کلمه جو
صفحه اصلی

backlash


معنی : واکنش شدید، پس زنی، عکس العمل سیاسی، پس زدن
معانی دیگر : جهش به عقب، پس زنش، پس ضربه

انگلیسی به فارسی

(در ماشین) پس‌زنی، پس‌زدن، عکس‌العمل سیاسی


واکنش شدید


واکنش، واکنش شدید، پس زنی، عکس العمل سیاسی، پس زدن


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: an abrupt and sometimes violent motion or movement backward.
مشابه: kick, kickback

(2) تعریف: a strong reaction against some prior development, esp. political or social change.

- Passage of the new law produced a backlash of anger and protest.
[ترجمه ترگمان] تصویب قانون جدید باعث واکنش شدید به خشم و اعتراض شد
[ترجمه گوگل] تصویب قانون جدید موجب خشم و اعتراض شد
فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: backlashes, backlashing, backlashed
• : تعریف: to produce a backlash.
مشابه: kick

• rebound, recoiling; sudden backward movement or reaction
a backlash is a sudden, strong reaction against a tendency or development in society or politics.

دیکشنری تخصصی

[برق و الکترونیک] پس افت اختلاف بین مقادیر به دست آمده برای یک پارامتر هنگامی که عقربه ی کنترل در دو جهت مخالف روی مقدار نشان داده شده تنظیم می شود.
[ریاضیات] گشادی، لقی، جای بازی، لقی
[نفت] جای بازی
[برق و الکترونیک] لقی، دنده بدون اثر

مترادف و متضاد

واکنش شدید (اسم)
backlash

پس زنی (اسم)
recess, backlash, ejection, rebuttal, repercussion, repulse, backstroke, kick, translocation

عکس العمل سیاسی (اسم)
backlash

پس زدن (فعل)
backlash, recoil, eject, kickback, rebut, draw back, rebound, set back, hang off, push back

adverse reaction


Synonyms: backfire, boomerang, counteraction, kickback, reaction, recoil, repercussion, resentment, resistance, response, retaliation, retroaction, tangle


جملات نمونه

1. a backlash against government interference in commerce
واکنش شدید برعلیه دخالت دولت در تجارت

2. The 1970s saw the first backlash against the emerging women's movement.
[ترجمه ترگمان]دهه ۱۹۷۰ اولین واکنش شدید علیه جنبش زنان در حال ظهور بود
[ترجمه گوگل]دهه 1970 اولین بار در برابر جنبش زنان ظهور دید

3. Such a decision may provoke a backlash from their supporters.
[ترجمه ترگمان]چنین تصمیمی ممکن است باعث ایجاد واکنش شدید از سوی حامیان آن ها شود
[ترجمه گوگل]چنین تصمیمی می تواند از طرفدارانش انتقاد کند

4. He also warned of a possible anti-Western backlash.
[ترجمه ترگمان]او همچنین نسبت به واکنش شدید ضد غربی هشدار داد
[ترجمه گوگل]او همچنین از واکنش احتمالی ضد غربی هشدار داد

5. The government is facing an angry backlash from voters over the new tax.
[ترجمه ترگمان]دولت با واکنش شدید رای دهندگان نسبت به مالیات جدید مواجه است
[ترجمه گوگل]دولت با یک واکنش عصبی از رای دهندگان نسبت به مالیات جدید مواجه است

6. They face a backlash from shareholders.
[ترجمه ترگمان]آن ها با واکنش سهامداران مواجه هستند
[ترجمه گوگل]آنها با واکنش سهامداران روبرو می شوند

7. The backlash within the majority population took a different path.
[ترجمه ترگمان]واکنش شدید در میان اکثریت مردم مسیر دیگری را به خود گرفت
[ترجمه گوگل]واکنش در جمعیت اکثریت مسیر دیگری را طی کرد

8. But a press backlash did get into gear, leaving a handful of diehard music writers to fight a bitter battle.
[ترجمه ترگمان]اما واکنش شدید مطبوعات باعث شد که یک مشت از نویسندگان سرسخت موسیقی برای مبارزه با یک نبرد تلخ باقی بمانند
[ترجمه گوگل]اما یک واکنش مطبوعاتی به دزدی رسید، چندین نوازنده موسیقی متناقض را ترک کرد تا با نبرد تلخ مبارزه کند

9. The backlash is awaited with interest by everyone, even those with only a passing interest in the music scene.
[ترجمه ترگمان]همه افراد، حتی آن هایی که تنها علاقه گذرایی به صحنه موسیقی دارند، در انتظار واکنش شدید هستند
[ترجمه گوگل]پاسخگویی با همه علاقه مندی ها، حتی کسانی که فقط علاقه مند به صحنه موسیقی هستند، انتظار می رود

10. But the potential for a public backlash is there.
[ترجمه ترگمان]اما پتانسیل یک واکنش شدید عمومی وجود دارد
[ترجمه گوگل]اما پتانسیل واکنش عمومی وجود دارد

11. The predicted backlash from true-blue supporters has never materialised.
[ترجمه ترگمان]واکنش شدید پیش بینی شده حامیان واقعی آبی هرگز عملی نشد
[ترجمه گوگل]پیش بینی واکنش طرفداران حقیقی آبی هرگز تحقق نیافته است

12. In partial deference to that pOtential backlash, current incumbents did not actively seek committee endorsement.
[ترجمه ترگمان]در احترام نسبی به این واکنش شدید، متصدیان فعلی به طور فعال به دنبال تایید کمیته نبودند
[ترجمه گوگل]به طور جزئی از این واکنش پوزیتیویستی، کارکنان کنونی به طور فعالانه به دنبال کمیته حمایت نیستند

13. But it was not long before a backlash began.
[ترجمه ترگمان]اما پس از آن پس از یک پس از دیگری، پس از آنکه پس از دیگری شروع به سخن کرد،
[ترجمه گوگل]اما مدت طولانی پیش از شروع عقب ماند

14. The campaign in the popular press mobilised a backlash against the very idea of the welfare state itself.
[ترجمه ترگمان]این کمپین در مطبوعات عمومی، واکنش شدیدی را علیه ایده خود وضعیت رفاهی بسیج کرد
[ترجمه گوگل]مبارزات انتخاباتی در مطبوعات مردمی، مناقشه ای را علیه ایده خود از دولت رفاه به شمار آورد

15. The backlash to the anti-diet movement was driven by an epidemic of thinking disorders among obesity researchers.
[ترجمه ترگمان]واکنش شدید به جنبش ضد رژیم ناشی از یک بیماری همه گیر در بین پژوهشگران چاقی بود
[ترجمه گوگل]واکنش به جنبش ضد رژیم توسط اپیدمی اختلالات تفکر در میان محققان چاقی رانده شد

a backlash against government interference in commerce

واکنش شدید برعلیه دخالت دولت در تجارت


پیشنهاد کاربران

واپس زنی

واکنش شدید. عکس العمل سیاسی

پس زدگی

E. g. Her career and reputation never recovered from the backlash, and she was subsequently blacklisted by Hollywood

واکنش منفی - بازتاب منفی - واکنش سوء - انعکاس منفی

backlash ( جامعه شناسی )
واژه مصوب: واپس زنی
تعریف: هرنوع واکنش علیه جنبش زنان و دستاوردهای آن در حوزه های فرهنگ عمومی، سیاست، کار، حق زادآوری و نیز پیشرفت های زنان در حوزۀ دانشگاهی و فعالیت های زیست محیطی و صلح


کلمات دیگر: