کلمه جو
صفحه اصلی

paddle wheel


معنی : چرخ پره دار متحرک کشتی بخار
معانی دیگر : چرخ پره دار (برای پیش راندن کشتی)، پروانه ی چرخی، چر  پره دار متحرک کشتی بخار

انگلیسی به فارسی

چرخ پره دار متحرک کشتی بخار


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
مشتقات: paddle-wheel (adj.)
• : تعریف: an engine-driven or pedal-operated wheel that has boards or paddles fixed at right angles around its circumference, used to propel a boat, esp. a river steamboat.

مترادف و متضاد

چرخ پره دار متحرک کشتی بخار (اسم)
paddle wheel

جملات نمونه

1. Its two sides install the paddle wheel which can rotate.
[ترجمه ترگمان]دو طرف چرخ پارویی را نصب می کنند که می تواند چرخش کند
[ترجمه گوگل]دو طرف آن چرخ دست و پا زدن را می توان چرخاند

2. Finishing digital design process of paddle wheel, A new design mode of paddle wheel equipment in the area of exploitation of series of product are provided by above all process.
[ترجمه ترگمان]در حال پایان دادن به فرآیند طراحی دیجیتالی چرخ پارو، یک مد طراحی جدید از تجهیزات چرخ پارو در حوزه بهره برداری از مجموعه ای از محصول با تمام فرآیند ارایه شده است
[ترجمه گوگل]فرایند طراحی دیجیتال چرخ دست و پا زدن، طراحی جدیدی از تجهیزات چرخ دست و پا زدن در زمینه بهره برداری از سری محصولات توسط فرایند فوق ارائه می شود

3. Pedals and chain drive to a paddle wheel, again that doesn't protrude below the bottoms of the floats, or can be raised to clear the submerged raft floats.
[ترجمه ترگمان]با زنجیر و زنجیر به چرخ پارو، دوباره که از اعماق اقیانوس بیرون نرفته است یا می تواند بلند شود تا قایق زیر آب شناور شود
[ترجمه گوگل]پدال و زنجیره ای به یک چرخ دست و پنجه نرم می زنند، مجددا زیر پایه های شناور قرار نمی گیرند و یا می توانند برای شناور شدن شناور های قایق سواری پاکسازی شوند

4. Oar oar oar ships to change paddle wheel forward, the oar oar paddle wheel instead of the intermittent advance of the roundabout forward (continuous operation).
[ترجمه ترگمان]پاروب Oar پارویی برای تغییر چرخ پارو به جلو، پارو زدن پارو به جای پیشروی متناوب فلکه به جلو (عملیات مداوم)
[ترجمه گوگل]کشتی های چرخ دار برای تغییر چرخ دست و پا زدن، چرخ دست و پا زدن چرخ ارابه به جای پیشروی متناوب چرخش به جلو (عملیات مداوم)

5. Caterpillar Arm Pull Interestingly, the paddle wheel or propeller style movement creates lift and thrust. In this case lift adds to thrust.
[ترجمه ترگمان]به طور جالب توجه کنید که چرخ پارو و یا حرکت سبک پروانه، بالابر و پرتاب را ایجاد می کند در این مورد آسانسور به نیروی رانشی افزوده می شود
[ترجمه گوگل]کروم بازو کشیدن جالب توجه است، حرکت چرخ لنگی یا پروانه سبک باعث افزایش و رانندگی می شود در این مورد، بالابر به محور حرکت می کند

6. The paddle wheel was the first form of mechanical propulsion for a boat, but has now been almost entirely superseded by more modern forms of marine propulsion.
[ترجمه ترگمان]چرخ پارو اولین نوع نیروی محرکه مکانیکی برای یک قایق بود، اما اکنون تقریبا به طور کامل با شکل های مدرن نیروی محرکه دریایی جایگزین شده است
[ترجمه گوگل]چرخ دست و پا زدن اولین نوع نیروی مکانیکی برای یک قایق بود، اما اکنون تقریبا به طور کامل توسط فرم های مدرن نیروی دریایی جایگزین شده است

7. Work was done in turning the paddle wheel against the resistance of the water.
[ترجمه ترگمان]کار بر روی چرخاندن چرخ paddle در برابر مقاومت آب انجام شد
[ترجمه گوگل]کار در چرخاندن چرخ دست و پا در برابر مقاومت در برابر آب انجام شد

8. During these battles the Song navy employed swift paddle wheel driven naval crafts armed with trebuchet catapults aboard the decks that launched gunpowder bombs.
[ترجمه ترگمان]در طی این نبردها، نیروی دریایی آهنگ پارو زدن سریع را به کار گرفت و صنایع دستی را با trebuchet catapults روی عرشه پرتاب کرد که بمب های باروت را پرتاب کردند
[ترجمه گوگل]در طی این جنگ ها، نیروی دریایی نیروی دریایی، کشتی های سریع دریایی را که توسط موشک های تریبوچر مسلح شده بودند، در امتداد عرشه ها که بمب های بارشی را راه اندازی کردند، کار گذاشتند

9. The theoretical analysis and experiments are made to prove the dynamic vibrations produced by the lugs of a paddle wheel and the wave equation is proposed.
[ترجمه ترگمان]تحلیل نظری و آزمایش ها برای اثبات ارتعاشات دینامیک تولید شده توسط the یک چرخ paddle و معادله موج ارائه شده است
[ترجمه گوگل]تجزیه و تحلیل تئوری و آزمایش ها برای اثبات ارتعاشات پویا تولید شده توسط اهرم های چرخ دست انداز و معادله موج ارائه شده است

10. Now you could do a similar sort of thing, but instead of having a candle, you have a paddle wheel, and the paddle wheel is spun by a weight that's dropping from here to here.
[ترجمه ترگمان]حالا می توانید چنین کاری بکنید، اما به جای آن که شمع داشته باشید، یک چرخ پارویی دارید، و چرخ پارو از این جا به اینجا می اید
[ترجمه گوگل]حالا شما می توانید یک چیز مشابه را انجام دهید، اما به جای داشتن یک شمع، شما یک چرخ دست و پا زدن، و چرخ دست و پا زدن با وزن است که از اینجا به اینجا افتاد

11. The most obvious production of thrust comes from pushing back on the water like a paddle wheel .
[ترجمه ترگمان]The تولید فشار ناشی از فشار دادن به آب مانند چرخ paddle است
[ترجمه گوگل]واضح ترین تولید رانش این است که از چرخش دست و پا زدن بر روی آب جلوگیری می کند

12. The straight arm is brought around in a full circle, with the hand flat (see paddle wheel figure).
[ترجمه ترگمان]بازوی راست در یک دایره کامل با کف دست آورده می شود (شکل چرخ پارو را ببینید)
[ترجمه گوگل]بازوی راست در اطراف یک دایره کامل آورده شده، با دست صاف (نگاه کنید به شکل چرخ دست و پنجه نرم)

13. So, it's a trivial matter, by looking at what is the weight and how far does it drop, to say OK, how much work is done by the paddle wheel.
[ترجمه ترگمان]بنابراین، یک مساله پیش پاافتاده است، با نگاه کردن به آنچه وزن و میزان آن چقدر است، برای گفتن خوب، مقدار کار توسط چرخ پارو انجام می شود
[ترجمه گوگل]بنابراین، یک ماده بی اهمیت است، با نگاه کردن به وزن و چقدر دور آن افتاده است، به خوبی بگویم، چقدر کار توسط چرخ دست و پنجه نرم انجام می شود

پیشنهاد کاربران

چرخ پره


کلمات دیگر: