کلمه جو
صفحه اصلی

sackcloth


معنی : کرباس، خرقه، پارچه کیسه دوزی، پارچه گونی
معانی دیگر : (عهد باستان) پلاس (به نشان سوگواری یا پشیمانی می پوشیدند)، گوردین، رجوع شود به: sacking

انگلیسی به فارسی

پارچه کیسه دوزی، کرباس، پارچه گونی


کیسه ای، پارچه کیسه دوزی، خرقه، کرباس، پارچه گونی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
عبارات: in sackcloth and ashes
(1) تعریف: a rough, coarsely woven material made of hemp, jute, flax, or the like, often used in making sacks.

(2) تعریف: clothing of coarse material, worn as a sign of repentance or mourning.

• coarse fabric used to make sacks; garment made from coarse fabric and worn as a sign of mourning or repentance
sackcloth is rough woven material that is used to make sacks.
if you talk about sackcloth or sackcloth and ashes, you are referring to someone's exaggerated attempt to apologize or to compensate for something they have done wrong; an old-fashioned use.

دیکشنری تخصصی

[نساجی] چتایی - کرباس - پارچه ویژه دوخت کیسه و گونی

مترادف و متضاد

کرباس (اسم)
canvas, canvass, burlap, toile, sackcloth

خرقه (اسم)
cloak, sackcloth, mantle, robe, gown, stole, hairshirt

پارچه کیسه دوزی (اسم)
sackcloth

پارچه گونی (اسم)
sackcloth

جملات نمونه

1. He kept the club wrapped in sackcloth.
[ترجمه ترگمان]او چماق را در گونی به دور خود پیچیده بود
[ترجمه گوگل]او باشگاه را در کیسه ای بسته بندی کرد

2. Think that farmers wives still wear sackcloth aprons and wellingtons?
[ترجمه ترگمان]آیا فکر می کنید که زنان کشاورز هنوز aprons گونی و wellingtons می پوشند؟
[ترجمه گوگل]فکر می کنید همسران کشاورزان هنوز لباس های پیش بند و گردنبند را می پوشند؟

3. Hearing the man, Dara stripped off his sackcloth cloak and threw it down.
[ترجمه ترگمان]دارا به شنیدن آن مرد، cloak را از تن بیرون آورد و آن را پایین انداخت
[ترجمه گوگل]در حالیکه مرد را شنید، دارا از پشم گلی خود پاره کرد و آن را انداخت

4. Barefoot men napping under sackcloth canopies. A cockerel tied to the stilt of a water butt.
[ترجمه ترگمان]مرده ای پابرهنه در زیر گونی چرت می زدند جوجه خروس هم به اندازه یک چاه آب بسته بود
[ترجمه گوگل]مردان پابرهنه در حال سقوط در زیر کمربند غرق یک سوارکار با پایه ای از آب متصل است

5. I have sewed sackcloth over my skin And thrust my horn in the dust.
[ترجمه ترگمان]sackcloth را از روی پوستم دوختم و شاخ خود را در گرد و خاک فرو بردم
[ترجمه گوگل]من بیش از پوستم گونی پاره کرده ام و شاخ من را در گرد و غبار قرار داده ام

6. Widows in equatorial Africa actually wear sackcloth and ashes when attending a funeral.
[ترجمه ترگمان]بیوه ها در مناطق استوایی در واقع از گونی و خاکستر هنگام شرکت در مراسم تدفین استفاده می کنند
[ترجمه گوگل]در زمان مراسم تشییع جنازه در آفریقای استوایی، در حال حاضر در استرالیا به خاکستر و خاکستر میپزد

7. I clothe the heavens with blackness And make sackcloth their covering.
[ترجمه ترگمان]آسمان را با سیاهی عوض کردم و لباس هایم را پاره کردم
[ترجمه گوگل]من آسمانها را با لباس سیاه پوشانده ام و پوشش آنها را میپوشم

8. When I made sackcloth my clothing, I became a byword to them.
[ترجمه ترگمان]وقتی لباس هایم را پاره کردم از آن ها عبرت گرفتم
[ترجمه گوگل]وقتی لباس های گلی خود را ساختم، من به آنها گفتم

9. " What does he put sackcloth and ashes on his head for? " inquired Huck.
[ترجمه ترگمان]چرا گونی و خاکستر روی سرش گذاشت؟ هاک پرسید:
[ترجمه گوگل]او چه چیزی را برای سر او گذاشته است؟ 'پرسید: هک

10. Then Jacob tore his clothes, put on sackcloth and mourned for his son many days.
[ترجمه ترگمان]بعد جیکوب لباس هایش را پاره کرد و گونی را پوشید و برای پسرش عزاداری کرد
[ترجمه گوگل]سپس یعقوب لباس هایش را پاره کرد، در کیسه ای گشاد کرد و روزهای زیادی را برای پسرش شاد کرد

11. He repented long ago in sackcloth and ashes for his misdeeds.
[ترجمه ترگمان]از مدت ها پیش پشیمان شده بود
[ترجمه گوگل]او مدتها قبل در گسل و خاکستر برای گمراهی خود توبه کرد

12. KJV Lament like a virgin girded with sackcloth for the husband of her youth.
[ترجمه ترگمان]چون به دنبال شوهر جوانی شده بود، چون یک شال گردن ابریشمی به تن داشت
[ترجمه گوگل]KJV لعنتی مثل یک باکره با لباس های گونی بافی برای شوهر جوان خود

13. NIV Rizpah daughter of Aiah took sackcloth and spread it out for herself on a rock.
[ترجمه ترگمان]دختر NIV گونی گونی را گونی گرفت و خود را روی سنگ پهن کرد
[ترجمه گوگل]دختر نیوز Rizpah Aiah کیسه ای را گرفت و خودش را روی یک سنگ گذاشت

14. They would long ago have repented in sackcloth and ashes.
[ترجمه ترگمان]مدت ها پیش از sackcloth و خاکستر پشیمان گشته بودند
[ترجمه گوگل]آنها مدتها قبل از گزش و خاکستر توبه کرده بودند

اصطلاحات

in sack cloth and ashes

در سوگواری یا ندامت عمیق



کلمات دیگر: