کلمه جو
صفحه اصلی

gadgetry


معنی : وسایل کوچک مکانیکی
معانی دیگر : بازیچه ها، ابزار مکانیکی جالب ولی بی فایده و غیر ضروری

انگلیسی به فارسی

وسایل کوچک مکانیکی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: gadgets, collectively.

- His boyhood interest in gadgetry led him to study both mechanical and computer engineering.
[ترجمه ترگمان] علاقه کودکی او به gadgetry باعث شد که او هم مهندسی مکانیک و هم مهندسی کامپیوتر را مورد مطالعه قرار دهد
[ترجمه گوگل] علاقه ی دوران کودکی اش به ابزار و وسایل او باعث شد تا هر دو مهندسی مکانیک و کامپیوتر را مطالعه کند

• mechanical contrivances, gadgets; use of gadgets
gadgetry consists of small machines or devices that do something useful.

مترادف و متضاد

وسایل کوچک مکانیکی (اسم)
gadgetry

Synonyms: appliances, bells and whistles, contraptions, ingenious device, instrumentation, machinery, works


mechanism


جملات نمونه

1. Even with a load of electronic gadgetry, you still need some musical ability to write a successful song.
[ترجمه ترگمان]حتی با بار of الکترونیکی، شما هنوز به یک توانایی موسیقی برای نوشتن یک آهنگ موفق نیاز دارید
[ترجمه گوگل]حتی با یک بار از ابزارهای الکترونیکی، شما هنوز هم نیاز به توانایی های موسیقی برای نوشتن یک آهنگ موفق دارید

2. His desk is covered with electronic gadgetry.
[ترجمه ترگمان]میز تحریرش پوشیده از gadgetry الکترونیکی است
[ترجمه گوگل]میز او با ابزارهای الکترونیکی پوشانده شده است

3. Suburban schools gleam with modern gadgetry, while inner city schools lack basic textbooks.
[ترجمه ترگمان]مدارس برون شهری با gadgetry مدرن برق می زنند، در حالی که مدارس درونشهر فاقد کتاب های درسی پایه هستند
[ترجمه گوگل]مدارس حومه ای با ابزارهای مدرن، در حالی که مدارس درون شهر دارای کتاب های پایه ای نیستند

4. I don't understand how all this electronic gadgetry works.
[ترجمه ترگمان]من نمی فهمم این gadgetry الکتریکی چه جوری کار می کنه
[ترجمه گوگل]من نمی فهمم که چگونه تمام این وسایل الکترونیکی کار می کنند

5. There is no superfluous gadgetry or foldaway, stowaway gimmickry.
[ترجمه ترگمان] هیچ \"gadgetry\" یا \"foldaway\"، \"gimmickry stowaway\" وجود نداره
[ترجمه گوگل]هیچ وسیله نقلیه اضافی یا فلاپی، جادوگری بدون سرنشین وجود ندارد

6. If you're a fan of electronic gadgetry, your next question will be where, where, where?
[ترجمه ترگمان]اگر شما طرفدار gadgetry الکترونیکی هستید سوال بعدی شما کجا خواهد بود، کجا، کجا؟
[ترجمه گوگل]اگر طرفدار ابزارهای الکترونیکی هستید، سوال بعدی شما کجا، کجا، کجا است؟

7. The gadgetry is impressive but what are its human applications?
[ترجمه ترگمان]The تاثیر گذار است اما کاربردهای انسانی آن چیست؟
[ترجمه گوگل]این وسیله قابل توجه است اما کاربرد آن انسان چیست؟

8. The gadgetry enables the renegade network to give viewers a puck encased in a blue halo.
[ترجمه ترگمان]The شبکه نو مسلمان را قادر می سازد تا گوی خود را با هاله ای آبی به بیننده نشان دهد
[ترجمه گوگل]ابزار این شبکه را قادر می سازد تا بیننده ها را یک قهرمان در یک هاله آبی قرار دهد

9. To charge per mile will need fancy electronic gadgetry which is not yet available.
[ترجمه ترگمان]هزینه هر مایل به gadgetry الکترونیکی فانتزی نیاز دارد که هنوز در دسترس نیست
[ترجمه گوگل]برای شارژ در هر مایل نیاز به ابزارهای الکترونیکی فانتزی است که هنوز در دسترس نیست

10. For all the gadgetry, everything stopped when the photocopier was working because it soaked up all the power.
[ترجمه ترگمان]برای همه the، همه چیز وقتی متوقف شد که دستگاه فتوکپی به خاطر اینکه تمام نیرو را خیس کرده بود، متوقف شد
[ترجمه گوگل]برای همه وسایل، همه چیز متوقف شد، وقتی که دستگاه فتوکپی کار می کرد، زیرا تمام قدرت را خیس کرده بود

11. But he does not rely solely on technical gadgetry.
[ترجمه ترگمان]اما او به تنهایی بر gadgetry فنی تکیه نمی کند
[ترجمه گوگل]اما او تنها به ابزار فنی نمیپردازد

12. In the days before domestic gadgetry and time-saving appliances, food preparation took up most of the day.
[ترجمه ترگمان]در روزه ای قبل از مصرف خانگی و لوازم خانگی صرفه جویی در زمان، آماده سازی غذا بیشتر طول روز را به خود اختصاص داد
[ترجمه گوگل]در روزهای قبل از لوازم خانگی و وسایل صرفه جویی در وقت، آماده سازی مواد غذایی بیشتر از روز انجام شد

13. We've got a juicer, a blender, a coffee grinder - in fact all manner of kitchen gadgetry.
[ترجمه ترگمان]ما یک juicer، یک مخلوط کن و یک قهوه coffee در حقیقت آشپزخانه داریم
[ترجمه گوگل]ما آبمیوه گیری، مخلوط کن، قهوه جوش - در واقع همه نوع وسایل آشپزخانه

14. Minor faults to full-blown emergencies can be realistically created on screens which give a lifelike vision of dials and control room gadgetry.
[ترجمه ترگمان]خطاهای کوچک در شرایط اضطراری کامل می تواند به طور واقع بینانه بر روی صفحات نمایش ایجاد شود که تصویر واقعی از صفحات و اتاق کنترل را ارایه می دهد
[ترجمه گوگل]گسل های جزئی به موارد اضطراری تمام شده می تواند بر روی صفحه نمایش واقعی ایجاد شود که به دیدگاه واقعی از شماره گیری و ابزار کنترل اتاق کمک می کند

پیشنهاد کاربران

gadgetry ( رایانه و فنّاوری اطلاعات )
واژه مصوب: ابزارگان
تعریف: افزاره های مکانیکی یا الکترونیکی مورداستفاده برای اهداف خاص


کلمات دیگر: