کلمه جو
صفحه اصلی

ichthyology


معنی : ماهی شناسی
معانی دیگر : ماهی شناسی (شناخت ماهیان و رده بندی آنها)

انگلیسی به فارسی

ماهی شناسی


اچتیولوژی، ماهی شناسی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: the scientific study of fishes.

• study of fish (zoology)

مترادف و متضاد

ماهی شناسی (اسم)
ichthyology

جملات نمونه

1. The fish shape as an important part of ichthyology, is only described with one view and additional notes at home and abroad presently.
[ترجمه ترگمان]شکل ماهی به عنوان بخش مهمی از ichthyology، تنها با یک نما و یادداشت های اضافی در خانه و خارج از کشور توصیف می شود
[ترجمه گوگل]شکل ماهی به عنوان بخش مهمی از اتیولوژی، تنها با یک دیدگاه و یادداشت های اضافی در خانه و خارج از کشور در حال حاضر توصیف می شود

2. The areas covered are ichthyology, aquaculture, ecology, diseases of fish and other aquatic organisms, problems of open waters as well as all other topics connected to fisheries.
[ترجمه ترگمان]مناطقی که تحت پوشش هستند عبارتند از: ichthyology، آبزی پروری، بوم شناسی، بیماری های ماهی و دیگر موجودات آبزی، مشکلات آب های آزاد و دیگر موضوعات مربوط به ماهیگیری
[ترجمه گوگل]مناطق تحت پوشش ایهمایی، آبزی پروری، اکولوژی، بیماری های ماهی و سایر موجودات آبی، مشکلات آب های آزاد و همچنین تمام مسائل دیگر مرتبط با شیلات هستند

3. Then will come advanced studies in ichthyology, oceanography, ethology, and other scientific subjects.
[ترجمه ترگمان]سپس مطالعات پیشرفته در ichthyology، اقیانوس شناسی، ethology و دیگر موضوعات علمی انجام خواهد شد
[ترجمه گوگل]سپس مطالعات پیشرفته در اتیولوژی، اقیانوس شناسی، اخلاق و سایر موضوعات علمی انجام خواهد شد

4. The Ichthyology department includes an exceptional departmental library and the third most important fish collection in North America.
[ترجمه ترگمان]بخش ichthyology شامل یک کتابخانه بخش استثنایی و سومین مجموعه ماهی مهم در آمریکای شمالی می شود
[ترجمه گوگل]بخش ایمونولوژی شامل یک کتابخانه بخش استثنایی و سومین مجموعه مهم ماهی در آمریکای شمالی است

5. It serves as one of eight International Centers for Ichthyology.
[ترجمه ترگمان]این شهر به عنوان یکی از هشت مرکز بین المللی for خدمت می کند
[ترجمه گوگل]این مرکز به عنوان یکی از هشت مراکز بین المللی اچتیولوژی شناخته می شود

6. The results above may enrich the basic data of energetic biology and ichthyology and can facilitate the healthy breeding of Paralichthys lethostigma.
[ترجمه ترگمان]نتایج بالا می تواند داده های اصلی زیست شناسی پرانرژی و ichthyology را غنی کرده و باعث تسهیل پرورش سالم of lethostigma شود
[ترجمه گوگل]نتایج فوق می توانند داده های پایه زیست شناسی پر انرژی و اتیولوژی را غنی سازی کنند و می توانند پرورش سالم لثوستیگما Paralichthys را تسهیل کنند

7. A student of zoology can choose a degree in any number of specialties such as entomology, arachnology, mammology, ichthyology, or herpetology.
[ترجمه ترگمان]یک دانشجوی جانورشناسی می تواند در هر تعدادی از تخصص های مانند حشره شناسی، arachnology، mammology، ichthyology، یا herpetology مدرک انتخاب کند
[ترجمه گوگل]دانش آموز زونگ می تواند مدرک تحصیلی در هر تعداد خاصی از جمله انومیولوژی، فن آوری، ماموگرافی، اچتیولوژی یا عادت ماهانه را انتخاب کند

8. The purpose of our study is to develop a new approach of identification species for forensic ichthyology.
[ترجمه ترگمان]هدف از مطالعه ما توسعه یک روش جدید شناسایی گونه های شناسایی برای ichthyology قانونی است
[ترجمه گوگل]هدف مطالعه ما این است که یک رویکرد جدید شناسایی گونه ها برای ایمنی قانونی ایجاد کنیم

9. The ISJ publishes the Ichthyological Research and the Japanese Journal of Ichthyology.
[ترجمه ترگمان]The تحقیقات ichthyological و مجله ژاپنی of را منتشر می کند
[ترجمه گوگل]ISJ پژوهشی Ichthyological و مجله ژاپنی Ichthyology را منتشر می کند


کلمات دیگر: