کلمه جو
صفحه اصلی

haberdashery


معنی : مغازه ملبوس مردانه، خرازی فروشی
معانی دیگر : مغازه ی پوشاک فروشی

انگلیسی به فارسی

مغازه ملبوس مردانه، خرازی فروشی


خرازی فروشی، مغازه ملبوس مردانه


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
حالات: haberdasheries
(1) تعریف: a shop that sells men's clothing and furnishings.

(2) تعریف: the goods sold in such a shop.

• store which sells men's clothing and accessories
haberdashery is buttons, zips, thread, and other small things that you need for sewing.
in the united states, haberdashery is men's clothing sold in a shop.

مترادف و متضاد

مغازه ملبوس مردانه (اسم)
haberdashery

خرازی فروشی (اسم)
haberdashery

جملات نمونه

1. What did one purchase at a haberdashery?
[ترجمه ترگمان]از مغازه خرازی فروشی چه خرید؟
[ترجمه گوگل]یک مغازه دار چی خریدی؟

2. More than anything, Jasper demanded comfort in haberdashery.
[ترجمه ترگمان]جا سپر بیشتر از همه چیز را در لباس های مردانه از دست داده بود
[ترجمه گوگل]بیش از هر چیز، جاسپر خواستار راحتی در مغازه داران بود

3. The haberdashery counter could have been a useful enough base for his operations.
[ترجمه ترگمان]قسمت خرازی فروشی می توانست به اندازه کافی برای عملیات خودش مفید باشد
[ترجمه گوگل]شمارنده مغازه ملبس می تواند یک پایگاه کافی برای عملیات خود باشد

4. A. He got his haberdashery at Charvet's, but his suits, his shoes and his hats in London.
[ترجمه ترگمان]پاسخ: او در فروشگاه لوازم خرازی فروشی دارد، اما کت و شلوارش، کفش هایش و کلاه های او در لندن
[ترجمه گوگل]A او مغازه دار خود را در Charvet، اما لباس های او، کفش های خود و کلاه خود را در لندن

5. Stationery, Boxes, Hardware, Scissors, Blades, Stationery and Haberdashery.
[ترجمه ترگمان]Stationery، Boxes، سخت افزار، Scissors، Blades، Stationery و Haberdashery
[ترجمه گوگل]لوازم التحریر، جعبه، سخت افزار، قیچی، تیغه، لوازم التحریر و لوازم آرایشی و بهداشتی

6. What do you think we're in, the haberdashery business?
[ترجمه ترگمان]فکر می کنی ما در کار خرازی فروشی هستیم؟
[ترجمه گوگل]فکر میکنید که ما در تجارت مغازه داران هستیم؟

7. We must all share the blame for the haberdashery incident.
[ترجمه ترگمان]ما باید همه تقصیرها را به علت حادثه haberdashery به اشتراک بگذاریم
[ترجمه گوگل]ما باید همه را به خاطر حوادث مغازه دار خراب کنیم

8. He was always beautifully dressed. he got his haberdashery at Charvet's, but his suits, his shoes and his hats in London.
[ترجمه ترگمان]همیشه لباس قشنگی پوشیده بود از مغازه خرازی فروشی Charvet و کلاه و کلاه و کلاه های خود در لندن خریده بود
[ترجمه گوگل]او همیشه به زیبایی لباس پوشید او چمدان خود را در چاروت، اما لباس های او، کفش های خود و کلاه های خود را در لندن

9. He got his haberdashery at Charvet's, but his suits, his shoes and his hats in London .
[ترجمه ترگمان]از مغازه خرازی فروشی Charvet، ولی کت و شلوار و کلاه و کلاهش در لندن بود
[ترجمه گوگل]او در مغازه Charvet در چاروفت، اما لباس های او، کفش های خود و کلاه های خود را در لندن

10. The shop displays a range of ready made designer knitwear, machine accessories, motifs, haberdashery and so on.
[ترجمه ترگمان]فروشگاه مجموعه وسیعی از لباس های بافتنی دست باف، لوازم جانبی ماشین، نقش و نگارها و غیره را به نمایش می گذارد
[ترجمه گوگل]مغازه نشان می دهد طیف وسیعی از لباس بافتنی طراح آماده، لوازم جانبی ماشین، نقوش، مغازه ملبوس مردانه و غیره

11. It is also seductive - the achingly boring days in the Co-operative were suddenly spiced by the conspiring behind the haberdashery counter.
[ترجمه ترگمان]همچنین گمراه کننده است - روزه ای خسته کننده و خسته کننده در تعاونی به طور ناگهانی به وسیله the پشت پیشخوان خرازی، بریده شد
[ترجمه گوگل]این نیز گول زدن است - روزهای خسته کننده ای در همکاری به طور ناگهانی توسط توافقنشینان در برابر مغازه دار تاج پوشش داده شد

12. A quick mint-lemonade from a juice stand later and we were pushing through a lane of haberdashery merchants, en route to a silver shop run by a former Mr Universe runner up.
[ترجمه ترگمان]کمی بعد، یک لیوان لیموناد با یک لیوان آب از یک دکه آب میوه فروشی بیرون آمد و ما در مسیر خرید یک مغازه نقره که توسط یک دونده سابق جهان راه اندازی شد، به سمت یک مغازه نقره حرکت کردیم
[ترجمه گوگل]یک لیمو نعناع سریع از آب بعدا ایستاده و ما را از طریق یک خط از تاجران مغازه دار هل دادن، در مسیر به یک فروشگاه نقره ای که توسط یک دونده قبل از آقای آقای Universe راه اندازی شده است

13. Some models had white roofs with matching white insets on the front fender, previewing the men's haberdashery white belt/white shoes look that became known as the "Full Cleveland. "
[ترجمه ترگمان]بعضی از مدل ها بام های سفید با matching سفید بر روی پیش بخاری جلو داشتند، با کمربند سفید مردانه سفید \/ کفش های سفید که به \"کلیولند\" معروف بودند
[ترجمه گوگل]برخی از مدل ها دارای سقف های سفید با تطبیق رنگ های سفید در ورق جلو بود، پیش نمایش کفش های سفید کمربند مردانه / کفش مردانه که به عنوان کلی Cleland شناخته می شد '

14. Expertly tailored in Italy, our handsome sport coat channels traditional haberdashery appeal in a heritage silk-cotton check with classic two-button styling.
[ترجمه ترگمان]\"expertly\" که در ایتالیا طراحی شده بود، کانال های ورزشی زیبای ورزشی ما، در بخش لباس های مردانه سنتی، با سبک کلاسیک دو دکمه کلاسیک، از یک چک کتانی مبتنی بر ابریشم استفاده می کردند
[ترجمه گوگل]در ایتالیای کارشناسی، کیف ورزشی ما با تجلیل از لوازم التحریر طبیعی سنتی در یک چکمه پنبه ابریشم-میراث با کلیک دو دکمه کلاسیک می باشد

15. In one of those summers I worked for J. Koch clothier at the haberdashery counter.
[ترجمه ترگمان]در یکی از آن تابستان ها برای جی کار می کردم کخ در قسمت خرازی فروشی دیده می شد
[ترجمه گوگل]در یکی از آن تابستان من برای لباس J Koch در لباس مغازه ملبس کار می کرد

پیشنهاد کاربران

در رمان لبه تیغ سامرست موام خرده ریزه ها معنی شده

اتراقگاه - مغازه ای که لباس های مردانه میفروشه - مغازه ای که نخ و سوزن میفروشه و وسایلی که برای دوخت و دوز بکار میرن


کلمات دیگر: