1. Ella taught her how to haggle with used furniture dealers.
[ترجمه ترگمان]الا \"بهش یاد داده که چطور با مواد furniture\" چانه بزنه
[ترجمه گوگل]الا به او آموخت که چگونه با فروشندگان مبلمان مورد استفاده قرار گیرد
2. Don't be afraid to haggle: for the moment, it's a buyer's market.
[ترجمه ترگمان]از چانه زدن نترس؛ در حال حاضر، مغازه خریدار است
[ترجمه گوگل]نگران نباشید: برای لحظه ای، این یک بازار خریدار است
3. Of course he'll still haggle over the price.
[ترجمه ترگمان]البته او هنوز بر روی قیمت چانه می زد
[ترجمه گوگل]مطمئنا او همواره قیمت را خواهد گرفت
4. In many countries you have to haggle before you buy anything.
[ترجمه ترگمان]در بسیاری از کشورها باید پیش از خرید چیزی چانه بزنید
[ترجمه گوگل]در بسیاری از کشورها، قبل از اینکه هر چیزی را بخرید، باید قضاوت کنید
5. It's traditional that you haggle over/about the price of things in the market.
[ترجمه ترگمان]این سنتی است که بر سر قیمت اشیا در بازار چانه زده اید
[ترجمه گوگل]این سنتی است که شما در مورد قیمت چیزهایی در بازار تردید می کنید
6. Meanwhile, as the politicians haggle, the violence worsens.
[ترجمه ترگمان]در همان حال، همانطور که سیاستمداران چانه می زنند، خشونت بدتر می شود
[ترجمه گوگل]در همین حال، همانطور که سیاستمداران درگیر آن هستند، خشونت بدتر می شود
7. We never haggle about principle.
[ترجمه ترگمان]ما هیچ وقت راجع به اصل مطلب چانه نمی زنیم
[ترجمه گوگل]ما هرگز در مورد اصل صحبت نمی کنیم
8. My colleague was not prepared to haggle.
[ترجمه ترگمان]هم کار من حاضر نشد چانه بزند
[ترجمه گوگل]همکاران من آماده نبودند به قتل برسند
9. If the goods are faulty but repairable, haggle for a further discount.
[ترجمه ترگمان]اگر کالاها غلط باشند اما repairable، چانه زدن برای تخفیف بیشتر چانه می زنند
[ترجمه گوگل]اگر کالا ناقص باشد اما قابل تعمیر است، برای تخفیف بیشتر در اختیار دارید
10. If he did not haggle, he would sooner or later lose out, with a consequent loss for his client.
[ترجمه ترگمان]اگر چانه نمی زد، دیر یا زود گم می شد، یا از دست دادن بیمار از دست می رفت
[ترجمه گوگل]اگر او مخالفت نکرد، او دیر یا زود از دست خواهد داد، و به همین دلیل از دست دادن مشتری برای او
11. I hate having to haggle over prices.
[ترجمه ترگمان]متنفرم از اینکه بر سر قیمت ها چانه بزنم
[ترجمه گوگل]من متنفرم که مجبور باشم قیمت ها را تغییر دهم
12. I? never haggle with anybody because of the weakness of mankind.
[ترجمه ترگمان]من؟ هیچ وقت با کسی چونه نمی زنی به خاطر ضعف بشریت
[ترجمه گوگل]من؟ هرگز با توجه به ضعف بشریت با هیچکس دست نزنید
13. You so mean to haggle over every ounce.
[ترجمه ترگمان]منظورت این است که هر اونس آن را زیر پا می گذارید
[ترجمه گوگل]شما به این معنی است که بیش از هر اونس درگیر باشید
14. Do not haggle over every ounce.
[ترجمه ترگمان] روی هر اونس چونه نزن
[ترجمه گوگل]بیش از هر اونس نباشه