کلمه جو
صفحه اصلی

macabre


معنی : ترسناک، خوفناک، وابسته برقص مرگ
معانی دیگر : هولناک، مهیب، مرگبار (macaber هم می نویسند)

انگلیسی به فارسی

ترسناک، هولناک، مهیب، خوفناک، مرگبار


خرابکاری، ترسناک، خوفناک، وابسته برقص مرگ


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
• : تعریف: of, pertaining to, depicting, or evoking death or the horrors of death; gruesome; ghastly.
مترادف: frightful, ghastly, grim, grisly, gruesome, horrid, horrific, morbid, terrible
مشابه: dread, eerie, scary

- The bloody battlefield was a macabre sight.
[ترجمه ترگمان] صحنه نبرد خونین، منظره وحشتناکی بود
[ترجمه گوگل] میدان جنگ خونین یک دیدگاه مخرب بود
- Macabre scenes in the graveyard terrified the film's audiences.
[ترجمه ترگمان] صحنه های Macabre در قبرستان تماشاچیان فیلم را وحشت زده کرد
[ترجمه گوگل] صحنه های Macabre در قبرستان مخاطبان فیلم را وحشت زده کرد
- American writer Edgar Allan Poe is best known for his macabre tales.
[ترجمه ترگمان] ادگار آلن پو، نویسنده آمریکایی، به خاطر داستان های ترسناک او شناخته می شود
[ترجمه گوگل] نویسنده ادگار آلن پو نویسنده آمریکایی بیشتر به خاطر داستان های شگفت انگیزش شناخته شده است

• terrifying, dark, gruesome, grim, horrible
a macabre event or story is very strange and horrible.

مترادف و متضاد

eerie; deathlike


ترسناک (صفت)
hideous, ugly, scarey, scary, appalling, terrible, dreadful, ghastly, formidable, fearsome, grim, tremendous, forbidding, dire, horrid, direful, lurid, macabre, direst, terrific, hair-raising, redoubtable, nightmarish, trepid

خوفناک (صفت)
terrible, dreadful, frightful, dangerous, macabre

وابسته برقص مرگ (صفت)
macabre

Synonyms: cadaverous, deathly, dreadful, frightening, frightful, ghastly, ghostly, ghoulish, grim, grisly, gruesome, hideous, horrible, horrid, lurid, morbid, offensive, scary, spookish, spooky, terrible, unearthly, weird


Antonyms: common, living, normal


جملات نمونه

1. theater of the macabre
تئاتر (با نمایش) ترسناک

2. Even the police were horrified at the macabre nature of the killings.
[ترجمه پیمان] حتی پلیس از هولناکی قتلها وحشت کرده بود.
[ترجمه ترگمان]حتی پلیس از ماهیت خوفناک این کشتارها بیمناک بود
[ترجمه گوگل]حتی پلیس در ماهیت خشونت آمیز قتل ها هولناک بود

3. She has a rather macabre sense of humour.
[ترجمه ترگمان]او حس شوخ طبعی وحشتناکی دارد
[ترجمه گوگل]او حس شوخ طبعی نسبتا بدیع دارد

4. Police have made a macabre discovery.
[ترجمه ترگمان]پلیس یک کشف مرگبار کرده است
[ترجمه گوگل]پلیس یک کشف مهیج ساخته است

5. He takes a macabre interest in graveyards.
[ترجمه ترگمان] اون به قبرستان میره
[ترجمه گوگل]او علاقه ای سنگین به قبرستان می کند

6. Along the west wall, macabre curios and warped ornaments throng the shelves.
[ترجمه ترگمان]در امتداد دیوار غربی، انواع عتیقه و زینت آلات درهم پیچیده در قفسه ها به چشم می خورد
[ترجمه گوگل]در امتداد دیوار غرب، مجسمه های شگفت انگیز و زیور آلات پراکنده، قفسه ها را تکان می دهند

7. Although the spectacle had macabre entertainment value, a fundamental question got buried in the slime: Did Carey finagle the books?
[ترجمه ترگمان]اگر چه این نمایش ارزش سرگرمی را داشت، یک سوال اساسی که در گل و لای به خاک سپرده شده بود: آیا کری این کتاب ها را به کار انداخته بود؟
[ترجمه گوگل]اگر چه تماشای ارزش سرگرمی شگفت انگیز بود، یک سوال اساسی در لجن دفن شد: آیا کریای کتاب ها را خراب کرد؟

8. This is a macabre impersonation of a white racist's worst nightmare or crowd-baiting at its most mindless.
[ترجمه ترگمان]این تبدیل به بدترین کابوس نژاد پرست یا جمعیتی است که در آن به عنوان طعمه برای خود تبلیغ می کنند
[ترجمه گوگل]این جعل هویت بدبختانه یک بدترین کابوس نژادپرست یا سفید پوستی است که در آن اغراق آمیز ترین است

9. Just as macabre was the 8 for 28 collapse at Leeds.
[ترجمه ترگمان]به عنوان ترسناک، ۸ تا ۲۸ فروپاشی در (لیدز)بود
[ترجمه گوگل]همانطور که مکارم بود 8 در 28 فروپاشی در لیدز بود

10. Once the macabre masque was over, Ranulf stepped back.
[ترجمه ترگمان]وقتی که masque به پایان رسید، ران پا به عقب رفت
[ترجمه گوگل]رانوف پس از اینکه مسخره وحشتناک بود تمام شد

11. Carnivorous plants apparently hold a macabre fascination for gardeners and they're becoming increasingly popular.
[ترجمه ترگمان]گیاهان گوشتخوار ظاهرا یک شیفتگی مخوف را برای باغبانان حفظ می کنند و آن ها به طور فزاینده ای محبوب می شوند
[ترجمه گوگل]گیاهان گوشتخوار ظاهرا یک باغ وحش وحشتناک را برای باغبانان نگه می دارند و به طور فزاینده ای محبوب می شوند

12. Gerald Bellamy recalls a rather macabre incident following this raid.
[ترجمه ترگمان]جرالد بلامی در پی این حمله، یک حادثه نسبتا شوم را به خاطر می آورد
[ترجمه گوگل]جرالد بلامی یک حادثه عجیب و غم انگیز را در پی این حملات به یاد می آورد

13. And though this may sound macabre, I did enjoy last night once it got going.
[ترجمه ترگمان]و با این که ممکن است وحشتناک به نظر برسد، من دیشب از آن لذت بردم
[ترجمه گوگل]و هرچند این ممکن است مضحک باشد، من از شب گذشته لذت بردم

14. It adds a macabre touch to the bones from the hospital.
[ترجمه ترگمان]این یک حس ترسناک به استخوان ها از بیمارستان می افزاید
[ترجمه گوگل]این یک لمس سخت و سنگین را به استخوان های بیمارستان می افزاید

theater of the macabre

تئاتر (با نمایش) ترسناک


He has a macabre interest in graveyards.

او علاقه‌ای هولناک به قبرستان‌ها دارد.


پیشنهاد کاربران

وابسته به رقص مرگ

وابسته به رقص مرگ ترسناک

دهشتناک، وحشتناک، خوفناک ، هراس انگیز
shockingly repellent; inspiring horror
Describe things that involve the horror of death or violence
The performance takes a macabre turn when audience members begin to disappear.


کلمات دیگر: