1. A duck will not always dabble in the same gutter.
[ترجمه ترگمان]یک اردک همیشه در یک جوب نیست
[ترجمه گوگل]یک اردک همواره در یک قطره ی ماهیانه شل نخواهد شد
2. They dabble in the stock market.
[ترجمه ترگمان]آن ها در بازار سهام بازی می کنند
[ترجمه گوگل]آنها در بازار سهام جاذبه می گیرند
3. Children like to dabble in water.
[ترجمه ترگمان]بچه ها دوست دارند در آب بازی کنند
[ترجمه گوگل]بچه ها دوست دارند در آب بشورند
4. Magicians do not dabble, they work hard.
[ترجمه ترگمان]جادوگران بازی نمی کنند، سخت کار می کنند
[ترجمه گوگل]جادوگران نمیکنند، سخت کار میکنند
5. The four witches dabble in the supernatural to get back at their enemies and fix a few personal-appearance problems.
[ترجمه ترگمان]چهار جادوگر در مافوق طبیعی بازی می کنند تا به دشمنانشان برگردند و چند تا از مشکلات شخصی را حل کنند
[ترجمه گوگل]چهار جادوگر در ظاهر فوقالعاده ظاهر می شوند تا به دشمنان خود بازگردند و چند مشکل ظاهر شخصی را حل کنند
6. I sort of dabble my foot in it like it's a puddle. I never knew Marie was married.
[ترجمه ترگمان]من تقریبا پایم را در آن بازی می کنم، انگار که یک گودال است من هیچوقت نمیدونستم که \"ماری\" ازدواج کرده
[ترجمه گوگل]من به طرز شگفت انگیزی پا را در آن می بینم که مانند یک گودال است من هرگز نمی دانستم ماری ازدواج کرده است
7. Some lawyers dabble in charity cases, which, I suspect, is whitewash for their chicanery more often than not.
[ترجمه ترگمان]بعضی از وکلا در موارد خیریه دخالت می کنند، که من گمان می کنم، اغلب به خاطر chicanery ها، سفید پوستان است
[ترجمه گوگل]برخی از وکلا در پرونده های خیرخواهانه مشغول به کار هستند، که، من فکر می کنم، اغلب برای غلبه بر خشونت استفاده می شود
8. It enable us to dabble in vicarious vice and to sit in smug judgement on the result.
[ترجمه ترگمان]این کار ما را قادر می سازد تا در جانشین جانشین خود بازی کنیم و در نتیجه در قضاوت خود قضاوت کنیم
[ترجمه گوگل]این امر ما را قادر میسازد تا در معاون انحصارطلبانه و در نتیجه قضاوت در مورد محکومیت شرکت کنند
9. At he started to dabble with heroin and within 12 months he was using it daily.
[ترجمه ترگمان]در مدت ۱۲ ماه او شروع به بازی کردن با هروئین کرد و در عرض ۱۲ ماه از آن استفاده کرد
[ترجمه گوگل]او با هروئین شروع به پریدن کرد و طی 12 ماه از هر روز استفاده کرد
10. They dabble in composites, and keep a weather eye on the developments made by the small specialists.
[ترجمه ترگمان]آن ها در کامپوزیتها بازی می کنند و به پیشرفته ای انجام شده توسط متخصصان کوچک نگاه می کنند
[ترجمه گوگل]آنها در کامپوزیت ها ریختند و چشم انداز آب و هوایی را در مورد پیشرفت های متخصصین کوچک حفظ کردند
11. I sort of dabble my foot in it like it's a puddle.
[ترجمه ترگمان]من تقریبا پایم را در آن بازی می کنم، انگار که یک گودال است
[ترجمه گوگل]من به طرز شگفت انگیزی پا را در آن می بینم که مانند یک گودال است
12. Even professional men, it seems, would dabble in a bit of commerce if it helped pay the bills.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که حتی مردان حرفه ای هم اگر به پرداخت قبوض خود کمک کنند، در یک تکه از بازرگانی بازی خواهند کرد
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد حتی حرفه ای ها، در صورت کمی کمک به پرداخت صورتحساب، در کمی از تجارت شگفت زده خواهند شد
13. The rest of us just dabble in it.
[ترجمه ترگمان]بقیه ما فقط توش دخالت می کنیم
[ترجمه گوگل]بقیه ما فقط در آن بیدار میشویم
14. The financial squeeze has tempted many more to dabble in fraud.
[ترجمه ترگمان]فشار مالی بسیاری را وسوسه کرده است که به fraud بپردازند
[ترجمه گوگل]فشار مالی بسیاری دیگر را وسوسه می کند که در تقلب ایجاد شوند