1. race makes no difference to me whether black or white, brown or yellow
نژاد برایم فرق نمی کند چه سیاه،سفید،قهوه ای یا زرد.
2. a race course
زمین مسابقه
3. a race for mayor
رقابت برای شهردار شدن
4. a race for power
مبارزه بر سر قدرت
5. horse race
مسابقه ی اسبدوانی
6. hurdle race
مسابقه (دو یا اسبدوانی) با مانع
7. the race of time
گذشت زمان
8. the race pulled a large crowd
مسابقه تماشاچیان فراوانی را جلب کرد.
9. obstacle race
(مسابقه) دو صحرایی با مانع
10. a cup race for sailboats
مسابقه ی جام قهرمانی ویژه ی قایق های بادی
11. a lost race
مسابقه ی باخته
12. a maiden race
مسابقه ی اسب هایی که تاکنون برنده نشده اند
13. a one-sided race
مسابقه ی نا برابر
14. a running race
مسابقه ی دو
15. a running race
مسابقه دو
16. a running race
مسابقه ی سرعت
17. a tight race
مسابقه ی تقریبا مساوی
18. the anglo-saxon race
نژاد انگلوساکسون
19. the aryan race
نژاد آریایی
20. the human race
نژاد بشر
21. the presidential race has just started
مبارزه ی انتخاباتی برای ریاست جمهوری تازه شروع شده است.
22. the white race
نژاد سفید
23. swim a race
در مسابقه ی شنا شرکت کردن
24. the (human) race
نژاد بشر،آدمیزاد
25. eight horses will race for the golden cup
هشت اسب برای کاپ طلا مسابقه خواهند داد.
26. first in a race
اول در مسابقه
27. he offered to race me to the big tree
پیشنهاد کرد که تا درخت بزرگ با من مسابقه ی دو بدهد.
28. in the running race he gave me a start of ten meters and still beat me!
در مسابقه ی دو به من ده متر آوانس داد ولی باز برنده شد!
29. to run a race
در مسابقه شرکت کردن
30. without regard to race or religion
بدون در نظر گرفتن نژاد یا مذهب
31. a 10 kilometer cross-country race
مسابقه ی دو صحرایی ده کیلومتری
32. a boy jogs the race horse around the track
پسری اسب مسابقه را دور زمین می دواند.
33. a person of another race
شخصی از نژاد دیگر
34. he fainted during the race
او هنگام مسابقه غش کرد.
35. he won the running race
او در مسابقه ی دو اول شد.
36. to charge the battery, race the engine
برای پر کردن باتری موتور را در جا گاز بده.
37. to win a boat race by two lengths
مسابقه ی قایق رانی را به طول دو درازای قایق بردن
38. discrimination on the basis of race or nationality or creed
تبعیض بر پایه ی نژاد یا ملیت یا کیش
39. discrimination on the basis of race or religion or gender is against the law
تبعیض بر مبنای نژاد یا مذهب یا جنسیت خلاف قانون است.
40. he officially entered the gubernatorial race
او رسما وارد مبارزه ی انتخاباتی برای فرمانداری ایالت شد.
41. the course of the bicycle race
مسیر مسابقه ی دوچرخه سواری
42. slow and steady wins the race
رهرو آنست که آهسته و پیوسته رود
43. anyone can vote without respect to race or religion
همه می توانند از هر نژاد یا مذهبی که باشند رای بدهند.
44. he came in last in the race
در مسابقه از همه عقب تر بود.
45. he won third place in the race
در مسابقه نفر سوم شد.
46. prejudice against those of a different race or religion
پیشداوری نسبت به کسانی که از نژاد یا مذهب دیگری هستند
47. the impoverished descendents of a noble race
بازماندگان فقیر یک دودمان اشرافی
48. we aim to win in this race
ما می خواهیم در این مسابقه برنده شویم.
49. to stay the distance in a long race
تا آخر یک مسابقه ی طولانی دوام آوردن
50. all the cruelties and deformities of the human race
کلیه ی بیدادگری ها و زشت خویی های نژاد بشر
51. he lost steam near the end of the race
در اواخر مسابقه از رمق افتاد.
52. there is always the danger that the human race may be atomized
همیشه این خطر وجود دارد که نژاد بشر با سلاح اتمی نابود شود.
53. they had been oppressed by a more dominant race
آنان توسط نژاد چیره تری مورد ظلم و جور قرار گرفته بودند.
54. we will enforce the laws without regard to race or religion
قوانین را بدون در نظر گرفتن نژاد یا مذهب اجرا خواهیم کرد.
55. a fair treatment of people without regard to their race or religion
رفتار منصفانه با مردم بدون درنظر گرفتن نژاد و مذهب آنها
56. asghar laid a wager of five dollars on the race
اصغر پنج دلار روی آن مسابقه شرط بندی کرد.
57. he too was one of the competitors in the race
او نیز یکی از حریفان مسابقه بود.
58. the runners were panting for a few minutes after the race
دوندگان تا چند دقیقه بعد از مسابقه نفس نفس می زدند.