1. a fabric for which dry cleaning is indicated
پارچه ای که باید خشک شویی شود.
2. a fabric of coarse fiber
پارچه ی درشت بافت
3. a fabric that is impervious to moisture
پارچه ای که در برابر رطوبت نفوذ ناپذیر است
4. a fabric that keeps its press
پارچه ای که خوب اطو می گیرد (چروک نمی شود)
5. see-through fabric
پارچه ی فرانما
6. serviceable fabric
پارچه ی پردوام
7. this fabric has several tears in it
این پارچه چندین پارگی دارد.
8. this fabric is faced with plastic
این پارچه روکش پلاستیکی دارد.
9. this fabric launders well
این پارچه خوب شسته می شود.
10. a sleazy rayon fabric
پارچه ی نایلونی بنجل
11. a cotton cloth of fine fabric
پارچه ی پنبه ای ریزبافت
12. satin is a soft, shining fabric
ساتن پارچه ای نرم و براق است.
13. unemployment was threatening the whole fabric of the society
بیکاری همه ی تاروپود اجتماعی کشور را تهدید می کرد.
14. a chemical substance to stabilize a fabric
ماده ی شیمیایی برای پردوام کردن پارچه
15. Glue the fabric around the window.
[ترجمه ترگمان]پارچه را در اطراف پنجره چسب درست کنید
[ترجمه گوگل]چسباندن پارچه در اطراف پنجره
16. Love is a fabric that nature wove and fantasy embroidered.
[ترجمه ترگمان]عشق پارچه ای است که طبیعت wove و فانتزی دارد
[ترجمه گوگل]عشق پارچه ای است که طبیعت آن را می پوشاند و فانتزی دوزی دارد
17. The fabric is woven of cotton.
[ترجمه ترگمان]پارچه از پنبه بافته شده است
[ترجمه گوگل]پارچه بافته شده از پنبه است
18. The needle pierces the fabric four times a second.
[ترجمه ترگمان]سوزن پارچه را چهار بار در ثانیه سوراخ می کند
[ترجمه گوگل]سوزن چهار بار در ثانیه پارچه را سوراخ می کند
19. This artificial fabric has the texture of silk.
[ترجمه ترگمان]این پارچه مصنوعی دارای بافت ابریشم است
[ترجمه گوگل]این پارچه مصنوعی دارای بافت ابریشم است
20. The fibres are woven into fabric.
[ترجمه ترگمان]فیبرها به پارچه بافته می شوند
[ترجمه گوگل]الیاف به پارچه آغشته می شوند