و او احساس سردرگمی کرد