1. (as) fresh as a daisy
تر و تازه،شاداب و سرخوش
2. 'Wherever did she find that?' Daisy wondered.
[ترجمه ترگمان]کجا پیداش کرده؟ دی زی از خود می پرسید:
[ترجمه گوگل]'هر جا که او پیدا کرد؟' دیزی تعجب کرد
3. This plant belongs to the daisy family.
[ترجمه کت] این گیاه به خانواده دیزی تعلق دارد.
[ترجمه ترگمان] این گیاه مال خانواده \"دیسی\" - ه
[ترجمه گوگل]این گیاه متعلق به خانواده دیزی است
4. Racing up the stairs, he almost collided with Daisy.
[ترجمه ترگمان]از پله ها بالا رفت و تقریبا به دی زی برخورد کرد
[ترجمه گوگل]مسابقه تا پله ها، او تقریبا با دیزی برخورد کرد
5. Daisy was smiling sweetly at him.
[ترجمه کت] دیزی لبخند شیرینی به او می زد
[ترجمه ترگمان]دی زی به آرامی به او لبخند می زد
[ترجمه گوگل]دیزی لبخندی به لبخند زد
6. They sat on the grass making daisy chains .
[ترجمه ترگمان]روی علف ها نشسته بودند و chains را درست می کردند
[ترجمه گوگل]آنها روی چمن زنجیرهای دیزی نشسته بودند
7. "Listen," said Daisy, digging into her oatmeal.
[ترجمه ترگمان]دی زی گفت: \"گوش کن\"، به جو دو سر او اشاره کرد و گفت: \" گوش کن \"
[ترجمه گوگل]Daisy گفت: 'گوش کن'، به گوشت گاو خود را زد
8. "I'm as fresh as a daisy," he declared brightly.
[ترجمه ترگمان]با خوش رویی گفت: من به اندازه یه گل کاسنی تازه هستم
[ترجمه گوگل]او به آرامی اعلام کرد: 'من تازه به عنوان دیزی هستم '
9. Banana, grape, apple, daisy which of these is the odd one out?
[ترجمه ترگمان]موز، انگور، سیب، مروارید کدوم یکی از اینا عجیبه؟
[ترجمه گوگل]موز، انگور، سیب، دیزی که یکی از این ها عجیب و غریب است؟
10. Daisy called her daffy, but goodhearted.
[ترجمه ترگمان]دی زی صداش رو دیوونه کرد، اما به رام خیلی خو به
[ترجمه گوگل]Daisy او را dafy نامیده می شود، اما خوشحال
11. Daisy stayed low even while I cleared the last trees on the way out.
[ترجمه ترگمان]دی زی تا وقتی که من آخرین درخت ها رو راه انداختم، دی زی پایین موند
[ترجمه گوگل]حتی در حالی که من درختان آخرین راه را پاک کردم، دیزی کمی پایین رفت
12. Then it seemed unkind to leave Daisy out, so she was invited too.
[ترجمه ترگمان]آن وقت به نظر غیر منصفانه می آمد که دی زی را بیرون بگذاریم، بنابراین او هم دعوت شد
[ترجمه گوگل]پس از آن Daisy خارج شد، به نظر نمی رسید، بنابراین او نیز دعوت شده بود
13. Daisy already married - but a runaway marriage, a family scandal.
[ترجمه ترگمان]دی زی ازدواج کرد، اما یک ازدواج فراری، یک رسوایی خانوادگی
[ترجمه گوگل]دیزی هم اکنون ازدواج کرده است - اما یک ازدواج فراری، یک رسوایی خانوادگی است
14. On our left, Sherman and Daisy kept lagging back and then lurching forward, sometimes beside and sometimes behind us.
[ترجمه ترگمان]در سمت چپ، شر من و دی زی به عقب باز می گشتند، و گاهی هم در کنار ما به پیش می رفتند و گاهی هم پشت سر ما
[ترجمه گوگل]در سمت چپ ما Sherman و Daisy عقب مانده و پس از آن روبرو می شوند، گاهی اوقات کنار هم و گاهی اوقات پشت سر ما هستند
15. Have you ever made a daisy chain?
[ترجمه ترگمان]تا حالا یه زنجیر \"مروارید\" درست کردی؟
[ترجمه گوگل]آیا تا به حال یک زنجیره دیزی ساخته اید؟