کلمه جو
صفحه اصلی

damascene


معنی : دمشقی، شامی، زرنشان کردن
معانی دیگر : وابسته به شهر دمشق و مردم آن، اهل دمشق، (حرف کوچک) آهن را با طلا یا نقره آذین کردن، (آهن را) طلا کاری کردن، (حرف کوچک) آهن طلاکاری شده (یا نقره کاری شده)، زرنشان، مرصع، مرصع کردن

انگلیسی به فارسی

Damascene، زرنشان کردن، دمشقی، شامی


دمشقی، شامی، مرصع کردن، زرنشان کردن


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
(1) تعریف: of or pertaining to Damascus, its residents, or the like.

(2) تعریف: (l.c.) of or pertaining to damascening.

(3) تعریف: (l.c.) of or pertaining to damask.
اسم ( noun )
(1) تعریف: a native or resident of Damascus.

(2) تعریف: (l.c.) a damascened article.
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: damascenes, damascening, damascened
• : تعریف: to ornament (iron or steel) with wavy markings or inlays of gold or silver.

• resident of damascus; decorative metalwork
of or pertaining to the city of damascus (capital of syria)
create wavy lines on damascus steel
of or pertaining to damask fabric; of or pertaining to the decoration of metal with wavy patterns

مترادف و متضاد

دمشقی (صفت)
damascene

شامی (صفت)
damascene

زرنشان کردن (فعل)
damascene

جملات نمونه

1. Hot light leapt out from the damascened chromium steel nozzle in a dazzling silver thread.
[ترجمه ترگمان]چراغ داغ از the damascened کروم ویل بیرون پرید و با نخ نقره ای خیره کننده ای از آن بیرون جست
[ترجمه گوگل]نور گرم از نازل فولاد damascened از موضوع نقره ای خیره کننده جهش یافته است

2. No Damascene trauma lay behind that shift, nor was it to do with John Lawrence's forecasts of national spiritual revival.
[ترجمه ترگمان]پس از این تغییر، ضربه روحی دمشقی رخ نداد، و هیچ ارتباطی با پیش بینی های جان لارنس از احیای معنوی ملی نداشت
[ترجمه گوگل]هیچ تهاجمی در Damascene در پشت این تغییر قرار نگرفت، و نه با پیش بینی های احیاء معنوی ملی جان لارنس

3. Entrees, such as eggplant fatte, are typically Damascene.
[ترجمه ترگمان]entrees، مانند بادمجان fatte، معمولا دمشقی هستند
[ترجمه گوگل]گیاهان مانند چربی بادمجان معمولا Damascene هستند

4. This would approach the opinion of the Damascene concerning the holiness of the active conception.
[ترجمه ترگمان]این امر به نظریه دمشق درباره تقدس مفهوم فعال نزدیک می شود
[ترجمه گوگل]این به نظر Damascene مربوط به تقدس مفهوم فعال است

5. John Damascene, On the Divine Images 1:
[ترجمه ترگمان]جان Damascene در روز ۱:
[ترجمه گوگل]جان دمشق، در تصاویر الهی 1:

6. Damascene dealers boast what they describe as the most interesting collection of antique carpets and rugs this side of Persia.
[ترجمه ترگمان]بازرگانان دمشقی ادعای خود را به عنوان جالب ترین مجموعه فرش های عتیقه و قالیچه این طرف سرزمین ایران به خود اختصاص داده اند
[ترجمه گوگل]نمایندگی های Damascene از چیزی که آنها را به عنوان جالب ترین مجموعه فرش عتیقه ای و فرش این قسمت از ایران توصیف می کنند، دارد

7. Visitors look at paintings by Syrian artist Mustafa Fathi in Fathi's gallery at a Damascene house in old Damascus December 2 200.
[ترجمه ترگمان]بازدیدکنندگان از نقاشی های هنرمند سوری مصطفی فتحی در تالار فتحی در دمشق قدیم در ۲ دسامبر ۲۰۰ به تابلو نگاه می کنند
[ترجمه گوگل]بازدیدکنندگان به نقاشی مصطفی فتحی هنرمند سوری در گالری فتحی در خانه داسکین در دمشق قدیم 200 دسامبر نگاه می کنند

8. The protection plate is formed within the first dielectric layer using a damascene process.
[ترجمه ترگمان]صفحه حفاظت در اولین لایه دی الکتریک با استفاده از یک فرآیند damascene شکل می گیرد
[ترجمه گوگل]صفحه حفاظتی درون لایه اول دی الکتریک با استفاده از یک فریم Damascene شکل گرفته است

9. Riyadh, Saudi Arabia, October 3 2008--People take photographs of a Maaz al Shami, or Damascene goat, which won the Most Beautiful Goat title during a pedigree goat competition.
[ترجمه ترگمان]ریاض، عربستان سعودی، ۳ اکتبر ۲۰۰۸ - مردم از یک بز کوهی آل شامی، یا بز کوهی دمشق که بیش ترین عنوان بز را در طی یک مسابقه pedigree بز به دست آورد، عکس می گیرند
[ترجمه گوگل]ریاض، عربستان سعودی، 3 اکتبر 2008 - مردم عکسی از ماز الشیامی یا بز Damascene، که در طول رقابت بز زنبور عسل به عنوان زیباترین عنوان بز را کسب کردند

10. In order to solve the problem, many countries have already developed the damascene manufacturing method and used the copper metallization to replace the traditional aluminum metallization.
[ترجمه ترگمان]به منظور حل این مشکل، بسیاری از کشورها تاکنون روش تولید damascene را توسعه داده اند و از فلز پوش مسی استفاده کرده اند تا فلز پوش فلز سنتی را جایگزین کند
[ترجمه گوگل]به منظور حل این مشکل، بسیاری از کشورها در حال حاضر روش ساخت داسکین را توسعه داده اند و از فلزی سازی مس برای جایگزینی فلزی سازی آلومینیومی سنتی استفاده کرده اند

11. In yet another embodiment, metal layer is a damascene copper layer.
[ترجمه ترگمان]در یک تصویر دیگر، لایه فلزی یک لایه مس damascene است
[ترجمه گوگل]در یکی دیگر از تجربیات، لایه فلز یک لایه مس damascene است

12. No one is expecting Beijing's negotiators to undergo a Damascene conversion during the late nights of cajoling and compromise in Copenhagen.
[ترجمه ترگمان]هیچ کس انتظار ندارد که مذاکره کنندگان پکن از تبدیل دمشق در طول شب های late و سازش در کپنهاگ دست بکشند
[ترجمه گوگل]هیچ کس انتظار دارد از مذاکرهکنندگان پکن برای تبدیل شدن به Damascene در اواخر شب از cajoling و سازش در کپنهاگ انتظار می رود

13. In this paper, we propose the investigation of the void in dual damascene process and the hole and trench with large aspect ratios between width and height.
[ترجمه ترگمان]در این مقاله، ما بررسی خلا در فرآیند دوگانه دوگانه و حفره و گودال با نسبت های ابعادی بزرگ بین عرض و ارتفاع را پیشنهاد می کنیم
[ترجمه گوگل]در این مقاله، پیشنهاد می کنیم تحقیق در مورد فضای خالی در فرآیند damascene دوگانه و سوراخ و ترانشه با نسبت عرض بزرگ بین عرض و ارتفاع پیشنهاد شود

14. Cu electrodeposition is one of the most important technologies in the Damascene fabrication of interconnects.
[ترجمه ترگمان]Cu electrodeposition یکی از مهم ترین فن آوری های ساخت Damascene interconnects است
[ترجمه گوگل]جوش الکترونی Cu یکی از مهمترین فن آوری های ساخت Damascene اتصالات است


کلمات دیگر: