1. He kept the club wrapped in sackcloth.
[ترجمه ترگمان]او چماق را در گونی به دور خود پیچیده بود
[ترجمه گوگل]او باشگاه را در کیسه ای بسته بندی کرد
2. Think that farmers wives still wear sackcloth aprons and wellingtons?
[ترجمه ترگمان]آیا فکر می کنید که زنان کشاورز هنوز aprons گونی و wellingtons می پوشند؟
[ترجمه گوگل]فکر می کنید همسران کشاورزان هنوز لباس های پیش بند و گردنبند را می پوشند؟
3. Hearing the man, Dara stripped off his sackcloth cloak and threw it down.
[ترجمه ترگمان]دارا به شنیدن آن مرد، cloak را از تن بیرون آورد و آن را پایین انداخت
[ترجمه گوگل]در حالیکه مرد را شنید، دارا از پشم گلی خود پاره کرد و آن را انداخت
4. Barefoot men napping under sackcloth canopies. A cockerel tied to the stilt of a water butt.
[ترجمه ترگمان]مرده ای پابرهنه در زیر گونی چرت می زدند جوجه خروس هم به اندازه یک چاه آب بسته بود
[ترجمه گوگل]مردان پابرهنه در حال سقوط در زیر کمربند غرق یک سوارکار با پایه ای از آب متصل است
5. I have sewed sackcloth over my skin And thrust my horn in the dust.
[ترجمه ترگمان]sackcloth را از روی پوستم دوختم و شاخ خود را در گرد و خاک فرو بردم
[ترجمه گوگل]من بیش از پوستم گونی پاره کرده ام و شاخ من را در گرد و غبار قرار داده ام
6. Widows in equatorial Africa actually wear sackcloth and ashes when attending a funeral.
[ترجمه ترگمان]بیوه ها در مناطق استوایی در واقع از گونی و خاکستر هنگام شرکت در مراسم تدفین استفاده می کنند
[ترجمه گوگل]در زمان مراسم تشییع جنازه در آفریقای استوایی، در حال حاضر در استرالیا به خاکستر و خاکستر میپزد
7. I clothe the heavens with blackness And make sackcloth their covering.
[ترجمه ترگمان]آسمان را با سیاهی عوض کردم و لباس هایم را پاره کردم
[ترجمه گوگل]من آسمانها را با لباس سیاه پوشانده ام و پوشش آنها را میپوشم
8. When I made sackcloth my clothing, I became a byword to them.
[ترجمه ترگمان]وقتی لباس هایم را پاره کردم از آن ها عبرت گرفتم
[ترجمه گوگل]وقتی لباس های گلی خود را ساختم، من به آنها گفتم
9. " What does he put sackcloth and ashes on his head for? " inquired Huck.
[ترجمه ترگمان]چرا گونی و خاکستر روی سرش گذاشت؟ هاک پرسید:
[ترجمه گوگل]او چه چیزی را برای سر او گذاشته است؟ 'پرسید: هک
10. Then Jacob tore his clothes, put on sackcloth and mourned for his son many days.
[ترجمه ترگمان]بعد جیکوب لباس هایش را پاره کرد و گونی را پوشید و برای پسرش عزاداری کرد
[ترجمه گوگل]سپس یعقوب لباس هایش را پاره کرد، در کیسه ای گشاد کرد و روزهای زیادی را برای پسرش شاد کرد
11. He repented long ago in sackcloth and ashes for his misdeeds.
[ترجمه ترگمان]از مدت ها پیش پشیمان شده بود
[ترجمه گوگل]او مدتها قبل در گسل و خاکستر برای گمراهی خود توبه کرد
12. KJV Lament like a virgin girded with sackcloth for the husband of her youth.
[ترجمه ترگمان]چون به دنبال شوهر جوانی شده بود، چون یک شال گردن ابریشمی به تن داشت
[ترجمه گوگل]KJV لعنتی مثل یک باکره با لباس های گونی بافی برای شوهر جوان خود
13. NIV Rizpah daughter of Aiah took sackcloth and spread it out for herself on a rock.
[ترجمه ترگمان]دختر NIV گونی گونی را گونی گرفت و خود را روی سنگ پهن کرد
[ترجمه گوگل]دختر نیوز Rizpah Aiah کیسه ای را گرفت و خودش را روی یک سنگ گذاشت
14. They would long ago have repented in sackcloth and ashes.
[ترجمه ترگمان]مدت ها پیش از sackcloth و خاکستر پشیمان گشته بودند
[ترجمه گوگل]آنها مدتها قبل از گزش و خاکستر توبه کرده بودند