کلمه جو
صفحه اصلی

macerate


معنی : لاغر کردن، خیساندن، خیس کردن، زجر دادن، ظلم کردن بر
معانی دیگر : خیساندن و نرم کردن، وارفته کردن، خیس خورده کردن، (خوراک را) در دهان خیساندن، (در دستگاه گوارشی) وابردن، خیساندن و فروگشودن، وارفتن، (با خیساندن) خرد کردن، له کردن، (میوه یا سبزیجات) در شراب (و غیره) خیساندن، خیس شدن

انگلیسی به فارسی

لاغر کردن، (مجازا) ظلم کردن بر، زجر دادن، خیساندن، خیس شدن


ماتریکس، لاغر کردن، زجر دادن، ظلم کردن بر، خیساندن، خیس کردن


انگلیسی به انگلیسی

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: macerates, macerating, macerated
(1) تعریف: to soften (food or the like) by soaking, as in digestion.

- To make sangria, you need to macerate the fruit in wine.
[ترجمه ترگمان] برای درست کردن اینجا، تو نیاز داری که به میوه در شراب خیس بشی
[ترجمه گوگل] برای تهیه سنگری، شما باید میوه را در شراب بشویید

(2) تعریف: to cause to separate into components or dissolve by soaking.

(3) تعریف: to cause to become thin or emaciated, as by starvation.
فعل ناگذر ( intransitive verb )
مشتقات: macerative (adj.), maceration (n.), macerator (n.)
• : تعریف: to soften, decompose, or separate into components as a result of soaking.

• soften by soaking; cause to decompose or disintegrate; become soft, disintegrate; cause to become thin, make lean

دیکشنری تخصصی

[نساجی] خیساندن - نرم کردن با قرار دادن در آب یا سود

مترادف و متضاد

لاغر کردن (فعل)
attenuate, thin, atrophy, macerate, emaciate, slenderize

خیساندن (فعل)
bate, steep, water, macerate, soak, drench, damp, moisten, wet, sop, presoak, ret

خیس کردن (فعل)
water, macerate, soak, drench, damp, moisten, wet, douse, ret

زجر دادن (فعل)
torture, torment, macerate

ظلم کردن بر (فعل)
macerate, oppress

جملات نمونه

1. I like to macerate the food in liqueur for a few minutes before serving.
[ترجمه ترگمان]دوست دارم برای چند دقیقه قبل از خدمت در لیکور، غذا را خیس کنم
[ترجمه گوگل]من دوست دارم قبل از خدمت غذا را در لیکر چند دقیقه بشویید

2. Cognac is also used to macerate and flavour ingredients and casseroles.
[ترجمه ترگمان]Cognac نیز برای ترکیبات و ترکیبات طعم و بوی خوراک مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]کنیاک همچنین برای تهیه و تلخ کردن مواد تشکیل دهنده و کپسول ها استفاده می شود

3. In using macerate technology to join latex chipboard, can make chipboard has afore - mentioned character.
[ترجمه ترگمان]در استفاده از تکنولوژی macerate برای پیوستن به لاتکس SBR، می تواند یک ویژگی پیش از اشاره داشته باشد
[ترجمه گوگل]در استفاده از تکنولوژی ماکراته برای پیوستن به تخته خرده چوب لاتکس، می تواند تخته خرده چوب دارای شخصیت فوق الذکر باشد

4. It is used in the macerate tank of some assembleline and can form qualified phosphating film.
[ترجمه ترگمان]آن در مخزن macerate برخی از assembleline استفاده می شود و می تواند یک فیلم phosphating واجد شرایط را شکل دهد
[ترجمه گوگل]این در مخزن ماکرت برخی از اجزای سازنده استفاده می شود و می تواند فیلم فسفات واجد شرایط را تشکیل دهد

5. MACERATE: To steep an herb in fat, such as done with salve and ointments.
[ترجمه ترگمان]به سلامتی گیاهی در چربی مانند مرهم گذاشتن روی مرهم و پماد
[ترجمه گوگل]MACERATE: برای شیب دار کردن گیاه در چربی، مانند با گوشت و پماد انجام می شود

6. Mix together all the ingredients and leave them to macerate in the fridge overnight.
[ترجمه ترگمان]تمام مواد اولیه را با هم مخلوط کنید و آن ها را در یک شب در یخچال بگذارید
[ترجمه گوگل]تمام مواد تشکیل دهنده را مخلوط کرده و آنها را در یخچال قرار دهید

7. Seal tightly then leave for four to five days to macerate.
[ترجمه ترگمان]آن را محکم ببندید و سپس چهار تا پنج روز به macerate بروید
[ترجمه گوگل]مهر و موم را به شدت پس از ترک برای چهار تا پنج روز به macerate

8. For example, vacuum metallurgy, power condensers, transtormers, vacuum macerate process, fore - sucking for vacuum coating equipment, etc.
[ترجمه ترگمان]برای مثال، خلا، متراکم کننده های برق، transtormers، فرآیند macerate خلا، پیش از مکش برای تجهیزات پوشش خلا و غیره
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، متالورژی خلاء، خازن های قدرت، transtormers، فرآیند خلاء مکانیکی، پیش - مکش برای تجهیزات خلاء و غیره

flax macerated in water

کتان خیسانده در آب


پیشنهاد کاربران

علت ضعیف و لاغر شدن



کلمات دیگر: