1. amongst them it is taboo to eat pork
در میان آنان خوردن گوشت خوک حرام است.
2. Is there a taboo against sex before marriage in your society?
[ترجمه vahid] آیا رابطه داشتن قبل از ازدواج در جامع شما حرام است
[ترجمه ترگمان]قبل از ازدواج در اجتماع در برابر ازدواج تحریم شده است؟
[ترجمه گوگل]آیا جنسیت قبل از ازدواج در جامعه شما وجود دارد؟
3. A taboo against sex before marriage.
[ترجمه وحید] حرام بودن رابطه جنسی قبل از ازدواج
[ترجمه ترگمان]یک تابو در برابر سکس قبل از ازدواج
[ترجمه گوگل]تابو علیه جنسیت قبل از ازدواج
4. Sex is considered taboo as a topic for discussion.
[ترجمه ترگمان]سکس بعنوان موضوعی برای بحث تابو تلقی می شود
[ترجمه گوگل]جنسیت به عنوان یک موضوع برای بحث در نظر گرفته شده است
5. The topic of addiction remains something of a taboo.
[ترجمه ترگمان]موضوع اعتیاد چیزی از یک تابو است
[ترجمه گوگل]موضوع اعتیاد چیزی جز تابو نیست
6. There's a taboo on smoking in this office.
[ترجمه ترگمان]سیگار کشیدن در این دفتر یک تابو هست
[ترجمه گوگل]در این دفتر، سیگار کشیدن تابو است
7. Sometimes taboo words are written with asterisks to avoid causing offence.
[ترجمه ترگمان]گاهی اوقات کلمات تابو با asterisks نوشته می شوند تا از ایجاد جرم جلوگیری کنند
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات کلمات تابو با ستارگان نوشته می شوند تا از ایجاد مجازات جلوگیری کنند
8. Sex is no longer the taboo subject it used to be.
[ترجمه ترگمان]سکس دیگر موضوع تابو نیست
[ترجمه گوگل]سکس دیگر موضوع تابو نیست
9. The Celtic word "geis" is usually translated as "taboo".
[ترجمه ترگمان]واژه سلتیک \"نفرین\" معمولا به عنوان \"تابو\" ترجمه می شود
[ترجمه گوگل]کلمه سلتیک 'geis' معمولا به عنوان 'تابو' ترجمه می شود
10. Such work was taboo to women.
[ترجمه ترگمان]این کار برای زن ها ممنوع بود
[ترجمه گوگل]چنین کاری برای زنان تابو بود
11. The topic is taboo.
[ترجمه ترگمان]موضوع تابو است
[ترجمه گوگل]موضوع تابو است
12. Mental illness is still a taboo subject.
[ترجمه ترگمان]بیماری روانی هنوز یک موضوع تابو است
[ترجمه گوگل]بیماری روانی هنوز موضوع تابو است
13. Even the most taboo subjects were up for discussion.
[ترجمه ترگمان]حتی the موضوعات برای بحث و جدل وجود داشتند
[ترجمه گوگل]حتی اکثر افراد تابو در بحث قرار داشتند
14. Cancer is a taboo subject and people are frightened or embarrassed to talk openly about it.
[ترجمه ترگمان]سرطان یک موضوع تابو است و مردم ترسیده یا دست پاچه می شوند تا آزادانه درباره آن صحبت کنند
[ترجمه گوگل]سرطان یک موضوع تابو است و مردم از آن می ترسند یا خجالت می کشند تا به طور آشکار درباره آن صحبت کنند
15. Any mention of politics is taboo in his house.
[ترجمه ترگمان]هر گونه اشاره ای از سیاست در خانه او ممنوع است
[ترجمه گوگل]هر گونه اشاره ای به سیاست در خانه اش تابو است