1. a backlash against government interference in commerce
واکنش شدید برعلیه دخالت دولت در تجارت
2. The 1970s saw the first backlash against the emerging women's movement.
[ترجمه ترگمان]دهه ۱۹۷۰ اولین واکنش شدید علیه جنبش زنان در حال ظهور بود
[ترجمه گوگل]دهه 1970 اولین بار در برابر جنبش زنان ظهور دید
3. Such a decision may provoke a backlash from their supporters.
[ترجمه ترگمان]چنین تصمیمی ممکن است باعث ایجاد واکنش شدید از سوی حامیان آن ها شود
[ترجمه گوگل]چنین تصمیمی می تواند از طرفدارانش انتقاد کند
4. He also warned of a possible anti-Western backlash.
[ترجمه ترگمان]او همچنین نسبت به واکنش شدید ضد غربی هشدار داد
[ترجمه گوگل]او همچنین از واکنش احتمالی ضد غربی هشدار داد
5. The government is facing an angry backlash from voters over the new tax.
[ترجمه ترگمان]دولت با واکنش شدید رای دهندگان نسبت به مالیات جدید مواجه است
[ترجمه گوگل]دولت با یک واکنش عصبی از رای دهندگان نسبت به مالیات جدید مواجه است
6. They face a backlash from shareholders.
[ترجمه ترگمان]آن ها با واکنش سهامداران مواجه هستند
[ترجمه گوگل]آنها با واکنش سهامداران روبرو می شوند
7. The backlash within the majority population took a different path.
[ترجمه ترگمان]واکنش شدید در میان اکثریت مردم مسیر دیگری را به خود گرفت
[ترجمه گوگل]واکنش در جمعیت اکثریت مسیر دیگری را طی کرد
8. But a press backlash did get into gear, leaving a handful of diehard music writers to fight a bitter battle.
[ترجمه ترگمان]اما واکنش شدید مطبوعات باعث شد که یک مشت از نویسندگان سرسخت موسیقی برای مبارزه با یک نبرد تلخ باقی بمانند
[ترجمه گوگل]اما یک واکنش مطبوعاتی به دزدی رسید، چندین نوازنده موسیقی متناقض را ترک کرد تا با نبرد تلخ مبارزه کند
9. The backlash is awaited with interest by everyone, even those with only a passing interest in the music scene.
[ترجمه ترگمان]همه افراد، حتی آن هایی که تنها علاقه گذرایی به صحنه موسیقی دارند، در انتظار واکنش شدید هستند
[ترجمه گوگل]پاسخگویی با همه علاقه مندی ها، حتی کسانی که فقط علاقه مند به صحنه موسیقی هستند، انتظار می رود
10. But the potential for a public backlash is there.
[ترجمه ترگمان]اما پتانسیل یک واکنش شدید عمومی وجود دارد
[ترجمه گوگل]اما پتانسیل واکنش عمومی وجود دارد
11. The predicted backlash from true-blue supporters has never materialised.
[ترجمه ترگمان]واکنش شدید پیش بینی شده حامیان واقعی آبی هرگز عملی نشد
[ترجمه گوگل]پیش بینی واکنش طرفداران حقیقی آبی هرگز تحقق نیافته است
12. In partial deference to that pOtential backlash, current incumbents did not actively seek committee endorsement.
[ترجمه ترگمان]در احترام نسبی به این واکنش شدید، متصدیان فعلی به طور فعال به دنبال تایید کمیته نبودند
[ترجمه گوگل]به طور جزئی از این واکنش پوزیتیویستی، کارکنان کنونی به طور فعالانه به دنبال کمیته حمایت نیستند
13. But it was not long before a backlash began.
[ترجمه ترگمان]اما پس از آن پس از یک پس از دیگری، پس از آنکه پس از دیگری شروع به سخن کرد،
[ترجمه گوگل]اما مدت طولانی پیش از شروع عقب ماند
14. The campaign in the popular press mobilised a backlash against the very idea of the welfare state itself.
[ترجمه ترگمان]این کمپین در مطبوعات عمومی، واکنش شدیدی را علیه ایده خود وضعیت رفاهی بسیج کرد
[ترجمه گوگل]مبارزات انتخاباتی در مطبوعات مردمی، مناقشه ای را علیه ایده خود از دولت رفاه به شمار آورد
15. The backlash to the anti-diet movement was driven by an epidemic of thinking disorders among obesity researchers.
[ترجمه ترگمان]واکنش شدید به جنبش ضد رژیم ناشی از یک بیماری همه گیر در بین پژوهشگران چاقی بود
[ترجمه گوگل]واکنش به جنبش ضد رژیم توسط اپیدمی اختلالات تفکر در میان محققان چاقی رانده شد