کلمه جو
صفحه اصلی

icicle


معنی : قندیل یخ، قطعه یخ، قله یخ، یخ پاره
معانی دیگر : (یخ آویخته از ناودان و غیره) دنگاله، شوشه، آویزیخ، قله ی، ی  پاره، قطعه ی

انگلیسی به فارسی

قندیل یخ، قله یخ، یخ پاره، قطعه یخ


یخ زده، قندیل یخ، قطعه یخ، قله یخ، یخ پاره


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a tapered spike of ice formed by the freezing of dripping water.

• hanging tapered mass of ice formed by the freezing of successive water droplets
an icicle is a long pointed piece of ice hanging from a surface.

دیکشنری تخصصی

[] قندیل یخ، قندیل، یخ پاره

مترادف و متضاد

قندیل یخ (اسم)
icicle

قطعه یخ (اسم)
icicle

قله یخ (اسم)
icicle

یخ پاره (اسم)
icicle

جملات نمونه

1. Icicles hang from tree braches in winter.
[ترجمه ترگمان]icicles از درخت بید در زمستان آویزان شده اند
[ترجمه گوگل]مشروبات الکلی از برکه های درختی در زمستان آویزان است

2. There were icicles hanging from the eaves.
[ترجمه ترگمان]قندیل های یخ از لبه های بام آویزان بود
[ترجمه گوگل]یخچالهای حلق آویز از تخته سنگ بود

3. We set up camp at nearby Icicle Lake.
[ترجمه ترگمان]ما در نزدیکی دریاچه icicle نزدیک دریاچه icicle اردو زدیم
[ترجمه گوگل]ما در نزدیکی آیکل دریاچه اردوگاه را راه اندازی کردیم

4. The water formed into icicles on the window.
[ترجمه ترگمان]آب به شکل قندیل های یخ بر روی شیشه آویزان بود
[ترجمه گوگل]آب به صورت یخ زده در پنجره شکل گرفته است

5. A small scar marked her forehead and icicles hung from her brown fur cap.
[ترجمه ترگمان]یک زخم کوچک روی پیشانی و قندیل های یخ زده اش از کلاه پوست قهوه ای رنگش آویخته بود
[ترجمه گوگل]یک زخم کوچک که پیشانی اش را مشخص کرده بود و یخچالها از دمپایی قهوه ای او آویزان شد

6. He ignored the icicles too, a whole row of glistening two-and three-footers dripping from a pipe.
[ترجمه ترگمان]او قندیل های یخ را نیز نادیده گرفت، یک ردیف کامل از دو - سه footers که از لوله آب می چکید
[ترجمه گوگل]او همچنین لوایکوله را نادیده گرفت، یک ردیف از دوش و سه پایه که از یک لوله پرش می کند

7. Trails of electric light icicles hang from gutters in Miami and Honolulu, where it has never snowed in recorded history.
[ترجمه ترگمان]در شهر \"میامی و هونولولو\"، جایی که هرگز در تاریخ ثبت برف برف نباریده است
[ترجمه گوگل]ریل های یخچالی از الکتریسیته حلق آویز از نهرها در میامی و هونولولو، جایی که هرگز در تاریخ ثبت نشده است

8. Icicles the size of stalactites hung from the eaves of wayside stations.
[ترجمه ترگمان]icicles به اندازه of از ناودان of کنار جاده آویزان بود
[ترجمه گوگل]Icicles اندازه از stalactites آویزان از مارشال ایستگاه راه راه

9. Icicles depended from the eaves.
[ترجمه ترگمان]icicles از the آویزان بود
[ترجمه گوگل]Icicles بستگی دارد از eaves

10. I have no icicles and no ice dam, but the snow must be three feet deep on my roof.
[ترجمه ترگمان]نه قندیل های یخ و نه سد یخ دارم، اما برف باید سه فوت عمیق روی بام من باشد
[ترجمه گوگل]من هیچ یخی و سد یخی ندارم، اما برف باید بر روی سقف من باشد

11. Sebald tossed icicles into the chimney, which disbursed warmth throughout the cottage.
[ترجمه ترگمان]Sebald قندیل های یخ را به سوی بخاری پرتاب کرد که disbursed را در سراسر کلبه گرم کرده بود
[ترجمه گوگل]سیبال، یخچال ها را به داخل دودکش انداخت، که گرما را در کلبه پرداخت کرد

12. Big, long icicles hanging from the eaves are not necessarily a sign of ice dams.
[ترجمه ترگمان]قندیل های بزرگ و طولانی آویزان شده از لبه های بام لزوما یک نشانه از سده ای یخ نیستند
[ترجمه گوگل]یخ زده های طولانی، آویزان از میله های چوبی، لزوما نشانه ای از سدهای یخی نیستند

13. A cherry-and-green stuffed bird turned slowly to an icicle of dust.
[ترجمه ترگمان]پرنده پر رنگ و سبز به آرامی تبدیل به یک تکه یخ شد
[ترجمه گوگل]یک پرنده پر از گیلاس و سبز به آرامی به یخ زده گرد و غبار تبدیل شد

14. Icicles hung from the roof.
[ترجمه ترگمان]icicles از بام آویزان بود
[ترجمه گوگل]لوبیا از سقف آویزان شد

پیشنهاد کاربران

قندیل

قندیل یخ

قندیل یخ
تلفظ : Ai si kl آیسیکل

Popsicle : بستنی نیستش. نوعی اسنک هستش که توی ایران به اسم آلاسکا میشناسیم
آبِ یخ زده ی رنگی و طعم دار ( عموما طعم های میوه ای ) که روی چوب ( stick ) منجمدشون میکنن


کلمات دیگر: