1. 'Carnage at Airport ', screamed the tabloid headline.
[ترجمه ترگمان]کشتار در فرودگاه، تی تر روزنامه ها را فریاد زد
[ترجمه گوگل]'قتل عام در فرودگاه'، سر و صدا عنوان سرمقاله
2. The tabloid papers labelled him "an evil sex monster".
[ترجمه ترگمان]روزنامه های مصور به او لقب \"یک هیولای شیطانی بد\" داده بودند
[ترجمه گوگل]مقالات تابلویی او را 'یک هیولا جنس شر' نامیدند
3. The tabloid newspapers have fastened on popular psychology.
[ترجمه ترگمان]روزنامه های مصور در روانشناسی محبوب بسته شده اند
[ترجمه گوگل]روزنامه های تابلوئی در روانشناسی مردمی قرار دارند
4. He believes that the tabloid press has behaved disgracefully.
[ترجمه ترگمان]او بر این باور است که مطبوعات تابلوئید به طور ناشایستی رفتار کرده اند
[ترجمه گوگل]او معتقد است که مطبوعات تبلوئیدی رفتار ناپذیری دارند
5. Some of those photos they show in tabloid newspapers are nothing but porn.
[ترجمه ترگمان]بعضی از عکس هایی که در روزنامه های مصور دیده می شوند، چیزی جز فیلم های مستهجن نیستند
[ترجمه گوگل]برخی از این عکس هایی که در روزنامه های تابلوئیدی نشان می دهند، جز عکس های پورنو نیستند
6. Tabloid hysteria about the murders has increased public fears.
[ترجمه ترگمان]ناآرامی این روزنامه در مورد این قتل ها نگرانی های عمومی را افزایش داده است
[ترجمه گوگل]هیستری Tabloid در مورد قتل ها باعث افزایش ترس های عمومی شده است
7. She is an object of ridicule in the tabloid newspapers.
[ترجمه ترگمان]او در روزنامه های مصور پر از تمسخر است
[ترجمه گوگل]او در روزنامه های تبلوئی موضوع جنجالی است
8. Tabloid newspapers pander to the lowest common denominator.
[ترجمه ترگمان]روزنامه های این روزنامه دارای پایین ترین مخرج مشترک هستند
[ترجمه گوگل]روزنامه های تابلوئید به کمترین مخرج مشترک می رسند
9. Royal gossip is a staple of the tabloid press.
[ترجمه ترگمان]شایعات سلطنتی یکی از عمده مطبوعات این تابلوئید است
[ترجمه گوگل]شایعه سلطنتی یک عنصر از مطبوعات tabloid است
10. The Finance Minister's fall from grace gave the tabloid press great satisfaction.
[ترجمه ترگمان]سقوط وزیر دارایی از لطف و برکت به مطبوعات این تابلوئید مایه خشنودی فراوان داد
[ترجمه گوگل]سقوط وزیر دارایی از فضل به مطبوعات تبیلد بسیار رضایت بخش بود
11. The tabloid press kicked up a stink about his seven-day visit.
[ترجمه ترگمان]روزنامه tabloid در مورد هفت روز ورودش به روزنامه گند زده بود
[ترجمه گوگل]مطبوعات تبلیغاتی در مورد سفر هفت روزه خود دچار اشتباه شدند
12. The tabloid press had a field day with the latest government scandal.
[ترجمه ترگمان]مطبوعات تابلوئید روز کاری با آخرین رسوایی دولت داشتند
[ترجمه گوگل]مطبوعات تبلیغات روز گذشته با آخرین رسوایی حکومت، روز به روز بیشتر شد
13. The story was seized on by the tabloid press, who printed it under huge headlines.
[ترجمه ترگمان]این داستان توسط مطبوعات تابلوئید که تحت تی تر درشت چاپ می شد، گرفته شد
[ترجمه گوگل]این داستان توسط مطبوعات تابلوئیدی گرفته شد، که آن را تحت عنوان عناوین بزرگ چاپ کرد
14. He launched into a verbal assault on tabloid journalism.
[ترجمه ترگمان]او وارد یک حمله کلامی به روزنامه tabloid شد
[ترجمه گوگل]او به یک حمله شفاهی به روزنامه نگاری تابلوئی راه یافت