1. The book is narrated by Richard Papen, a Californian boy.
[ترجمه ترگمان]این کتاب توسط ریچارد Papen، یک پسر کالیفرنیایی، روایت شده است
[ترجمه گوگل]این کتاب توسط ریچارد پاپن، پسر کالیفرنیایی، نقل شده است
2. Documentaries are often narrated by well-known actors.
[ترجمه علی] مستند ها اغلب توسط بازیگران مشهور روایت میشوند
[ترجمه ترگمان]Documentaries اغلب توسط بازیگران شناخته شده توصیف می شوند
[ترجمه گوگل]مستند ها اغلب توسط بازیگران شناخته شده است
3. She also narrated a documentary about the Kirov Ballet School.
[ترجمه ترگمان]او همچنین یک مستند را در مورد مدرسه باله Kirov تعریف کرد
[ترجمه گوگل]او همچنین مستند دربارهی مدرسه بالتار کورو را روایت کرد
4. One by one the witnesses narrated the sequence of events which led up to the disaster.
[ترجمه ترگمان]یکی از شاهدان دنباله حوادث را که منجر به فاجعه شد حکایت کرد
[ترجمه گوگل]یکی از شاهدان شاهد رویدادهایی بود که منجر به فاجعه شد
5. The story is narrated in flashback.
[ترجمه ترگمان]داستان در زمان بازگشت به گذشته نقل می شود
[ترجمه گوگل]داستان در فلاشبوت روایت شده است
6. The main character narrates the story.
[ترجمه ترگمان]شخصیت اصلی داستان را تعریف می کند
[ترجمه گوگل]شخصیت اصلی داستان را روایت می کند
7. Some of the story was narrated in the film.
[ترجمه ترگمان]برخی از این داستان در فیلم روایت شده است
[ترجمه گوگل]برخی از داستانها در این فیلم نقل شده است
8. She entertained them by narrating her adventures in Africa.
[ترجمه ترگمان]او آن ها را با نقل ماجراهای خود در افریقا سرگرم می کرد
[ترجمه گوگل]او با روایت ماجراهای خود در آفریقا، آنها را سرگرم کرد
9. He narrated to us the story of the two men's armed robbery.
[ترجمه ترگمان]داستان سرقت مسلحانه دو مرد را برای ما نقل کرد
[ترجمه گوگل]او به ما داستان سرقت مسلحانه دو مرد رواج داد
10. The film was narrated by Andrew Sachs.
[ترجمه ترگمان]این فیلم توسط اندرو ساچس روایت شده است
[ترجمه گوگل]این فیلم توسط اندرو ساکس نقل شده است
11. The story is narrated by its hero.
[ترجمه ترگمان]داستان توسط قهرمان آن روایت شده است
[ترجمه گوگل]داستان توسط قهرمان آن روایت شده است
12. It is logical to narrate a climb from the valley upwards.
[ترجمه ترگمان]منطقی است که یک صعود از دره به بالا روایت کنیم
[ترجمه گوگل]منطقی است که از بالا رفتن از دره به سوی روایت صحبت کنیم
13. The series narrates his attempts to find employment.
[ترجمه ترگمان]این مجموعه تلاش های خود برای یافتن کار را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]این سری تلاش هایش برای یافتن استخدام را روایت می کند
14. The twice-a-week free tours are narrated by museum docents.
[ترجمه ترگمان]این تورها دو هفته ای یک بار توسط docents موزه نمایش داده می شوند
[ترجمه گوگل]تورهای دو هفته ای رایگان توسط متخصصان موزه نقل شده است
15. You should get Stuart to narrate our schooldays together.
[ترجمه ترگمان]تو باید \"استیوارت\" رو راضی کنی که از مدرسه ما تعریف کنه
[ترجمه گوگل]شما باید استوارت را به روز مدرسه های ما بفرستید