کلمه جو
صفحه اصلی

a great deal


معنی : خیلی
معانی دیگر : یک معامله بزرگ

انگلیسی به فارسی

یک معامله بزرگ، خیلی


انگلیسی به انگلیسی

• to a very much extent (e.g., " we enjoyed ourselves a great deal at the party"); not often or in large quantities (e.g., "i don't drink a great deal of alcohol")

مترادف و متضاد

خیلی (قید)
a great deal, very, many, much, extremely, far, extra, lot, crazy, ghastly, appreciably, jolly, considerably, damnably, highly, much more

جملات نمونه

1. There is a great deal of difference between the eager man who wants to read a book, and the tired man who wants a book to read.
[ترجمه ترگمان]تفاوت زیادی بین مرد مشتاقی که می خواهد کتاب بخواند، و آن مرد خسته که کتابی برای خواندن می خواهد
[ترجمه گوگل]بین شخص مشتاق که می خواهد کتاب بخواند، و مرد خسته که می خواهد یک کتاب بخواند، اختلاف زیادی وجود دارد

2. I must say that bad news disquiet me a great deal.
[ترجمه ترگمان]باید بگویم که این خبر بد، من را خیلی آزار می دهد
[ترجمه گوگل]باید بگویم که خبرهای بد من یک معامله بزرگ را تحمل می کنند

3. The place changed a great deal and was almost unrecognisable.
[ترجمه abolfazl] منطقه دستخوش تغییرات زیادی شده و تقریبا قابل شناسایی نیست
[ترجمه شاهین بقراط] این مکان تغییرات بسیار زیادی کرده و تقریبا" قابل تشخیص نبود .
[ترجمه ترگمان]این مکان چیز زیادی را تغییر داد و تقریبا ناشناخته بود
[ترجمه گوگل]این محل یک معامله بزرگ را تغییر داد و تقریبا غیر قابل تشخیص بود

4. Running a kitchen involves a great deal of discipline and speed.
[ترجمه شاهین بقراط] اداره یک آشپزخانه مستلزم دیسیپلین و انضباط و سرعت عمل بسیار زیادی است .
[ترجمه ترگمان]اجرای یک آشپزخانه شامل مقدار زیادی نظم و انضباط است
[ترجمه گوگل]در حال اجرا آشپزخانه شامل مقدار زیادی از نظم و انضباط و سرعت است

5. The tool matters a great deal to him.
[ترجمه ترگمان]این ابزار خیلی به او اهمیت می دهد
[ترجمه گوگل]این وسیله برای او مهم است

6. There was a great deal of opposition to the war.
[ترجمه ترگمان]مخالفت زیادی با جنگ وجود داشت
[ترجمه گوگل]مخالفت زیادی با جنگ وجود داشت

7. A great deal of whiskey is made in Scotland.
[ترجمه ترگمان]مقدار زیادی ویسکی در اسکاتلند ساخته شده است
[ترجمه گوگل]مقدار زیادی ویسکی در اسکاتلند ساخته شده است

8. Lawrence Durrell wrote a great deal of poetry.
[ترجمه ترگمان]لارنس دورل مقدار زیادی شعر را نوشت
[ترجمه گوگل]لاورنس دورل، شعر زیادی را نوشت

9. The company has invested a great deal of time and effort in setting up new training schemes.
[ترجمه ترگمان]این شرکت زمان و تلاش زیادی را برای راه اندازی طرح های آموزشی جدید سرمایه گذاری کرده است
[ترجمه گوگل]این شرکت زمان زیادی را صرف ساختن برنامه های آموزشی جدید کرده است

10. The report contains a great deal of statistical information.
[ترجمه ترگمان]این گزارش شامل مقدار زیادی از اطلاعات آماری است
[ترجمه گوگل]این گزارش حاوی مقادیر زیادی اطلاعات آماری است

11. A motorcar costs a great deal of money.
[ترجمه ترگمان]A پول زیادی خرج می کند
[ترجمه گوگل]یک موتور خودرو هزینه زیادی را صرف می کند

12. That car matters a great deal to him.
[ترجمه ترگمان]این ماشین خیلی براش مهمه
[ترجمه گوگل]این ماشین چیز مهمی برای اوست

13. He was a great deal interested in music.
[ترجمه ترگمان]او به موسیقی بسیار علاقه مند بود
[ترجمه گوگل]او یک معامله بزرگ به موسیقی علاقه مند بود

14. Nowadays, a great deal can be done to alleviate back pain.
[ترجمه ترگمان]امروزه، یک معامله بزرگ می تواند برای تسکین درد کمر انجام شود
[ترجمه گوگل]امروزه می توان یک معامله بزرگ برای کاهش درد پشتی انجام داد

15. Children learn a great deal by playing about with sand and water.
[ترجمه ترگمان]کودکان با بازی کردن در مورد شن و ماسه، خیلی چیزها را یاد می گیرند
[ترجمه گوگل]کودکان با بازی در مورد شن و ماسه و آب یاد می گیرند

پیشنهاد کاربران

a great deal of sth
مقدار قابل توجهی از چیزی

a lot of البته فقط برای مفرد ها

خیلی زیاد

مقدار زیادی، یک مقدار زیاد


کلمات دیگر: