کلمه جو
صفحه اصلی

facies


معنی : منظر، صورت، رخساره، عبارت مشخص یک طبقه
معانی دیگر : (ظاهر یا جنبه یا ویژگی هر چیز) سیما، چهره، نما، برون نما، (بوم شناسی ـ تعدیل و تغییر ظاهر یا ساختار هر زیست گروه) رخساره گردانی، دگرسانی رخساره، (پزشکی ـ ظاهر چهره که نشانگر بیماری یا حالت خاص باشد) رخساره، رخ جاور، حالت صورت، زیست شناسی عبارت مشخص یک طبقه، منطقه مناسب رشد حیوان یانبات خاصی

انگلیسی به فارسی

رخساره، صورت، (زیست‌شناسی) عبارت مشخص یک طبقه، منطقه مناسب رشد حیوان یا گیاه خاصی


رخساره، صورت، عبارت مشخص یک طبقه، منظر


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
حالات: facies
• : تعریف: in geology, the characteristics of a rock, such as appearance or composition, that distinguish it from others and indicate its origin.

• overall appearance; facial expression characteristic of a disease (medicine)

دیکشنری تخصصی

[زمین شناسی] فاسیس، رخساره - عبارت از توده سنگ رسوبی که با تفاوت در ویژگیهایی همچون ترکیب سنگ، بافت، فسیلها، ساختمانهای رسوبی و رنگ و... از توده سنگی مجاور خود قابل تشخیص است. - * الف) جنبه، ظاهر و ویژگی یک واحد سنگی که معمولاً منعکس کننده شرایط منشا آن واحد می باشد. - ب) بخش قابل نقشه برداری و از قبل تعیین شده یک پیکره سنگ چینه شناسی که از نظر سنگ شناسی یا محتوای فسیلی از سایر طبقات نهشته شده در زمان و رده سنگ شناسی مشابه، متفاوت است. - د) یک پیکره سنگی که بر اساس محتوای فسیلی اش، متمایز می شود. مقایسه شود با رخساره زیستی - هـ) یک مجموعه یا جامعه محلی از زیستمندان زنده یا فسیلی، خصوصاً یک ویژگی بعضی از انواع دریایی. مقایسه شود با رخساره زیستی. - و) محیط یا منطقه ای که در آن، یک سنگ تشکیل شده است، مثلاً رخساره قائده ای ماسه ای، رخساره بادی، رخساره آتشفشانی. مقایسه شود با رخساره محیطی. - ح) سنگهایی با منشاءهای متفاوت که شرایط خاص دما ـ فشار ساخته شده اند. - مقایسه شود با: رخساره کانیایی، رخساره دگرگونی. -
[خاک شناسی] شناخت نما
[نفت] رخساره

مترادف و متضاد

منظر (اسم)
countenance, face, physiognomy, sight, appearance, aspect, phantom, perspective, image, facet, visage, phase, guise, spectrum, facies, fantom

صورت (اسم)
face, invoice, figure, physiognomy, sign, aspect, form, visage, picture, shape, hue, file, roll, muzzle, list, schedule, effigy, roster, phase, facies

رخساره (اسم)
facies

عبارت مشخص یک طبقه (اسم)
facies

جملات نمونه

1. There is a suboutcrop of amphibolite facies TTG gneiss overlain by Neoproterozoic Zhangbaling Group at Nanhuang region in Jiashan, East Anhui.
[ترجمه ترگمان]a of of amphibolite TTG gneiss overlain از گروه Zhangbaling Zhangbaling در منطقه Nanhuang در Jiashan در شرق Anhui وجود دارد
[ترجمه گوگل]یک توزیع فراوانی از رخساره های آمفیبولیت TTG گنیس توسط گروه Neoproterozoic Zhangbaling در منطقه Nanhuang در Jiashan، شرق آنهویی به وجود آمده است

2. The shoal ( or bank ) and shoal facies are important types of carbonate deposits.
[ترجمه ترگمان]shoal (یا بانک)و رخساره های shoal انواع مهمی از رسوبات کربنات می باشند
[ترجمه گوگل]رخساره (یا بانک) و رخساره های ساحلی انواع مهم کربنات است

3. The facies of a modern beach is probably seldom preserved in the geological record.
[ترجمه ترگمان]نمودار رخساره های یک ساحل مدرن به ندرت در رکورد geological حفظ می شود
[ترجمه گوگل]رخساره ساحل مدرن احتمالا به ندرت در رکورد زمین شناسی حفظ می شود

4. The research of sedimentary facies is an important foundational work for the exploration and evaluation of petroliferous basins.
[ترجمه ترگمان]تحقیق رخساره های رسوبی برای اکتشاف و ارزیابی حوضه های petroliferous، یک کار اساسی مهم است
[ترجمه گوگل]تحقیق در مورد رخساره های رسوبی یکی از مهمترین کارهای پایه ای برای اکتشاف و ارزیابی حوضه های نفتی است

5. There is Permian lake facies mudstone which has big potence to produce hydrocarbon in the front structural belt of Bogeda mountain in the north of Taibei depression.
[ترجمه ترگمان]There facies دریاچه permian وجود دارد که potence بزرگی برای تولید هیدروکربن در کمربند سازه ای جلویی کوه Bogeda در شمال افسردگی Taibei وجود دارد
[ترجمه گوگل]دریاچه پرمین سنگ گچ است که دارای توان بالقوه برای تولید هیدروکربن در کمربند ساختاری جلو کوه Bogeda در شمال افریقا تایبای است

6. Littoral and fluvial facies depositional soft soil distributes widely in the Zhujiang River Delta of China.
[ترجمه ترگمان]Littoral و fluvial در خاک نرم به طور گسترده در دلتای رودخانه Zhujiang چین توزیع شده اند
[ترجمه گوگل]خاک های لجستیک و فاضلاب خاک رسوبی نرم به طور گسترده ای در دلتای رودخانه Zhujiang از چین پخش می شود

7. Dynamical metamorphism under greenschist facies is the condition of mineralizing enrichment.
[ترجمه ترگمان]؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟
[ترجمه گوگل]دگرگونی دگرگونی در برابر رخساره های گیاهان دار، شرایط کانه زنی غنی سازی است

8. The black graptolite shale facies indicate a deep - water, half enclosed and anoxic sedimentary environment.
[ترجمه ترگمان]رخساره های سنگی سیاه graptolite یک محیط رسوبی عمیق، نیمه سرپوشیده و anoxic را نشان می دهند
[ترجمه گوگل]رخساره های سنگی گراتپولیت سیاه نشان دهنده یک محیط رسوبی عمیق آب، نیمه محصور و غلیظ است

9. Accordingly, facies differentiation is weak laterally but may be pronounced through the clinobeds.
[ترجمه ترگمان]بر این اساس، تشخیص facies به صورت افقی ضعیف است، اما ممکن است از طریق the تلفظ شود
[ترجمه گوگل]بر این اساس، تشعشع رخساره در سمت چپ ضعیف است اما ممکن است از طریق کلینوبود ها بیان شود

10. To some extent, the facies evolution reflects the tectonic controls on the sedimentation of foreland basin.
[ترجمه ترگمان]در برخی موارد، تحول رخساره های the، کنترل های تکتونیکی در رسوب حوضه foreland را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]تا حدودی، تکامل رخساره نشان دهنده کنترل های تکتونیکی در رسوب حوضه پیشانی است

11. This paper describes the Indirection of log facies analysis and the log an - alysis for facies indices.
[ترجمه ترگمان]این مقاله the آنالیز رخساره های log و the را برای indices facies توصیف می کند
[ترجمه گوگل]این مقاله توصیف Indirection تجزیه و تحلیل رخساره log و log-anlysis برای شاخص های رخساره است

12. The facies includes alluvial fan, fan - delta, offshore lake, shallow lake and deep lake facies.
[ترجمه ترگمان]رخساره های رسوبی شامل alluvial، fan، دریاچه ساحلی، دریاچه کم عمق و رخساره های عمیق دریاچه است
[ترجمه گوگل]رخساره ها شامل فن آبرفتی، فن دلتا، دریاچه ساحلی، دریاچه کم عمق و رخساره دریاچه عمیق است

13. The abandoned channel micro facies of fluvial reservoir blocks the fluid in the lateral.
[ترجمه ترگمان]نمودار رخساره های سنگی مخزن abandoned باعث می شود که سیال در قسمت کناری سیال قرار گیرد
[ترجمه گوگل]کانال های ریز ریز از مخزن fluvial مایع در جانبی جانبی را مسدود می کند

14. This provides precedent for facies - controlled modeling of complex block reservoirs of fluvial facies.
[ترجمه ترگمان]این امر، برای مدل سازی رخساره های - از مخازن بلوکی پیچیده of fluvial، سابقه ای فراهم می آورد
[ترجمه گوگل]این مقدمه ای برای رخساره ها می باشد - مدل سازی کنترل شده از مخازن بلوک های پیچیده رخساره های رگبار

15. The basin facies area, however, is mainly with deep-water sediments characterized by radiolarian silicalite.
[ترجمه ترگمان]با این حال ناحیه نمودار رخساره های basin عمدتا با رسوبات با آب عمیق مشخص می شود که توسط radiolarian silicalite مشخص شده است
[ترجمه گوگل]با این حال، منطقه رخساره حوضه عمدتا با رسوبات عمیق شناخته شده توسط سیلیکات رادیولار است


کلمات دیگر: