کلمه جو
صفحه اصلی

backrest


معنی : پشتی، تکیه گاه، متکا
معانی دیگر : جای تکیه دادن

انگلیسی به فارسی

تکیه‌گاه، پشتی، متکا


پشت صندلی، پشتی، تکیه گاه، متکا


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: something against which one can rest one's back.

• support on which the back may rest

دیکشنری تخصصی

[نساجی] پل نخ تار - غلتک نخ تار - اسنو نخ تار

مترادف و متضاد

پشتی (اسم)
back, dorsal, backrest, cushion, backing, pillow, dossal, pad

تکیه گاه (اسم)
back, support, base, backrest, staddle

متکا (اسم)
support, bolster, backrest, cushion, pillow, headrest, bearing

جملات نمونه

1. this chair's backrest is too stiff
پشتی این صندلی خیلی سفت است.

2. Body hugging triple segmented backrest, combinde with height adjustable T - armrests and user adjustable tilting mechanism.
[ترجمه ترگمان]بدنه در آغوش گرفتن سه گانه، combinde با ارتفاع قابل تنظیم T - armrests و مکانیزم کشش قابل تنظیم کاربر
[ترجمه گوگل]عقب نشسته سه گانه بدن، کمربند با تنظیم ارتفاع T - armrests و مکانیسم چرخش قابل تنظیم کاربر

3. The ergonomically shaped backrest moving structure design does more suit somatology and offer best massage efficiency.
[ترجمه ترگمان]طرح ساختار متحرک ergonomically شکل more برای somatology مناسب تر است و بهترین کارایی ماساژ را ارایه می دهد
[ترجمه گوگل]طراحی ساختار در حال حرکت به عقب ارگونومیک، با توجه به سم شناسی مناسب تر است و بهترین عملکرد ماساژ را ارائه می دهد

4. Backrest adjustable as sit, lie, sleep style.
[ترجمه ترگمان]backrest قابل تنظیم مثل نشستن، دروغ، سبک خواب
[ترجمه گوگل]پشت صندلی قابل تنظیم به عنوان نشستن، دروغ، سبک خواب

5. A 150 gas spring reclining mechanism in the backrest invites for a restful nap.
[ترجمه ترگمان]یک مکانیزم به دست آوردن ۱۵۰ چشمه گاز در the، برای یک چرت آرام، دعوت می شود
[ترجمه گوگل]یک مکانیسم 150 چرخه ی گاز به عقب، برای چرت زدن، دعا می کند

6. The backrest doesn't allow the trunk to control the power generated by the arms and legs.
[ترجمه ترگمان]The به تنه این اجازه را نمی دهد که قدرت تولید شده توسط بازوها و پاها را کنترل کند
[ترجمه گوگل]پشت صندلی اجازه نمیدهد که تنه بتواند قدرت تولید شده توسط دست و پا را کنترل کند

7. Does the chair backrest recline and support your back in different positions?
[ترجمه ترگمان]آیا صندلی لم می دهد و پشت شما در موقعیت های مختلف حمایت می کند؟
[ترجمه گوگل]آیا صندلی پشت صندلی عقب و پشت خود را در موقعیت های مختلف پشتیبانی می کند

8. Seat height, thigh support and backrest angle are all individually adjustable.
[ترجمه ترگمان]ارتفاع صندلی، پشتیبانی ران و زاویه backrest همگی به صورت جداگانه قابل تنظیم هستند
[ترجمه گوگل]ارتفاع صندلی، پشتیبانی ران و زاویه پشت صندلی همه قابل تنظیم هستند

9. Several position adjustable backrest, meet baby's need to sit or lir.
[ترجمه ترگمان]چندین موقعیت قابل تنظیم (قابل تنظیم)، با نیازهای کودک برای نشستن یا استراحت کردن نیاز دارند
[ترجمه گوگل]پشت صندلی قابل تنظیم چندگانه، نیاز کودک را به نشستن یا لر

10. This time we had the welcome addition of a sheepskin backrest, an inflatable neck support and a selection of surgical collars.
[ترجمه ترگمان]این بار ما به اضافه کردن یک sheepskin پوست گوسفند، حمایت از گردنش و انتخاب یقه جراحی استقبال کردیم
[ترجمه گوگل]این بار ما علاوه بر خوشامد گویی از یک عقب پوست گوسفند، یک گردن و یک انتخاب یقه جراحی اضافه کردیم

11. The nurse may help promote sleep by reducing anxieties if possible and generally providing comfort - rearranging pillows or adjusting the backrest.
[ترجمه ترگمان]پرستار ممکن است به ترویج خواب با کاهش اضطراب در صورت امکان و به طور کلی فراهم کردن بالش ها و یا تنظیم the کمک کند
[ترجمه گوگل]پرستار ممکن است در صورت امکان باعث کاهش اضطراب شود و به طور کلی راحتی ایجاد کند - بالش مجدد چرخش یا تنظیم پشت صندلی

12. "Spring Stool" is a popular article of furniture in Ming and Qing dynasties, which is just a wide and long bench without backrest.
[ترجمه ترگمان]\"بهار stool\" یک مقاله مشهور از مبلمان در سلسله های مینگ و کینگ است، که تنها یک نیمکت بزرگ و بلند بدون backrest است
[ترجمه گوگل]"بهار مدفوع" یک مقاله محبوب مبلمان در سلسله های مینگ و چینگ است که فقط یک نیمکت بزرگ و بلند بدون پشت صندلی است

13. The truth is, it would be dangerous to sit backrest easy.
[ترجمه ترگمان]حقیقت این است که نشستن به راحتی می تواند خطرناک باشد
[ترجمه گوگل]حقیقت این است که راحت نشستن پشت صندلی باشد

14. It's the good displays for bed, TV bench, computer, bookshelf, backrest of car, etc.
[ترجمه ترگمان]این یک نمایش خوب برای تخت خواب، نیمکت تلویزیون، کامپیوتر، قفسه کتاب و غیره است
[ترجمه گوگل]این نمایش خوب برای تخت، تلویزیون، کامپیوتر، قفسه کتاب، صندلی عقب ماشین و غیره است

This chair's backrest is too stiff.

پشتی این صندلی خیلی سفت است.



کلمات دیگر: