1. Icicles hang from tree braches in winter.
[ترجمه ترگمان]icicles از درخت بید در زمستان آویزان شده اند
[ترجمه گوگل]مشروبات الکلی از برکه های درختی در زمستان آویزان است
2. There were icicles hanging from the eaves.
[ترجمه ترگمان]قندیل های یخ از لبه های بام آویزان بود
[ترجمه گوگل]یخچالهای حلق آویز از تخته سنگ بود
3. We set up camp at nearby Icicle Lake.
[ترجمه ترگمان]ما در نزدیکی دریاچه icicle نزدیک دریاچه icicle اردو زدیم
[ترجمه گوگل]ما در نزدیکی آیکل دریاچه اردوگاه را راه اندازی کردیم
4. The water formed into icicles on the window.
[ترجمه ترگمان]آب به شکل قندیل های یخ بر روی شیشه آویزان بود
[ترجمه گوگل]آب به صورت یخ زده در پنجره شکل گرفته است
5. A small scar marked her forehead and icicles hung from her brown fur cap.
[ترجمه ترگمان]یک زخم کوچک روی پیشانی و قندیل های یخ زده اش از کلاه پوست قهوه ای رنگش آویخته بود
[ترجمه گوگل]یک زخم کوچک که پیشانی اش را مشخص کرده بود و یخچالها از دمپایی قهوه ای او آویزان شد
6. He ignored the icicles too, a whole row of glistening two-and three-footers dripping from a pipe.
[ترجمه ترگمان]او قندیل های یخ را نیز نادیده گرفت، یک ردیف کامل از دو - سه footers که از لوله آب می چکید
[ترجمه گوگل]او همچنین لوایکوله را نادیده گرفت، یک ردیف از دوش و سه پایه که از یک لوله پرش می کند
7. Trails of electric light icicles hang from gutters in Miami and Honolulu, where it has never snowed in recorded history.
[ترجمه ترگمان]در شهر \"میامی و هونولولو\"، جایی که هرگز در تاریخ ثبت برف برف نباریده است
[ترجمه گوگل]ریل های یخچالی از الکتریسیته حلق آویز از نهرها در میامی و هونولولو، جایی که هرگز در تاریخ ثبت نشده است
8. Icicles the size of stalactites hung from the eaves of wayside stations.
[ترجمه ترگمان]icicles به اندازه of از ناودان of کنار جاده آویزان بود
[ترجمه گوگل]Icicles اندازه از stalactites آویزان از مارشال ایستگاه راه راه
9. Icicles depended from the eaves.
[ترجمه ترگمان]icicles از the آویزان بود
[ترجمه گوگل]Icicles بستگی دارد از eaves
10. I have no icicles and no ice dam, but the snow must be three feet deep on my roof.
[ترجمه ترگمان]نه قندیل های یخ و نه سد یخ دارم، اما برف باید سه فوت عمیق روی بام من باشد
[ترجمه گوگل]من هیچ یخی و سد یخی ندارم، اما برف باید بر روی سقف من باشد
11. Sebald tossed icicles into the chimney, which disbursed warmth throughout the cottage.
[ترجمه ترگمان]Sebald قندیل های یخ را به سوی بخاری پرتاب کرد که disbursed را در سراسر کلبه گرم کرده بود
[ترجمه گوگل]سیبال، یخچال ها را به داخل دودکش انداخت، که گرما را در کلبه پرداخت کرد
12. Big, long icicles hanging from the eaves are not necessarily a sign of ice dams.
[ترجمه ترگمان]قندیل های بزرگ و طولانی آویزان شده از لبه های بام لزوما یک نشانه از سده ای یخ نیستند
[ترجمه گوگل]یخ زده های طولانی، آویزان از میله های چوبی، لزوما نشانه ای از سدهای یخی نیستند
13. A cherry-and-green stuffed bird turned slowly to an icicle of dust.
[ترجمه ترگمان]پرنده پر رنگ و سبز به آرامی تبدیل به یک تکه یخ شد
[ترجمه گوگل]یک پرنده پر از گیلاس و سبز به آرامی به یخ زده گرد و غبار تبدیل شد
14. Icicles hung from the roof.
[ترجمه ترگمان]icicles از بام آویزان بود
[ترجمه گوگل]لوبیا از سقف آویزان شد